دو روز نیومدم چه از رونق افتاد اینجا!کسی نمی خواد داستان بنویسه؟بذارید یک راهنمایی بزرگ بهتون بکنم نکنم
می ترکم!اولین کاری که باید بکنید(البته اگه قصد دارید داستان بنویسید؟)اینه که شخصیت مورد علاقه تون رو در
ذهنتون تشکیل بدیدکه جنس مخالف خودتون باشه به هدف نزدیک تر هستید بعد که یک تیپ مورد علاقه ساختید
می تونید رفتار واخلاقی مناسب اون بهش نسبت بدید مثلاً اگه پسر متین و کم حرف دوست دارید میدونید که این
تیپها وارد دردسر نمی شند و اغلب به بقیه کمک می کنند...یه دختر می ذارید ور دلش عاشقش...وخواه نا خواه
موضوعات جالب وخنده دار پیدا می شه امااگه مثلاً پسر شوخ و وراج دوست دارید میشه حدس زد این تیپها بخاطر
پر حرفی وشوخی های بیجا وارد دردسر می شند ویکی باید باشه که اونو از خطرات بیرون بکشه ویا خودشون دم به
دقیقه عاشق می شند و...یا مثلاً یک شخص رنج کشیده وسختی دیده چطور انسان سخت وقوی و مغروری میشه؟
و...می بینید که تا نصف داستان رو ساختید من همیشه اول کار یک شخصیت اصلی می سازم بعد یکی وابسته
و یا مربوط به اون بعد طرح خودش پیدا می شه!