اين متن فقط براي باز كردن نيش شما ميباشد و ارزش ديگري ندارد هركسي كه در اين متن باهاش شوخي شده ازش اجازه گرفتم پس ناراحت نشيد
سلام چطو هسسِد، حالتون خشه؟ خوب سلام برِسونِد،
بزرگيتونا مٍرسونَم
اين جملهء (سلام بِرِسونت) منو كشته
تو لبنياتي مِرِم چيزي مِخَرِم پولشَم مِدِم بعد از اينكه خريدون تموم مِشه مِگِم خدافظ فروشنده هم مگه خدافظ شما سلام بِرِسونِت بعضي وقتا مُخُم بِرَم يقّه فروشنده را بيگيرَم بِگم آخه منو تو چه نسبتي دارم يا تو منا چه مِشناسي كه سلام بِرسونَم اصاً بيبينَم من سلامِتا به كي بِرِسونَم حالا اينا به كنار اصلا مِگه من بيكارَم كه سلام تو را به اين و اون بِرِسونَم هركي سلام مُخاد خودِش هم مِكَشه و مياد ميسونه
خب بزا بِگَم وختي ميام دَراز مغازه چيشيا ميبينَم من چون معمولاً با موتور سيكلت واسه خريد مِرَم(نه كه جاها ديه با ماشين مِري) بيشتر با حال و هواي موتور سُواري (سَواري خوانده نَشَوَد سُواري خوانده شوَد)آشنا هستم به همين خاطرَم بيشتر خبر دل موتو سوارا را دارم
تو خيابوناي يزد معمولاً چند نمونه موتور و موتور سوار دارِم
1 – موتور هاي دو زمانه قديمي كه معمولا راكب هاش يا پيرمرداي دهاتي هستند يا چار تا مثه ممل افغاني كه خيلي عشق ياماها صد دارن از اين موتورا استفاده مُكُنَن
2- موتورهاي چار زمانه يا همون مدل هندايي ها كه من دارم ايمان ابراهيمي هم داره معمولاّ راكبان اينگونه موتور سيكلتها جوانها هستند راكبان اينگونه موتور سيكلتها هم به دو دسته تقسيم مِشَن يكيشون موتور سوارايي هستن كه از كلاه ايمني استفاده مُكُنَن وماشالله تعدادشونم خيلي خيلي پره و و يك گروه اونايي هستند كه كمتر از كلاه ايمني استفاده ميكُنَن كه اينو مطمئن باشِد تو يزد از اين گروه كمتر كسيژيدا مِشه اينگونه موتور سوارها معمولاً صد متر قبل از چار راهها ميدون ها و تقاطع ها سرعتشونا كم مُكُنَن كه احياناً اگه پليسي چيزي از دور معلوم بود راشونا عوض كنن البته اينو فراموش نَكُنِد كه قبل چند صد متر قبل از محلهاي موتور گيري چند نفر آدَم خَيّر واسيدَن و موتورسوارها را از حضور پليس با خبر مُكُن خدا خيرِشون بده اين جور افراد هميشه دعا خير پشت سرشونه.
آخ بزا بگم چقه خشه وختي يه تا موتورا ميبيني كه شوفرش مُلا كج كرده طرف اگزوزو دو سه تا گاز خَش مده و عشق مُكُنه و از ديدن ابري كه پشت سرش تشكيل مِشه لذت مِبره
يه نمونش همين ممل افغاني( كه تو پستاي قبلي در رابطش توضيح دادم) با ياماها صدش (البته ياماها هشتاده ولي خودش مگه ياماها صد ما هم مِگِم صد) ادامه داستان بعد از چند جمله پيام بازرگاني 2 دقيقه
چطو شده حميدي مُشكِلي
پيش اومده كه خميدي
دست رو دِلوم نزار خانم خواستگار
اومده دم خونَمون خبردار
اين كه مُشكلي نداره فروشگاه مُسلم مشكلا حل كِرده بيِِد بِخَرِد قسطي هم مِدِم
جون مادرتون بيد از ما بِخَرِد
تلفن .....
______
دختر خانوم تو ميدوني مَشا از كدوم طرف مِرَن
من كه نِميــــــدونم بايَد از بابام بپُرسي
بابات كجاست؟
بابام رفته چرخ گردون واسم جهاز بخره
چرخ گردن كجاست؟
اين خيابون ميبيني ؟ آره
پس تو اين خيابون نرو چون تو اين خيابون نيست
بيا بريم چرخ گردون كالا داره فراوون كالاي خوبو عرضون هديه داره براتون چرخ گردون چرخ گردون
فروشگاه چرخ گردون عرضه كُنَندهء همه چي
بيِد بِخَرِد جايزه هم مِدِم
جايزه بعدي ماله شما هه براتون مِزارِم كنار تا بيِد چيزي بِخَرِد
ــــــــــــ-
الو داداش
آواجي تويي
مژده بده آواجي بوگو نصف عمروم كردي ، دختره دختره .gif)
فروشگاه مسلم
ادامه داستان
كجا بودم هان داشتم طريق سوار كاري مَمَل افغاني رو براتون مِگُفتَم مَمَل افغاني معمولا هنگام موتور سواري مُلش يا همون گردَنشا كج مُكُنه طرف اگزوز موتورش كه احياناً يه دفه از غلظت دود اگزوزش كم نشه
طبق گفتهء خودش چند مرتبه شش تركه با همين ياماها تا سنيج رفتن راستو دوروغِشا مَن نميدونم ولي از اين افغاني همه كاري بَر مياد (همينجا خدمتتون عرض كنم اين ممل افغاني اصلا اهل كشور دوست و برادر افغانستان نيست بلكه اسمِش بَد دَر رفته)
حالا از مزخرف گويي بِگذرِم گفِ خودم خَش تره
امروز يك اتفاق نادر و غير منتظره براي عالم بشريت اتفاق اُفتاد اگه گفتِد چطــــــــــو شُده (درُست تلفظ كُن سعي كُن اُو چطـــــو را بكشي تا لبات غنچه بِشه)
الان مِگَم چطو شُده امرو رفتم پيش اُستاد سلموني تو آرايشگاه محَل و بِهِش گفتم
سرم را سرسري متراش تو اي استاد سلماني كه ما هم در ديارخود سري داريم و ساماني
(نميدونم دُرُست نِوِشتم ؟)
اونَم اول با حالت تعجب گفت چطـــــــــو شده؟
بعد از چند دقيقه فشار بر روي كُدونبه متوجه شُد چيشي خوندم و گفت بيگير بيشين
ما هم از همه جا بي خبر گِرِفتِم نشِستِم
شروع به كار كِرد يه دفه ديدِم كلمون داره مثل نيزار مِشه
بِهِش گفتَم اين ديه چه مُدِليه گفت بچه اين مُده تو دلُم گفتم مُدِت بُخُره تو فرق سَرِت ولي حيف كه فرق سَرِش بيش از حد باز بود (كچل بود) بعدش خواستم بگم مُدل موي ايمان البته از نوع مَردونَش بزنه بعدش پشيمون شُدَم و نگفتم
بَرِآرايشگر گفتم نَمُخام رو مُد باشه يه مُدل سَنگين برام بِزَن گفت خِيله خوب چشاتا بِبَن يه تا مُدل قشَنگو سنگين برات بِزَنم، منم چشاما بَستَم چشا را كه وا كِردم يك نور شديدي آرايشگاه را فرا گرفته بود بله دُرست متوجه شُدِد اُستاد سلماني همهء هنراشا يه جا رو سر مَن پياده كِرد تا امروز چنين كله طاسي رو ملاحظه نَكِردَه بودم
مُخاستَم همونجا آيينه را تو سَرِش خُرد كُنَم كه برام مُدل سَنگين نَزَنه حالا دارم حسرت مُخُرم كه چرا چار تا فحش آبدارحاجي صادقيي نثار اُسساي سلماني نكردم
خوب پري هم بد نشد ديه نباس پول شامپو بِدَم يه چيز ديه هم هه آدماي خوش تيپي مثل من همه مُدلي بهشون مياد
خوب ديه هرچي گف زدَم بسه بِرِت به كار و زندِگيتون بِرسِد حالا اگه نظر ندِد كُلامون مِره تو هم .gif)