تو گریه هام یواش بگم
از غم دوریهاش بگم
میخوام بگم که باختمش
اما چقدر میخواستمش
میخواستمش
تو گریه هام یواش بگم
از غم دوریهاش بگم
میخوام بگم که باختمش
اما چقدر میخواستمش
میخواستمش
شمع رسوا نيستم تا گريه در محفل كنم
اول كنم انديشه اي تا برگزينم پيشه اي
یـار چـون دید حـــــال او ز کنــــار
بانگ برداشت کــای گـرامـی یار
گر گران است پوست، بگذارش!
هـــم بــدان مـوج آب بسپارش!
Last edited by smh.ir; 13-11-2007 at 21:57.
شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
رو در آن قبلــــــــهی دعــــــــــا آورد
ادب بنـــــدگـــــــــی بجــــــــــا آورد
ناگـــــه آمد بــــــــه گــوشش آوازی
کــــــه همـــــــی گفت غصهپردازی،
کای دل امشب تو را چه اندوه است؟
وین چــــــه بــار گـرانتر از کوه است؟
ترن آهسته مي لغزيد و مي برد
نگاه حسرت آلودي به همراه
سرشکي موج زد در نرگسي مست
برآمد بر لبي از سينه اي آه
خداحافظ! لبي جنبيد و گفتي
که جاني با تني بدرود مي کرد
در آنسوي افق، با کوه، خورشيد
وداعي تلخ و خون آلود مي کرد
چراغ آفتاب آهسته مي مرد
جهان در چشم من تاريک مي شد
قطار آهسته مي ناليد و مي رفت
بآغوش افق نزديک مي شد
به گوشم ناله اش زان دور مي گفت
که ديگر روزگار عاشقي مُرد
بهار آرزو «او» بود تا رفت
شکفته گلبن اميد، پژمرد ...
*-*درد من بی انتها شد زندگی چه بی بها شد
اونی که واسم خدا بود عاقبت از من جدا شد
زمونه دل منو می لرزونه یاد فردا هی منو میترسونه
هیچ کسی درد منو نمیدونه دیگه هیچکی خطمو نمیخونه
غم ستاره شب تار منه غصه دیگه همدم و یار منه
هرگزم این گمان نبود به خویش
کیــــدم اینچنین بلـایــــی پیش
ریخت بــر ســر بلای دهر، مـرا
داد نــاآزمــوده زهــــــر، مـــــرا
افتاد و ، هر چه توي دلش تكه تكه شد
از خواهشي كه ساده فقط خواست ، دل نبست
*
تنها ، انار سرخ ترك خورده اي ، هنوز
در انتهاي شاخه ي خشكي ، نشسته است
تمام عمر بکوشم اگر شتابان,من
نمی رسم به تو هرگز از این خیابان,من
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)