حق با شماست و من قبول دارم اما یک وقتی ادم اگر کسسی رو دوست داشته باهش چی؟ اون وقت چه کنه؟
حق با شماست و من قبول دارم اما یک وقتی ادم اگر کسسی رو دوست داشته باهش چی؟ اون وقت چه کنه؟
سلام.
راستش رو بخواید من که مجرد هستم، گاهی با خودم فکر می کنم که آدم با ازدواج کردن آرامش بیشتری پیدا میکنه.
ولی به نظر می رسه اسارت هایی که ازدواج برای آدم به وجود میاره، خیلی جبران ناپذیر هست (منظورم بی قیدی جنسی نیست بلکه آزادی در اینکه مسیر زندگی ات رو خودت انتخاب کنی)
به نظرم آدم وقتی زن بگیره، مسئول هست که شوهر خوبی باشه! حالا اگه فقط زن تنها بود، میشه یه کاریش کرد... بلآخره اون هم فرد بالغی هست و بدون حمایت (مالی و ...) می تونه زندگیش رو بچرخونه. ولی وقتی یه بچه هم در کار باشه، دیگه آدم واقعا باید از جون خودش مایه بزاره تا کوتاهی در حق اون طفل بی گناه نکرده باشه! و این یعنی گذشتن از وجود خود آدم، آرزو ها، اهداف، استقلال و ... .
بحث جالبی توی فروم زیر بود (در مورد اخلاقی بودن یا نبودن ازدواج)؛ پیشنهاد می کنم بخونید:
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
یکی از دوستان گفتش که ازدواج یک حماقته واسه اونایی که مجرد هستن.
ببین من در حال حاظر خونه و زندگی دارم اما مجردم . دارم با یکی از دوستام مشترکی زندگیم میکنم.اونم در اوج جوانی
واقعا همه چیز خوبه . تقریح مون هم هست و احساس تنهایی هم نداریم ...
منتها بهترین رفیقت هم هیچ وقت تو رو درک نمیتونه بکنه . هیچ وقت خیلی از حرف ها رو نمیتونی با کسی به جز شریک زندگیت که همسرت هست بزنی.
نمیتونی از رقیقت و یا پدر و مادرت خیلی از چیزها رو بخوای و ازشون بطلبی...
به دوست هایی ناپایدار قبل از ازدواج که بعدها فقط خاطره ایی تلخ ازشون واسم باقی خواهد موند هم علاقه ایی ندارم ... چون هم آخر و عاقبتی نداره و هم اینکه آدم از کار و زندگی می افته ...
الان هم احساس میکنم که یک همدم که همه جوره قبولش داشته باشم جای خالیش پیشم حِس میشه ...
میتونم بگم پسر و دختر اگر هم دیگر رو درک بکنن و لااقل واسه 10 سال آینده زندگیشون برنامه داشته باشن بهتره همون جوونی اقدام به ازدواج کنن مثلا بین 22 تا 25 سال به نظرم ایده آل ـشه
باور کنید عشق های این زمونه عشق نیست ... هر چیزی شده تحمــیلی و دورغــکی...
به نظرم ازدواج یک هدف هستش . هدف هم مشخص بشه زندگی رنگ و بوی تازه ایی میگیره ...
البته این وسط یک سری مشکلات بسیار تاسف بار همچون مهریه بیخود و مشکلات اقتصادی و بیکاری نیز هست که شاید باعث بشه اصلا به ازدواج حتی فکر هم نکنیم
ولی کسی که عرضه اش رو داره و میتونه یک خونه و زندگی رو راه ببره خب باید بسم ... رو بگه
Last edited by OMiD.1080p; 04-01-2015 at 10:15.
من فکر میکنم اگه خونه باشه، آدم خیلی جلو میفته. بخش قابل توجهی از درآمد صرف تأمین اجاره و رهن و ... میشه.
اگه همین الان یه غول چراغ جادو بیاد و بگه بین خونه و کار یکی رو انتخاب کن، من خونه رو انتخاب میکنم.
بعد هم یه شغل عادی پیدا میکنم و کم کم رشد مینمایم
تمام این 220 هزار غیر قانونی نبود که؛ حدود نصفش خلاف بود!
اول باید ببینه غیر از علاقه موارد زیر هم وجود دارند یا نه :
علاقه متقابل، تفاهم، تناسب خانوادگی
بعدش در مورد خونه و شغل باید ببینه آیا یک حداقل حداقلی از امکانات و شرایط رو داره یا نه.
اگر اون حداقل هم نبود متاسفانه نمیشه کاریش کرد ولی اگر بالاخره میشد از یه جایی شروع کرد میتونه ضمن در جریان قرار دادن کامل طرف متقابل از وضعیت فعلی ، با امید به آینده ای بهتر دل یه دریا بزنه.
دوستان سلام
ازدواج تنها مقوله ای هست که هرفرد باید ان را انجام بدهد تا ببینه نتیجه ای خوبی داره یا نه؟
ما با خوندن چند خط از روانشناسا و مشاوره ها نمی تونیم خودمونا گول بزنیم چون ظاهر و باطن یکی نیست...ادم باید واقعیتر ا ببینه در این دنیای حقه و کلک شاید روانشناسا و مشاورهها هم جیره خورنمیگم به حرف دیگران نمیشه اعتماد کرد باید ببینی چند مرده میشه با ازدواج کنار امد...ازدواج یک قسمتی از زندگی هرفردی هست که میتونه به انتخاب خودش این مورد را قبول یا زد بکنه.
در ضمن افراد انرژی های متفاوتی دارند و نمیشه برای هرکسی نسخه ای پیچوند...در ضمن اینجا کسایی که ازدواج کردن بیان از ازدواج صحبت بکنند نه اینکه منبع و دیگران را الگو قرار بدهند...چه بسا کسایی هم که ازدواج کردند نباید به حرفشان باور کامل داشت چرا که به قول عبید زاکانی ما ایرانیا دوستداریم همنوع مان بکشیم داخل چاه تا نجاتش بدیم .
من رک حرفما زدم تا زمانی که این جامعه وجود داره ، لذت ازدواج زود ناپدید میشه .
در ضمن این حرف هم اشتباهی بیش نیست که کسی که ازدواج نکنه کامل نیست و استقلال یافته نیست // هستند مرد ها یا زنانی که خودشان تکامل یافتن و وظیفه خودشون را میدونند و به بهترین نحو انجامش میدن.
ازدواج مثل یک راه ناشناختس ، همه بهت راهنما و نقشه میدن ولی تضمین نمیکنند که این راه به کجا ختم میشه یا چاله چوله داره یا نه // موقع مشکلات همینایی که بهت راه دادن همونا زیر پاتو خالی میکنند..
زیاد حرف مفت زدم![]()
جدای از افرادی که اساسا ازدواج و مسولیت و پایبندی به یک نفر رو نمیتونن بپذیرن، کسایی که موافق ازدواج نیستن معمولا دو دلیل اصلی دارن که میشه گفت یکی مربوط به قبل از ازدواج هست و دیگری بعد از ازدواج. دلیل اول کمبودها و مشکلات معمولا مادی هست که به فرد اجازه نمیدن ازدواج کنه یا اگر ازدواج کنه براش مشکلاتی بوجود میارن، مثه خونه، کار، ماشین و ... دوم، مسالی که مربوط به همسر آینده هستن، ویژگی هایی که باید داشته باشه یا نداشته باشه، مثه صداقت، وفا، اخلاق خوب و ... و چون میبینن در جامعه چنین فردی پیدا نمیشه معتقدا ازدواج نکردن بهتر از ازدواج کردن هست. بشخصه تا حد زیادی حق رو به این افراد میدم. اینا مسائل ساده نیستن که ادم بگه من ازدواج میکنم خودشون حل میشن ... تصمیم به ازدواج تصمیم بسیار بسیار مهمی هست، زندگی فرد رو وارد یه فاز دیگه میکنه، یه پیچ نود درجه هست تو مسیر زندگی هر فرد، زندگی متاهلی عجیب مستعد سوء تفاهم، بدبینی، تبدیل شدن به عادت و گاه تنفر از طرف مقابل، پشیمانی، احساس سرخوردگی و بیچاره بودن، آرزوی مرگ خود و ... هست، مثه راه رفتن روی یخه، کوچکترین حواسپرتی، انحراف، بی توجهی، خود خواهی و خود بینی و ... مساویه با کله پا شدن و شکستن دست و پا و احیانا مرگ!
موفقیت در زندگی مشترک به عواملی بستس که خیلی کم یابن، اول اینکه طرف مقابل از هر نظر باید با شما مچ باشه و از نظر جسمی، جنسی و روانی و اخلاقی کاملا سالم، شاداب و خودساخته باشه (که بسیار کمیابن این افراد) و دوم اینه که خود فرد هم از نظر جسمی، جنسی و روانی و اخلاقی کاملا سالم، شاداب و خودساخته باشه (که باز هم بسیار کمیابن این افراد)، یعنی کمیاب ضرب در کمیاب! ببین چی میشه! خیلیا فقط میگن طرف باید اینطور باشه و اونطور باشه، غافل از این که برای یک ازدواج موفق خودت هم باید این معیارها رو داشته باشی ... تازه اگر چنین زوجی هم پیدا بشه، باز مشکلاتی خواهند داشت، ما که دیگه نزدیکتر، و صمیمی تر، و مهرونتر و عزیزتر و مچ تر از خودمون به خودمون که نداریم، باز خیلی وقتا با خودمون هم دعوامون میشه، fبه خودمون سرکوفت میزنیم، از خودمون بدمون میاد و متنفر میشیم، با خودمون قهر میکنیم، خودمون رو تنبیه میکنیم و ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ...
از طرف دیگه ازدواج مزایایی داره که در هیچ رابطه دیگه پیدا نمیشن مثه اونایی که OMID.1080p گفت ...آدم واقعا نمیدونه چیکار کنه ... انسان دنبال نداشته هاست، تا مجرده دوس داره متاهل شه، متاهل که شد دلش برا مجردیش تنگ میشه و بهونشو میگره ... بچه نداره دلش بچه می خواد، بچه دار که شد دلش برا آرامش قبل از بچه تنگ میشه ...
Last edited by N I G H T P E A C E; 04-01-2015 at 11:06.
من قبلا واسه نظر سنجی , مسائل مالی و آینده ی مبهم رو انتخاب کردم.
ولی میگم : رسم و رسوم و حرف مردم و بهم نیامدن خانواده زوجین ...
باور کنید دیدم که خیلی ها خوب خوش بودن با هم ولی همین های بالا که گفتم باعث شده که زندگی شون به مشکل بخوره و ...
البته چیزهایی که گفتم بیشتر مربوط به کسانی هستش که تک رای نباشن و خانواده هاشون توی تصمیم اون ها دخالت دارن ...
.................
یک چیز دیگه اینکه خودم در حال حاضر با مشکلی بسیار مهم تری دارم دست و پنجه نرم میکنم.
البته مشکل که نمیشه گفت ولی خب ...
اونم اختلاف سنی هستش . یعنی خانم از آقا بزرگتر باشه ...
همین جمله را دوستم وقتی 6ماه از ازدواجش گذشت بهم گفت...میگفت دوران مجردی میگفتم کی تموم میشه سرو سامون بگیرم ، الان که زن گرفتم میگم خوشا دوران مجردی. ایشون 30 سالگی ازدواج کردنانسان دنبال نداشته هاست، تا مجرده دوس داره متاهل شه، متاهل که شد دلش برا مجردیش تنگ میشه و بهونشو میگره ... بچه نداره دلش بچه می خواد، بچه دار که شد دلش برا آرامش قبل از بچه تنگ میشه ...
بقولی ادم همیشه از همه حالات و اتفاقات گلایه منده![]()
اي كاش ذره اي از وجدان درد شما را كساني كه بايد داشته باشند،ميداشتند!!!
كاري كه از دست ما برنمياد،فقط همين سكوت تلخ و عدم توليد مثل و جوجه كشي!!!بهترين تودهني و مشت به دشمنان واقعي مون هست....
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)