تو را به جانِ مستان مده شرابم امشب
که یاد چشم مستش کند خرابم امشب
همین دو جرعه می زد به جان زارم آتش
مده ، کز آتش غم کنی کبابم امشب
امید دیدنت را بتا دگر ندارم
بیا به خوابم امشب ، بیا به خوابم امشب
شود که همچو زلفت رسم به روی ماهت
که همچو سنبل تو به پیچ و تابم امشب
هر حرفی دوس داری بده.