من به دست تو
آب می دهم
تو به چشم من
آبرو بده !
من به چشمهای بی قرار تو
قول می دهم :
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم !
من هم متعلق به همه هستم![]()
من به دست تو
آب می دهم
تو به چشم من
آبرو بده !
من به چشمهای بی قرار تو
قول می دهم :
ریشه های ما به آب
شاخه های ما به آفتاب می رسد
ما دوباره سبز می شویم !
من هم متعلق به همه هستم![]()
مرا از یاد برد آخر ولی من
بجز او عالمی را بردم از یاد
-------------------
پایان جانخيلي خوشحالم كه مهدي عزيز از فعالان انجمن فيلم رو اينجا ميبينم خيلي مخلصيم آقا مهدي
همکار فیلم که می اومد این همه تحویلش نیم گرفتی چرا..
ضمن اینکه مهدی عزیز هم خیلی خوش امده کارش خیلی درسته...
به به
مستر جلال هم که هستند...
حال شوما دادا؟
دلا از دست تنهايي به جونم
ز آه و ناله خود در فغونم
شوان تار از درد جدايي
كره فرياد مغز استخونم
'
*-*
مژگان ویدئو رو گزاشتم
معني قرآن ز قرآن پرس و بس
وز كسي كاتش زده اندر هوس
مولانا
بابا من كه به همه عرض ادب كردم.......
خوبي آقا جلال چاكريم
مژگان خانوم خوبي؟ ارادتمند
آدمو پشيمون ميكنيدا..........:دي
... سلام اي شب معصوم
سلام اي شبي كه چشمهاي گرگ هاي بيابان را
به حفره هاي استخواني ايمان و اعتماد بدل مي كني
و در كنار جويبارهاي تو ارواح بيد ها
ارواح مهربان تبرها را مي بويند
من از جهان بي تفاوتي فكرها و حرفها و صدا ها مي آيم
و اين جهان به لانه ي ماران مانند است
و اين جهان پر از صداي حركت پاهاي مردميست
كه همچنان كه ترا مي بوسند
در ذهن خود طناب دار ترا مي بافند
سلام اي شب معصوم
ميان پنجره و ديدن
هميشه فاصله ايست ...
سلام مژگان خانوم. خوبید؟
پایان خان هم خوش امدن. کم پیدا؟
تشت بزرگ آسمان از لاجورد صبحدم لبریز
اینجا و آنجا ابر چون کف های لغزنده
رها بر آب
آویخته بر شاخه های سرو
پیراهم مهتاب
---------------
سلام
ممد جان دادا کوجا گذشاتی
می جورم نمی بینمش
پایان جان شوخی کمی جدی بو.د دادا
به دل نگیری
.......
خوبی جلال جان
چه عجب....کوجایی داا
چرا نیستی
برنمیگردد به گلشن شبنم از آغوش مهر
هر که صائب محو آن شیرین شمایل ماند، ماند
محمد زده تو کار ویدئو. نگیرنت محمد
ما هم همین دورو ورا.
دو دشمن در كمين ماست ، دايم
دو دشمن مي دهد ما را شكنجه
برون : سرما درون : اين آتش جوع
كه بر اركان ما افكنده پنجه
دو ... اينك ... سومين دشمن ... كه ناگاه
برون جست از كمين و حمله ور گشت
سلاح آتشين ... بي رحم ... بي رحم
نه پاي رفتن و ني جاي برگشت
بنوش اي برف ! گلگون شو ، برافروز
كه اين خون ، خون ما بي خانمانهاست
كه اين خون ، خون گرگان گرسنه ست
كه اين خون ، خون فرزندان صحراست
درين سرما ، گرسنه ، زخم خورده ،
دويم آسيمه سر بر برف چون باد
وليكن عزت آزادگي را
نگهبانيم ، آزاديم ، آزاد
*-*
تو دانلود کلیپ و شو ایرانی
نترس جلال با کلانتری محل رفیق شدیم!!
در این کشاکش توفانیِ بهار و خزان
گلی که می شکند ، عشق بی گناه من است
چرا نمی دری این پرده را شب ! ای شب من ؟
که در مُحاق تو دیری است تا که ماه من است
خوبه. فکر کنم بشناسمش![]()
تک خشک تشنه بودم سر نهاده روی خک
جان گرفتم زیر باران نوازش های او
خوشه های بوسه اش در من شکفت
شاخه گستردم آفاق را
هر رگ من سیم سازی شد
با طنین خوشترین آوازها
از شراب عطر شیرین تنش
نبض من میگفت با من رازها
ذره ذره هستی من چون عبار
در زلال آسمان میگشت مست
سر خویش از بالاترین پروازها
معبد متروک جانم را
بار دیگر شبچراغ دیدگانی روشنایی داد
دست پر مهری در آنجا شمع روشن کرد
نوری از روزن فرو تابید
بوی عود آرزویی شکفته در فضا پیچید
ارغنون تمنا را نوا برخاست
معبد متروک جانم را شکوه کبریایی داد
این به محراب نیاز افتاده را از نو خدایی داد
از لب دیوار سبز کاج ها
آفتاب زرد بالاتر نشست
بوته سرخ غروب
بر کبودی های صحرا در نشست
بوسه گرمش به هنگام وداع
تیر شد در قلب من تا پر نشست
در هوای سبزه زار بوی اوست
برگ برگ این چمن جادوی اوست
---------------
مممممممددددددددددددددددد
نمی جو.رمش داد
خواهشا تو پی ام بهم بده
جلال جان
بهم اثر کرد
منم هی ت می دم
تا دیر گیر بیاد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)