شايد فوتبال...! يكي از غير قابل پيش بيني ترين و پر استرس ترين بازي هاي ليگ همين بازي استقلال-پرسپوليسه... بچه كه بوديم وقتي فوتبال بازي مي كرديم بابا مي گفت:حالا كه توگل زدي بذار اونا هم گل بزنن...چه مي فهميديم معني اين عدالت را... به قول خواهرم، باز تو همون دوران پاك بچگي مي گفتم:چرا جلو دروازه مي كشه زير توپ به سمت آسمون!انگار لوچه بازيكن و تو آسمون مي بينه دروازه رو...بزرگتر كه شدم، بازي ها كه همچنان مساوي مي شدخيلي سر راست به اين نتيجه رسيدم و رسيديم كه اصلاً از قبل نتيجه بازي مشخص نميشه! مثل بازي جمعه... قرار بود 1-1 بشه اما نه به اين زودي و ديري... ورزشگاه هم از ازدحام جمعيت پوكيد ومثل نور افشاني ها در آسمون پخش شدند اين جمعيت!عجب خاليْ ورزشگاه پُري! گل استقلال: برهاني يه نفر رو دريبل زد(چه كار اشتباهي) و پاس داد به جباري وجباري شوت زد،
حقيقي شيرجه رفت طبق محاسبات توپ بايد به بيرون زمين مي رفت و ضربه دروازه!اما جاگيري جباري نامناسب بود وتوپ به تيرك خورد و متاسفانه گل شد...چه ذوقي كرد جباري!خبر نداشت از...!شايد هم مي خواست بي خبر بماند از...!!! استقلال شير ميشه و باز حمله مي كنه...انگار قول و قرارها رو فراموش كردند...طرفدارا نيم خيز ميشن...وايي اكبرپور!تك به تك رو مي فرسته پيش خدا...! جباري تعويض ميشه! چون نمي خوان زياد بهش فشار بياد...آخه زياد جوگير شده و حمله ميكنه و ممكنه دوباره گل بزنه...و اين اصلاً به صلاح فوتبال ايران نيست...! عادل فرياد ميزنه :مي ترسم اين قلعه نويي سكته كنه از بس حرص مي خوره...خوب به هر حال همه چيز بايد طبيعي جلوه كنه! چرا پيروزي گل نمي زنه!؟!... «بازي اگه 120 دقيقه هم طول بكشه مهم نيست!بازي بايد مساوي تموم بشه...»اين صداي دلخراشیه كه تو گوش همه بازيكنان و مربي ها و داوران مي پيچه...چه صداي خش داري... كار به جايي مي رسه كه استقلالي ها به سمت دروازه خودشون حمله مي كنن...براي خالي نبودن عريضه حقيقي و طالب لو چندتا موقعيت رو مهار مي كنن...چه مي كنن اين دروازه بانا...! مثل بازي قبلي استقلال و پيروزي...پيروزي مي كشه رو دروازه استقلال....عجب هيجاني داره اين بازي... خيلي هاعرق پيشوني شونو پاك مي كنن...چرا گل نمي زنن اين پرسپوليسي ها...بازي تموم شده وقت اضافه اس...عجب اضافه،وقت اضافه اي بود! گل پرسپوليس: تو منطقه جريمه تو يه موقعيت كه به تابلويي نقاشي هاي ونگوك بود توپ رو با دست مي زنه عليزاده...اصلاً پنالتيِ...طالب لو مثل هميشه نميره تا حوله شوبگيره جلوي صورتش!مثل بازي هاي ديگه...اصلاً شادابي نداشت طالب لو!با زارع دست مي ده كه آره ما با هم دوستيم خيلي...زمزمه هاي نشنيده ،شنيده:تو بزن راست من ميرم چپ!!!...
مازيار به سمت چپ مايله اما يه مكث و به سمت راست مي چرخه به طوري كه ميشد اين چرخش واضح رو فهميدو طالب لو انگار كنار درياست و به سمت چپ لم ميده !(شايد از غم!)بعد هم...!بعد هم افشين پيرواني از ذوق گل چه مصنوعي بالا و پايين مي پره...اگه به بارسا گل ميزدن انقدر خوشحالي نمي كرد! خب دقيقه 4-93 گل زدن و گل خوردن و ...وبازي تموم ميشه... بازي انقدر هيجان داره كه بعد از سيم ثانيه از اتمام بازي ورزشگاه لخت ميشه!!! اينو يادم رفت بگم:كمي هم درگيري چاشني كار كردن تا فيلم ديدني بشه! جالب ترين قسمت مصاحبه با مربي ها و بازيكنان دو تيمه!و بحث هاي داغي كه در تجزيه و تحليل بازي برگزار ميشه... بچه كه بودم هروقت دسته گل بزرگي به آب مي دادم فكر مي كردم چون خودم خبر دارم همه هم از ماجرا خبر دارن و من با نفي كردن قصدمنحرف كردن ذهن ديگران را داشتم...غافل از اينكه فكرشونو بيشتر معطوف خودم مي كردم و قضيه را آشكارتر از قبل مي ساختم...اين حكايت من مثل حكايت بازيكنان دربيِ...كه در پاسخ به هر سوال مربوط و نا مربوطي حرف از دربي پاك مي زدن، غافل از اينكه متاسفانه مردم ما حداقل كودن هم نيستند و رنگ رخساره خبر مي دهد از سر درون! دلم مي سوزه براي تماشاچي استقلال كه گريه مي كرد...شايد اون باور نداشت نتيجه بازي از پيش تعيين شده نيست!!! منِ عاشق تماشاي فوتبال زيبا از ديدن بازي شهرآورد (دستور دفتر مدير آورد!)حالم بهم خورد... عجب دنياي كثيفيه اين دنياي سياست و فوتبال و مافيا و چه پر رنگ و لعاب اين دنياي پر دروغ... و شب هنگام خواب هنوز صداي هواداران استقلال تو گوشم زنگ مي خوره كه فرياد مي زدند:فوتبال با سياست نمي خواييم... From: M.wildhorse سلام اگه تغييرات لازمه انجام بشه اما نه انقدر كه موضوع نابود بشه