تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 186 از 233 اولاول ... 86136176182183184185186187188189190196 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,851 به 1,860 از 2330

نام تاپيک: بخشي زيبا از كتابي كه خوانده ام

  1. #1851
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض

    يك سال معادل بی نهايت بود. اكنون سراسر هفته جزو زمان حال محسوب می‌‌شد و كوچك ترين واحد زمان آينده يك ماه ديگر بود. آينده نزديك از روی فصل‌ها و پاره‌های سال حساب می‌شد.


    هفت شهر عشق, روژه ايكور...كتاب بيست و يك داستان از نويسندگان معاصر فرانسه
    Last edited by - Saman -; 13-01-2013 at 12:09.

  2. 7 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1852
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض

    باز قسمتی از داستان كوتاه هفت شهر عشق, روژه ايكور...كتاب بيست و يك داستان از نويسندگان معاصر فرانسه

    در همين وقت جنگ جهانی در گرفت. چه جنگی؟ آيا اين بار دشمن از مشرق می آمد يا مغرب؟ از شمال يا جنوب؟ چه فرق می كرد؟ هر بيست و پنج يا سی سال يك بار، يعنی مدت زمان لازم برای ساختن سرباز، جنگ به پا می شود و پنج يا شش سال،‌ يعنی مدت زمان لازم برای كشتن سربازی كه ساخته شده است،‌طول می كشد; پس از آن دوباره سرباز می سازند و دوباره جنگ می كنند.

  4. 3 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1853
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    شطرنج‌باز
    برتینا هنریش
    مترجم: سمانه حنیفی


    او ( النی ) اغلب در رابطه با کارهایش صحبت نمی‌کرد.
    شطرنج انسان را دعوت به سکوت می‌کند، نه دعوت به شرکت در بحث و گفت‌وگو.
    بارها به او تهمت‌های ناروا زده بودند و او را به اشتباهات نابخشودنی متهم کرده بودند تا بتوانند با قانون ضمنی جزیره او را محکوم کنند.
    در چنین شرایط بود که النی ترجیح می‌داد صبور و محتاط باشد.

    ص 66





    پ.ن.:
    شطرنج به انسان صبر و بردباری می‌آموزه به انسان خویشتنداری و قدرت تفکر و تعقل و سبک سنگین کردن انجام کاری یا بیان مطلبی رو می‌آموزه .
    به انسان می‌آموزه که در زندگی می‌توان استراتژی واحدی رو انتخاب کرد و برای رسیدن به آن از تاکتیک‌های مختلف بهره جست.
    شطرنج یعنی فلسفه، تاریخ، ادبیات، سیاست، روانشناسی، علم، ورزش، جغرافیا، ... و در یک کلام: شطرنج = زندگی

  6. 9 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1854
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    در به در
    پست ها
    426

    پيش فرض

    بار اول نیست که مردی در مملکت ما قدرت بی‌حد و حصر دارد، اما بار اول است که مردی این قدرت بی‌حد و حصر را به کار می‌برد تا جایی که انسان و جهان را نفی کند.

    کالیگولا / آلبر کامو



  8. 8 کاربر از Ice Pain بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #1855
    داره خودمونی میشه Miss Shirin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    52

    پيش فرض

    "سال بلوا - عباس معروفی"

    ____________________


    و آن شب فهمیدم که به همین سادگی آدم اسیر می شود و هیچ کاری هم نمی شود کرد. نباید هرگز به زنان و مردان

    عاشق خندید. همین جوری دو تا نگاه در هم گره می خورد و آدم دیگر نمی تواند در بدن خودش زندگی کند، می خواهد

    پر بکشد. اگر او هم چنین حالی داشت، باید کاری می کرد، یک بار از کوچه مان می گذشت، سنگریزه ای به شیشه مان

    می زد، بی انصاف!

  10. 7 کاربر از Miss Shirin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #1856
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض

    دارودل هر سه جفت كفش مرا برده و سپس باز آورده است. ولی پنج شنبه بعد با تعجب بسيار می بينم كه دوباره برای درس خواندن آمده است و باز هم پنجشنبه ديگر و بعد هم پنجشنبه ديگر. و پنجشنبه های ديگر در پی پنجشنبه های ديگر! مسئله بسيار ساده است: دارودل پسر مرتبا می‌ آيد تا پنجشنبه ها پيش من درس خصوصی بخواند ولی من ديگر كفشی ندارم كه به دست او بسپارم.

    درس های پنجشنبه, روژه ايكور...كتاب بيست و يك داستان از نويسندگان معاصر فرانسه


    قسمتی ديگر از همان داستان:

    مصيبت همه اين ها نا شنوايی است، فقدان عشق است، و ما همه برای همديگر آزمون بطالت شده ايم. زيرا ما عمل نمی كنيم، بلكه حركات و رفتارهای يكسانی را تكرار می كنيم كه گويی محسورمان كرده اند. وقوف به اين امر، آن هم برای مردی چون من كه وظايفش آگاهی دادن است، به منزله كشف دوزخ است. ولی دوزخ چيست؟ حصاری خلل ناپذير،‌ زيرا در وهله نخست ارتباط در آن جا محال است; جريان برقرار نمی شود و در هر كس سدی هست كه غريزه را مقهور می كند.






  12. 3 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1857
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض

    اما اين زن خواستنی رو كجا بيابد؟ همه جا را در پی او می گشت; عنان به تصادف و تقدير سپرده بود. چه بسا كه ناگهان روی آگهی های فيلم، روی روزنامه های عصر، روی صندلی های كافه و يا مترو ظاهر شود. و همچنان كه خيالش در جستجوی زن ناشناس رشد می كرد، چهره های آشنا از نظرش محو می شدند. زن، منشی، فرزندان، دوستانش را ديگر نمی ديد. آن ها را فقط از روی نشانه های ريز باز می شناخت: حروف اول اسم روی پليور، نقش كراوات، سنجاق يخه، قلم خود نويس، فندك.


    به پشت سر نگريست. مردم دنيا همه چشم بر او دوخته بودند. دم ايستگاه اتوبوس، ده يا پانزده نفر وانمود می كردند كه منتظرند. همه جا آدم ها پرسه می زدند، تظاهر می كردند كه به ساعتشان می نگرند يا روزنامه شان را می خوانند. چندين زن خواستنی، مقابل شيشه های مغاره ها، طعمه های كاملا آشكاری بودند برای به كشاندن به دام هايی ماهرانه. در كافه ها، ناظران بی حركت توی دستگاه های خودكار و تلفن های عمومی سكه می انداختند و چنان كه پشت رادار ايستاده باشند مسير نا منظم اتو بوس خط 32 را به طرف ايستگاه راه آهن شرق دنبال می كردند.


    كاری بود كارستان. عاشق منشی اش شد. آن چنان كه وقتی بعد ها دم در يكی از سينماهای محله به عكس ها نگاه كرد و چهره ستاره اول فيلم آمريكايی موسوم به «قتل در گورستان» سوزان را باز شناخت هيچ احساس هيجان نكرد.



    قسمت هايی از داستان كوتاه زن ناشناس، اثر ژان فروستيه...كتاب بيست و يك داستان از نويسندگان معاصر فرانسه
    Last edited by - Saman -; 17-01-2013 at 21:20.

  14. 2 کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #1858
    کاربر فعال انجمن ادبیات - Saman -'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    ا مـپـر ا طـو ر ی پـا ر س
    پست ها
    1,595

    پيش فرض

    بد نيستم،‌ شما چطوريد؟ اثر كلود روا. كتاب بيست و يك داستان از نويسندگان معاصر فرانسه


    تنها پولی كه ممكن است به واقع خوشبختی بياورد همان «پنی» است كه در سوال خودمانی انگليسی ها مصرف می شود: A penny for your thoughts «يك پنی می دهم كه بدانم چه فكر می كنی». اگر طرف قبول كند آدم ممكن است با چيز های عجيب و غريب روبه‌رو شود. وانگهی يك «پنی» سرمايه گذاری محتاطانه ای است. خطر ور شكستگی و خانه خرابی ندارد. اغلب اوقات كسی كه از او می پرسند:‌ «چه فكر می كنی؟» جواب می دهد: «هيچ». و مشكل ترين چيزی كه می شود حدس زد چيست همين «هيچ» است.


    يك پنی برای فكر های نيكولا در آن روز، يك دلار برای محتوی سطل زباله‌اش، يك ميليون برای اينكه بدانم كجا رفته است، يك چارك از گوشت تنم برای اينكه بفهمم روی اين كره زمين چه می كنند (تمام اين مدتی كه صرف می شود برای مسواك زدن دندان ها، برای جستن شماره در دفتر تلفن، برای تماشا كردن تلويزيون، برای رسيدن به يك عشق بزرگ، برای صف بستن جلو باجه ها، برای مودبانه پرسيدن از خدا كه آيا حاضر است احيانا لطفی بكند و وجود داشته باشد.) گاه گاه می بينم از درون سرباز خانه‌ای كه بوی جوهر مورچه و عشق به پرچم می داد گروهبان چكالدی بيرون می جهد، همان كسی كه تنها سوال جدی و مهمی را كه می توان از مردم كرد از ما می كرد:‌ «نه، بگو ببينم،‌ تو خيال می كنی كی هستی؟» يك پنی برای اينكه بدانم شما خيال می كنيد كی هستيد. آيا ميل داريد درآمدتان را در شرط بندی «سوال يك ميليون فرانكی» بگداريد؟ (دوربين متوجه چهره منقبض يارو می شود كه دارد شقيقه‌اش را می خاراند. صدای تيك تاك ساعت ثانيه شمار به گوش می رسد.) تماشاگران محترم تلويزيون خوشحال می شوند كه بدانند جواب شركت كننده ما... لطفا بلندتر بفرماييد... آفرين بر شما! (كف زدن حضار). اين بود سوال يك ميليون فرانكی...
    Last edited by - Saman -; 18-01-2013 at 14:36.

  16. این کاربر از - Saman - بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #1859
    حـــــرفـه ای malkemid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    4,602

    پيش فرض

    فقط سه راه برای کنار اومدن با یه دختر هست. اول اینکه دهنت رو ببند و به حرفایی که می زنه گوش کن، دوم اینکه بهش بگو از هر چیزی که می پوشه خوشت میاد و سوم اینکه به غذاهای خیلی خوب مهمونش کن.
    آسون بود نه؟ اگه همه این کارا رو انجام دادی و باز هم نتیجه نگرفتی بهتره از خیرش بگذری.

    نفر هفتم -- هاروکی موراکامی

  18. 7 کاربر از malkemid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #1860
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض از کتاب: جان شیفته- رومن رولان

    بدا به حال دل هایی که بیش از اندازه محفوظ بوده اند!

    هنگامی که سودا(عشق) راه به دل باز می کند، آن که عفیف تر است بی دفاع تر است...

  20. 5 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •