در آستين جان تو صد نافه ي مدر جست
وان را فداي طره ي ياري نمي كني
ساغر لطيف و دلكش مي افكني بر خاك
و انديشه از بلاي خمار نمي كني
شب خوش
بای
در آستين جان تو صد نافه ي مدر جست
وان را فداي طره ي ياري نمي كني
ساغر لطيف و دلكش مي افكني بر خاك
و انديشه از بلاي خمار نمي كني
شب خوش
بای
Last edited by avril; 04-11-2007 at 00:14.
دیوونه کیه ؟
عاقل کیه ؟
جونور کامل کیه ؟
واسطه نیار به عزتت خمارم
حوصله هیچ کسی رو ندارم
کفر نمی گم سئوال دارم
یک تریلی محال دارم
تازه داره حالیم میشه چیکارم
می چرخم و می چرخونم سیّارم
تازه دیدم حرف حسابت منم
طلای نابت منم
تازه دیدم که دل دارم بستمش !
"راه" دیدم نرفته بود "رفتمش "
"جوانه" نشکفته را "رستمش "
"ویروس" که بود حالیش نبود "هستمش"
جواب زنده بودنم مرگ نیود ! جون شما بود ؟
شب خوش عزیز
دیگر گریه هم از حوالی ما عبور نمی کند
و بغض خوابیده ، سنگین
و شوق ترکش
دیگر عطشی است در بیادماندنی ترین تشنگی
یادمان باشد اگر شاخه گلي را چيديم
وقت پرپر شدنش سوز و نوايي نکنيم
پر پروانه شکستن هنر انسان نيست
گر شکستيم ز غفلت ، من و مايي نکنيم
يادمان باشد سر سجاده عشق
جز براي دل محبوب دعايي نکنيم
Last edited by ghazal_ak; 04-11-2007 at 14:06.
در این باران
می خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم ، سلام کنم
لبخند تو را در باران می خواستم
می خواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
من مهربان ندارم نامهربان من کو؟
ای مردمان بگویید آرام جان من کو؟
راحت فضای هر کس محنت رسان من کو؟
نامش همی نیارد بردن به پیش هر کس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو؟
خدایا هر کس به خانمانی دارد مهربانی
من مهربان ندارم نامهربان من کو؟
در بوستان شادی هر کس گلی بچیند
آن گل نشکنندش در بوستان من کو؟
سرو روان من کو؟
خدایا جانان من سفر کرد با او برفت جانم
باز آمدم از ایشان پیداست آنِ من کو؟
نامش همی نیارد بردن به پیش هر کس
گه گه به ناز گویم سرو روان من کو؟
ای مردمان بگویید آرام جان من کو؟
راحت فضای هر کس محنت رسان من کو؟
در بوستان شادی هر کس گلی بچیند
آن گل که نشکنندش در بوستان من کو؟
سرو روان من کو؟
جانان من سفر کرد با او برفت جانم
باز آمدم از اینشان پیداست آنِ من کو؟
سرو روان من کو؟
\=\=\=\=
sghm
وفا مجوي ز كس ور سخن نمي شنوي
بهرزه طالب سيمرغ و كيميا مي باش
مريد طاعت بيگانگان مشو حافظ
ولي معاشر رندان پارسا مي باش
Last edited by Mahdi Hero; 04-11-2007 at 15:12.
شبها همش به میخونه میرم من
سراغ می و پیمونه میرم من
تو این میخونه ها خسته دردم
به دنبال دل خودم میگردم
دلم گم شده پیداش میکنم من
اگه عاشقته وای به حالش
رسواش می کنم من
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه روز خیمه زدی تو سرنوشتم
گمون کردی هنوز پر شر وشورم
هنوز عاشقم و خیلی صبورم
--*-*-
داش مهدی دانشگاه چطوره
داش محمد دانشگاه که به خاطره اينکه معافيت پزشکيم آماده نشد نتونستم برم الانم
سره کارم
من که تو لاک خودم بودم
یه عمریه که من مُردم
نمی دیدی مگه هرروز
سر خاک خودم بودم
من نمی گویم که خاموشم مکن
من نمی گویم فراموشم مکن
من نمی گویم که با من یار باش
من نمی گویم مرا غمخوار باش
من نمی گویم دگر گفتن بس است
گفتن اما هیچ ،نشنفتن بس است
روزگارت باد شیرین شاد باش
دست کم یک شب تو هم فرهاد باش
*-*
حیف شد جایه با صفاییه!!دی:
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)