تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 184 از 433 اولاول ... 84134174180181182183184185186187188194234284 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,831 به 1,840 از 4326

نام تاپيک: حالات و احوالات کنونی خود را با شعر/نثر بیان کنید [محدودیت: 2 پست در هر روز]

  1. #1831
    حـــــرفـه ای Hadi King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    14,121

    12

    حواسم هست

    که دلتنگی را


    گاهی نباید گفت ...


    ببخش ،


    برای دوستت دارم


    راهِ دیگری بلد نیستم ...!

    ...

  2. 9 کاربر از Hadi King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1832
    Banned
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    محل سكونت
    far away from here
    پست ها
    106

    پيش فرض

    با دلي بی تاب مي خوانم تو را
    مثل شعري ناب مي خوانم تو را
    در كنار جويباري از غرل
    با سرود آب ميخوانم تو را
    شب به قصد كوچه بيرون مي روي
    در شب مهتاب مي خوانم تو را
    خستگي را مي تكانم از تنت
    با زبان خواب مي خوانم تو را
    با لباني كه عطشبو سيده است
    با صداي آب مي خوانم تو را
    عكس خاموشم كه تا پايان عمر
    بادلي بي تاب مي خوانم تو را .......

  4. 6 کاربر از Bahar-via بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1833
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Mehrnaz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    matrix
    پست ها
    226

    پيش فرض

    خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
    دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
    سزای تکیه گهت منظری نمی بینم
    منم ز عالم و این گوشه معین چشم
    بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو
    ز گنج خانه دل می کشم به روزن چشم

  6. 4 کاربر از Mehrnaz1368 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1834
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    گاه گاهی به یادت غزلی میخوانم تا نگویی که دلم غافل از آن عهد و وفاست
    خوبرویان همه گر با دل من خوب شوند خوب من با همه خوبان حساب تو جداست

  8. 5 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #1835
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ugly_girl_a's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    No Where
    پست ها
    308

    پيش فرض

    گاه زندگی ات رنگ تراژدی می گیرد...


    آن هنگام که شانه هایت از همیشه به زمین نزدیک تر است... و زانوانت گاه و بی گاه زمین را می بوسند و باکی نیست از خاکی شدنشان...


    آن هنگام که زیر باران راه می روی و نگاهت از قطره هایی که پیش پایت قربانی می شوند جدا نمی شود..و تو را بوسه های باران بر گردنت از قتلگاه قطره ها جدا می کند.. وچشم هایت را به آسمان میدوزی و زمزمه می کنی که باکی نیست...تو هم ببار..


    آن هنگام که زمین قتلگاهم می شود و باران غسالم..نفسم می گیرد و من اما...


    باکی نیست...


  10. 2 کاربر از ugly_girl_a بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #1836
    آخر فروم باز @R3Z's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,427

    پيش فرض

    خدا شونــه هامونو فقط واســه اینکه کولـه بار غمهــامونو روش بذاریــــم نیـــافریـده

    آفریــده تا بعضی وقتا بندازیــمشون بالا و بگیم:

    بی خیـــــال...

  12. 5 کاربر از @R3Z بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1837
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Mehrnaz1368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2011
    محل سكونت
    matrix
    پست ها
    226

    پيش فرض

    بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم
    فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
    اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
    من و ساقی به هم تازیم و بنیادش بر اندازیم

  14. 4 کاربر از Mehrnaz1368 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #1838
    آخر فروم باز H.Operator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    5,526

    پيش فرض

    دیگر باران هم سر حالم نمی کند
    وقتی قطره هایش دیگر زلالم نمی کند

    Last edited by H.Operator; 18-04-2011 at 07:57.

  16. 8 کاربر از H.Operator بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #1839
    آخر فروم باز anon85's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    here & there
    پست ها
    1,845

    پيش فرض


    ظلّ ِ ممدودِ خمِ زلف تو ام بر سر باد

    كاندر اين سايه قرارِ دلِ شيـــــدا باشد


    ...
    Last edited by anon85; 18-04-2011 at 03:46.

  18. 2 کاربر از anon85 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #1840
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    نمیدانم چرا گردونه را وارونه میبینم در این بهر خروشان ... دگر راه نجاتی نیست نمیدانم چرا این چشمه را خشکیده میبینم همه دنیای من شد شک و تردید و فقط یک چیز... و آن اینکه دلی را عاشق و شیدای دلداری نمیبینم چرا باید چنین باشد؟ چرا؟ زمانی بود ؛کاتب مشق عشق میکرد و دیگر هیچ زمانی بود ؛درویشی و مهر و دوستی هر جا هویدا بود چرا باید به جای مهر کینه را مهمان دلها کرد چرا باید به جای دوست دشمن را هم اوا بود

  20. 3 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •