فکر نکنم ترجمه باشه - این دوستمون خواسته معادل انگلیسی اون عبارت فارسی که نوشته رو بدونه - یعنی منظورتون اینه اون فارسیه هم ترجمه هست - خب اگه فارسیه ترجمه خودش باشه که دیگه پس انگلیسیش رو باید خودش بدونه چی هست - لازم به پرسیدن نبود که
فکر نکنم ترجمه باشه - این دوستمون خواسته معادل انگلیسی اون عبارت فارسی که نوشته رو بدونه - یعنی منظورتون اینه اون فارسیه هم ترجمه هست - خب اگه فارسیه ترجمه خودش باشه که دیگه پس انگلیسیش رو باید خودش بدونه چی هست - لازم به پرسیدن نبود که
Last edited by sajjad1973; 06-09-2012 at 15:35.
نه مشخصه که ترجمه است.
ببینید اصلاً موضوع تحقیق از اونورآب اومده. اون لینک مقاله را که دادم نگاه کنید.
اینها میآد سرکلاس، جا میافته. فرض کن مثل ایمنی شناسی که ترجمه غلطی از Immunology است یا پسخورند که یه ترجمه از همون feedback هست یا برهمنکنش که ترجمه ای از Interaction هست.
پاسخ سوال دوستمون REZA82N در بخش سوالات به زبان فارسی
بستگی به جریان متن ( داستان) داره که باتوجه به اون بهتر میشه معنی کرد
معنی لغوی : من در سختی ( عذاب ) بوده ام -
مثلا یه جریانی برا یکی اتفاق افتاده حالا میاد تعریف کنه میگه یک عذابی کشیدم که نگو -
Last edited by sajjad1973; 07-09-2012 at 07:35.
سلام دوستان معنی جمله زیر چی میشه؟
I've been put through hell!
البته سجاد جواب داد. انگار شما ندیدید.
" خیلی به من سخت گرفتند." یا "پوستم را کندند" یا " رُسم را کشیدند." (نمیدونم املاش درسته یانه)
سلام ببخشید اقا سجاد جواب شمارو ندیدم چون باموبایل میام صفحه کوچیکه تا دیدم ارجاع شدم به این تاپیک فقط دوباره اینجا پرسیدم و رفتم و از جواب دوست دیگمم ممنون،
راستش این مربوط به مثالی از ترجمه فعلput through بود که بصورت زیر بود:
put (someone or something) through (something) : to cause (someone or something) to experience (something)
پس درواقع جمله مجهوله و hell هم مفعول؟-ببخشید جای این گرامر اینجا نبود ولی نمیشه یه نکته کوچیک رو برم باز تو یه تاپیک دیگه بورسم شرمنده
بله، اون معنی درسته. در واقع اون بدون hell هم یه اصطلاحه.
ولی hell هم به معنی تجربه ناخوشایند هست و این دوتا باهم آمده و معنی سختی و مشقت را تشدید کرده.
مفعول اصلی I هست.
گذاشتنم وسط جهنم ( توو جهنم دارم زندگی می کنم)
(به خاطر سختی هایی که داره می کشه)
Last edited by Saeid18; 07-09-2012 at 15:42.
ببخشید پستم رو تکرار میکنم. اما جناب امین، من هنوز ترجمه شما رو درک نمی کنم
بقیه دوستان اگه این جمله رو درک می کنند ممنون میشم به منم کمک کنند.
ممنون از لطفت.
منظورت از اینکه "بقیه اش هم جمله ایراد داشت" چیه؟ منظورت عبارت depending on how police assess the of tenders' motives هست؟
ضمنا شما که بیشتر با فرهنگ آمریکایی ها آشنا هستید می دونید وجود پرچم صلیبی به چه معنایی هست؟
توضیح بیشتر این که hate crime یه اصطلاح هست که اکثرا به جنایاتی اطلاق میشه که براساس مسائل قومی و نژادی اتفاق می افته.
این ترجمه پاراگراف قبله، اگه کمک می کنه:
منفی کاذب هم توی پاراگراف بالا یه اصطلاحه.اگرچه FBI چندین دهه بود که داده های مربوط به جرائم را از سازمان های محلی گردآوری می کرد، اما شمارش جرائم نفرت محور با مسائل ویژه ای همراه بود. هنگامی که پلیس گزارشی از یک جرم- مثلا یک فقره دزدی- را ثبت می کند، فرآیند نسبتا ساده و سرراستی را برای این منظور طی می کند: معمولا قربانی خود مراجعه کرده و اظهار می کند که فرد دزد وی را مجبور به دادن پولش کرده است. این حقایق به پلیس اجازه می دهد که جرم را تحت عنوان دزدی طبقه بندی کند. اما تشخیص یک جرم نفرت محور به چیزی بیش از این ها نیاز دارد: ارزیابی انگیزه مجرم. دزدی نیز ممکن است نمونه ای از جرائم برخاسته از نفرت باشد -اگر تعصبات خاص دزد سبب دزدی شده باشد- اما جرائمی که توسط دزدان با انگیزه های دیگر صورت می گیرد جزء دسته جرائم نفرت محور قرار نمی گیرند. هیچ توافق عملی بر نحوه تعریف و اندازه گیری این گونه جرائم وجود ندارد. شگفت آور نیست که برخی از فعالان معیارهای وسیع و جامعی را دوست دارند که از منفی کاذب جلوگیری می کند. برای مثال، بعضی از فمینیست ها عقیده دارند که تجاوز جنسی را باید به طور خودکار جزء جرائم نفرت محور به حساب آورد (با این پیش فرض که همیشه تجاوز جنسی به سبب تعصب جنسیتی رخ می دهد).
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)