تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 181 از 638 اولاول ... 81131171177178179180181182183184185191231281 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,801 به 1,810 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1801
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دلم تنگ است و دلتنگ اند دلتنگان و دل ريشان
    شب قدر است، لبخندي بزن، مولاي درويشان!

    اگر همسو نمي‌گردند با فريادهاي تو
    نمي‌گريند دل ريشان، نمي‌چرخند درويشان

    هنوز آن سوي دنيا قدر خوبي را نمي‌فهمند
    فراوان‌اند بدخواهان و بسيارند بدكيشان

    رها از خود شدم آن قدر اين شب‌ها كه پنداري
    نه با بيگانگانم نسبتي باشد نه با خويشان

    به مرگ زندگي!... من مرگ را هم زندگي كردم
    جدا از زندگاني كردن اين مرگ‌انديشان

    شب قدر است لبخندي بزن تا عيد فطر من
    تبسم عيدي من باد، بادا عيدي ايشان



    ع. قزوه

  2. #1802
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    از شما -همه- گريزانم
    آخر دنيا آنچنان كه مي گوييد هم جاي بدي نيست
    ديوارها آنچنان كه خيال مي كنيد هولناك نيستند
    زندان بهترين جاي دنياست وقتي كه بگذارد فاصله ها
    نگاه دلسوزانه ي شما را
    از سر روح خسته ي چموش من
    كم كنند
    كودكي كه هرگز بزرگ نخواهد شد
    من هستم
    معترضانه
    تا ابد

  3. 5 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #1803
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    پای هیچ کسی به غیر از دل ما لنگ نمی شه
    نقش غم تو بازی بخت ما كمرنگ نمی شه
    این روزا حماسه ها پر شدن از دیو سپید
    هیچ کسی رستم پهلوون این جنگ نمی شه
    هممون خوب می دونیم پری فقط تو قصه هاست
    آدم بد دیگه با ورد و دعا سنگ نمی شه
    سبز و آبی و طلایی ، حتا قرمز و بنفش
    دیگه هیچ چی حریف روزای بدرنگ نمی شه
    گوش ما پر شده از نعره و بوق و سر صدا
    هیچ کی بیدار با صدای دو سه تا زنگ نمی شه
    اگه پیدا کردی دل ما رو نذاری بی خبر
    انقدم بیخود نپرس چرا دلی تنگ نمی شه؟
    ملودی بغض من با ریتم خنده های اون
    روی هیچ سازی و هیچ جوری هماهنگ نمی شه
    شما انصاف بدید آخه وقتی نون تو شهرته
    دیگه لوتی بازی هم واسه کسی ننگ نمی شه
    نمی شه ، من امتحان کردم و دیدم دیگه باز
    قفل کاری مگه با کلید نیرنگ نمی شه
    می شم عین تو و دیگه واستم نمی میرم
    تو بمیری دلمم دیگه برات تنگ نمی شه

  5. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #1804
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    لب به گلایه وا كنم بغض سكوتو می شكنی
    یا این كه ساده میری و دل از نگاهم می كنی؟
    یعنی دل سنگی تو با این ترانه موم می شه
    یا این كه باز مثل قدیم واژه به پات حروم می شه؟
    سر روی شونه ات بذارم اشكامو مهمون می كنی؟
    تویی كه بید مشكا رو هم بدجوری مجنون می كنی
    دل به نگاه تو بدم یه بار نگاهم می كنی
    یا این كه دشمنم می شی ؛ اسیر چاهم می كنی؟
    نه! می دونم كه ساده نیست ، هنوزم اشكام جاریه
    گرچه دلم هواییه یه باغچه ی بهاریه
    می گی : زمستونی بمون. ـ عزیزم! این چه حرفیه؟
    ببین كه دست عاشقت دست های آدم برفیه
    برا یه بارم كه شده دل به ترانه ها بده
    گرچه دلت تنگه ولی من رو تو قلبت جا بده
    به سادگی نگذر ازم ، نگاهتو به من بدوز
    آخه نگفتم واسه تو آخر قصه رو هنوز
    من می دونم كه عشق من برات یه آرزو می شه
    روزی كه این اردک زشت مثل تو قصه قو می شه

  7. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1805
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    دل ُ روزنامه پيچيدم ، توي جعبه اي گذاشتم...
    خوب و محكم اونو بستم ، راه ديگه اي نداشتم

    بردمش اداره ي پست ، دادمش برات بيارن...
    دل ُ تحويل نگرفتن ، پيش ِ بسته ها بزارن
    گير دادن دلت بزرگ ِ ، نمي شه اونو فرستاد...
    مونده بودم چه كنم من ، دل من ياد تو افتاد
    ياد ِ اون روزي كه قلبت يه دفعه مثه يه سنگ شد...
    خاطراتت يادم اومد، دل ِ من دوباره تنگ شد
    حالا من اين دل ِ تنگ ُ ميدمش برات بيارن...
    اين دفعه مي شه فرستاد ، انگاري حرفي ندارن
    دل ِ من قد ِ يه دنيا تو رو دوست داره هميشه...
    پيش ِ من باشي، نباشي، عاشق ِ هيشكي نمي شه

  9. این کاربر از Eshghe_door بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1806
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    من برای مرگ خود یک بهانه می خواهم
    یک بهانه ی پوچ و عاشقانه میخواهم
    غمی که میدانی
    با تو بودنم مرگ است و بی تو بودنم هرگز
    گر بهانه این باشد
    من بهانه میگیرم
    عاشقانه میمیرم!

  11. این کاربر از Eshghe_door بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1807
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    میدانی دیشب در عمق تنهایهایم ..در سکوت پایان ناپذیر اتاقم...دلم برای خودم سوخت و خاکستر شد
    برای دلی که هیچ ظلمی نکردو هیچ جفایی نکرد و هیچ ** را نیازرد
    اما خود ظلم و جفا دید و شکست و خرد شد
    برای دلی که نمی دانست نباید دل ببندد..دلی که نمیدانست دل او عاشق دیگری است
    میدانی خواستم نفرینت کنم ...نفرینت کنم تا هر آنچه که روزی با من کردی بر سرت بیاید
    اما نتوانستم...نتوانستم
    بارها سعی کردم اما تا لبانم از هم باز شد دوباره مهر خاموشی بر ان خورد
    آخر دلی که عاشق توست چگونه می تواند نفرینت کند ...دلی که روزگاری برای تو می تپید
    دوباره خواستم نفرین کنم اما اینبار او را.....او که تو عاشقش بودی....
    اما گناه او چیست ؟؟؟؟
    او هم عاشق آن نگاه شد اما تو او را می خواستی و من را نه!!
    میدانی نه گناه توست نه گناه او
    هر چه هست تقصیر دل من است
    دلی که نمیدانست برای عاشق شدن باید قلبی عاشق را دید...دلی که لحظه ای بی تو بودن را ندید
    و حالا دیر زمانی است که تنهاست...رفتی ..خدایم پشت و پناهت باش
    فراموشم کردی خدا کند فراموش نشوی
    مرا شکستی خدا کند نشکنی
    تنهایم گذاشتی خدا کند تنها نمانی
    عاشقم کردی کاش ...

  13. #1808
    پروفشنال Eshghe_door's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    يه جاي اين سرزمين
    پست ها
    867

    پيش فرض

    روياي با تو بودن

    در بستر تنهايي
    شب تا به سحر بيدار مانده بود
    و من، غرق روياي شيرين دوست داشتنها
    با هم بودنها
    آسمان دلم پر ستاره بود
    ماه در کنارم آرميده بود
    به هر کجا که مي نگريستم
    روشنايي بود و نور
    تلاءلو مهتاب
    آه روياي قشنگ با تو بودن
    در سپيده دم بيداري
    شب آرام
    در کنار بسترم خوابيده بود

  14. #1809
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    به علف‌های هرز مزرعه‌ی سوخته[مان]
    - که دارند کم‌کم چهره‌ی مترسک را می‌پوشانند -
    عادت می‌کنم.

    برای لب‌خند دوباره‌ی مترسک،
    معجزه‌ای باید.

  15. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #1810
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    گس و نارس و كال و تورفته ‎ام
    بهارانه‎ اي رنگ و بو رفته ‎ام
    وچون گونه‎ ي خشك مادربزرگ
    پراز خستگي‎ هاي تورفته ‎ام
    حواشي‎ ي قالي‎ ي پا خورده ‎اي
    گلي نخ‎ نما، رنگ و رو رفته‎ ام
    و چون خلوت خيس يك جادّه
    پر از خاطرات فرو رفته ‎ام
    به حدّي ست نزديكي ‎ام با خدا
    كه تنهايي ‎ام را به او رفته ‎ام
    اگر هم سراغم بيايد كسي
    ‏درست است يا نه... بگو رفته ‎ام
    من اين ماه ته‎ مانده از ديشبم
    كه تنها و از هاي‎ وهو رفته ‎ام

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •