هميشه بهار
شكوفه هايش را
به اولين باد هديه مي دهد
اما من
دراين جاده
در اين جنگل
هر روز پيراهنم
بوي شكوفه مي گيرد !
...
...
انگار
بهارهم فهميده است
تمام راه
مثل باد
براي تو مي آيم
هميشه بهار
شكوفه هايش را
به اولين باد هديه مي دهد
اما من
دراين جاده
در اين جنگل
هر روز پيراهنم
بوي شكوفه مي گيرد !
...
...
انگار
بهارهم فهميده است
تمام راه
مثل باد
براي تو مي آيم
من اما
برای تو
کلمه کم می آورم
بانوی من!
شعر بلد نیستم
وقتی آمدی
با چشم هایم میگویم..
قربونت امرلد جان، برو عزیزم، مواظبت باش.
آقا جلال با اجازه شعر قشنگ امضات رو نوشتم.
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
عاشقان را بگذارید بنالند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر انست که این قصه فراموش کنید
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم ........ عاشق نمیشوی که ببینی چه میکشم
با عقل آب عشق به یک جو نمیرود ....... بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز ...... صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم
پروانه را شکایتی از جور شمع نیست ..... عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم
خلقم به روی زرد بخندند و باک نیست ..... شاهد شو ای شرار محبت که بیغشم
باور مکن که طعنهی طوفان روزگار .... جز در هوای زلف تو دارد مشوشم
سروی شدم به دولت آزادگی که سر ........ با کس فرو نیاورد این طبع سرکشم
دارم چو شمع سر غمش بر سر زبان ...... لب میگزد چو غنچهی خندان که خامشم
هر شب چو ماهتاب به بالین من بتاب ..... ای آفتاب دلکش و ماه پریوشم
لب بر لبم بنه بنوازش دمی چونی . تا بشنوی نوای غزلهای دلکشم
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ويرانه خويش
بخدا می برم از شهر شما
دل شوريده و ديوانه خويش
می برم، تا كه در آن نقطه دور
شستشويش دهم از رنگ گناه
شستشويش دهم از لكه عشق
زينهمه خواهش بيجا و تباه
کار خوبی کردیآقا جلال با اجازه شعر قشنگ امضات رو نوشتم.![]()
Last edited by sise; 28-10-2007 at 19:23.
هر روز دلم به زیر باری دگر است
در دیدهی من ز هجر خاری دگر است
من جهد همیکنم قضا میگوید
بیرون ز کفایت تو کاری دگراست
تو خواه برجه و خواهی فروجه این نبود
کی زهره دارد با آفتاب سیاری
طمع مدار که امشب بر تو آید خواب
که برنشست به سیران خدیو بیداری
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
تا چند کني قصه اسکندر و دارا
ده روزه عمر اين همه افسانه ندارد
دلمو شیکوندی برو حالشو ببر
با من نموندی برو حالشو ببر
تو منو فروختی برو حالشو ببر
با من نساختی برو حالشو ببر
تا دنیا دنیاست به تو دل نمیدم
قلبم عمری به تو من نمیدم
دیگه مثل ما واست پیدا نمیشه
بشه چون دروغی عاشقت نمیشه
وقتی پشیمون بر میگردی دوست دارم
دنبال مجنون که میگردی دوست دارم
زار و پریشون که میمونی
با چشم گریون که میخونی دوست دارم
خیلی ممنون دوست من.تازه کارم تا با قوانین اشنا شم طول میکشه .وارد نبودم. ببخشید
ببخشید آقا محمد این کارت اصلا درست نیست
منم میتونم یه حرف اول هر نوشته بذارم که بتونم تو مشاعره شرکت کنم![]()
Last edited by mohammad99; 28-10-2007 at 19:48.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)