تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 180 از 934 اولاول ... 80130170176177178179180181182183184190230280680 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,791 به 1,800 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1791
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    چرخش تند لاستیک های ماشین
    تو را به جلو می راند
    گام های سست راه
    من را به عقب.
    جاده از همان جایی تمام شد
    که ستاره آغازش را نشان کرده بود.
    شبهایی که دست به ماه
    لب به تب
    واژه به هذیان کشیده بودند
    طلوع می کنند
    سپیده که سر بزند
    من آغاز می شوم
    تو به پایان می رسی

  2. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #1792
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    گل های مریم را در آب انداخته ام
    کنار عکست عود روشن کرده ام
    ته سیگار های سوخته را دور ریخته ام
    پرنیان دیدار پوشیده ام و منتظر...
    گویی صدای پای کسی پشت دیوارها
    مرا نوید رسیدنت می دهد.
    بیا دارم سازم را کوک می کنم
    می خواهم ترانه ی قدم هایت را امشب بنوازم.

  4. 2 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1793
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    پائيز

    از چه ره ي طبيعت افسونكار
    بر بسته ام دو چشم پر از غم را
    تا ننگرد نگاه تب آلودم را
    اين جلوه هاي حسرت و ماتم را

    پائيز،اي مسافر خاك آلود
    در دامن تچه چيز نهان داري
    جز برگ هاي مرده و خشكيده
    ديگر چه ثروتي به جهان داري

    جز غم چه ميدهد به دل شاعر
    سنگين،غروب تيره و خاموشت؟
    جز سردي و ملال چه چه ميبخشد
    بر جان درد مند آغوشت؟

    در دامن سكوت غم افزايت
    اندوه خفته ميدهد آزارم
    آن آرزوي گمشده مي رقصد
    در پرده هاي مبهم پندارم

    پائيز،اي سرود خيال انگيز
    پائيز،اي ترانه ي محنت بار
    پائيز،اي تبسم افسرده
    بر چه رهي طبيعت افسونكار

    فروغ فرخ زاد

  6. #1794
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    از بی حوصلگی هایی که تا من است
    و غرور سنگینی که من!
    به سجود جاده های نا بهنگامی
    وشعرهایی که شب و روزم
    شب و روزم..

    این راه را آمده یا نیامده به انتها رسیده ام
    کنار شب کلاه مرد خسته ای که نای سفر نداشت
    و دهان گناه آلودی که در رویاهای من خمیازه می کشید
    شاید این تقدیر دور
    به برودت تنهایی جاده می رسد
    بی من از تو
    یا بی تو از من
    هرجای این زمین یائسه
    ایمان دارم به باران که نهال فردا را کف دستهایم خواهد کاشت.

    چه این قصه را دوباره بخوانی
    چه از دل من بروی
    آخر شعر من به جنگل های شمال می رسد...
    Last edited by MaaRyaaMi; 05-09-2008 at 18:00.

  7. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1795
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    خراش می زنند این خط های خط خطی
    لبخند دخترکی را که باد برد
    باغی که سهم خود را از پاییز گرفت
    و سردی نفس ها
    یعنی همیشه زمستان!
    اگر باد از جانب موافق وزید
    شعر دیگرم را به تو تقدیم خواهم کرد...
    و امروز تمام بادهای جهان موافق قدم های ما می وزند
    تمام شعرهایم برای تو
    از امروز تا همیشه

  9. #1796
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    گوشی را بردار
    دارد دلم زنگ می‌زند
    از آهن نیست اما
    در هوای تو
    خیس از بارانی که می‌دانی از آسمان ِ کجا باریده ‌است
    دارد زنگ می‌زند
    گوش کن
    چگونه از همیشه بلندتر
    مانند طنینِ یک فریاد
    صدای زنگ پیچیده در اتاقت
    دلم دارد زنگ می‌زند
    گوشی را بردار...

  10. #1797
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    اگر سكوت ِ اين گستره ي بي ستاره مجالي دهد،
    مي خواهم بگويم : سلام!
    اگر دلواپسي ِ آن همه ترانه ي بي تعبير مهلتي دهد،
    مي خواهم از بي پناهي ِ پروانه ها برايت بگويم!
    از كوچه هاي بي چراغ!
    از اين حصار ِ هر ور ِ ديوار!
    از اين ترانه ي تار...
    مدتي بود كه دست و دلم به تدارك ِ ترانه نمي رفت!
    كم كم اين حكايت ِ ديده و دل،
    كه ورد ِ زبان ِ كوچه نشينان است،
    باورم شده بود!
    باورم شده بود،
    كه ديگر صداي تو را در سكوت ِ تنهايي نخواهم شنيد!
    راستي در اين هفته هاي بي ترانه كجا بودي؟
    كجا بودي كه صداي من و اين دفتر ِ سفيد،
    به گوشت نمي رسيد؟
    تمام دامنه ي دريا را گشتم تا پيدايت كردم!
    آخر اين رسم و روال ِ رفاقت است،
    كه دي نيمه راه ِ رؤيا رهايم كني؟
    مي دانم!
    تمام اهالي اين حوالي گهگاه عاشق مي شوند!
    اما شمار ِ آنهايي كه عاشق مي مانند،
    از انگشتان ِ دستم بيشتر نيست!
    يكيشان همان شاعري كه گمان مي كرد،
    در دوردست ِ دريا اميدي نيست!
    مي ترسيدم - خداي نكرده ! -
    آنقدر در غربت ِ گريه هايم بماني،
    تا از سكوي سرودن ِ تصويرت سقوط كنم!

  11. این کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1798
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    يك شب نشان خانه ي ما را به ياد آر
    شيرين ترين ترانه ي ما را به ياد آر

    محنت كش زمانه شدم آشناي عشق
    فرياد عاشقانه ي ما را به ياد آر

    در كوچه هاي شهر طنين صداي ماست
    گلبانگ صادقانه ي ما را به ياد آر

    هر دم به ياد تو دل ما را بهانه اي ست
    گلواژه ي بهانه ي ما را به ياد آر

    يك لحضه اين زمانه به كامم نبوده است
    كج بودن زمانه ي ما را به ياد آر

    در آسمان بختِ من يك ستاره نيست
    يك شب نشان خانه ي ما را به ياد آر

  13. 2 کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #1799
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بفرست به هر جا که دلت خواست - نشانی- هستم

    تا لمس کند خط به خطِ متن ِ شما را دستم

    از آلبوم ِ ماه دو تا تمبر بزن، پُستش کُن

    تا آدرس ِ گوشه ی مَتنت بشود پیوستم


  15. #1800
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    در ميانه‌ي اين متن

    هر غروب

    رهگذراني تشنه بي اجازه‌ي پاسبانها

    به فردا مي انديشند

    در ميانه‌ي اين متن

    عطر ليمو و الوند جاريست

    و چشماني که زندگي در آن روييده‌است و

    تو سبز شده‌اي !

    حالا اين متن تابلو ندارد و

    مانتو نمي پوشد و

    چوپي به دست

    ساده‌تر از نگاه گنجشک هاي سيم زمستان

    در کنار باران و ليمو و الوند

    جاري ات مي کند

    { اين متن را هيچ معلمي نمره نمي دهد }

    در کنار زندگي کمي الوند لازم است !

  16. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •