ولی با همه این حرفها امیدوارم فینال ومبلی جز معدود خاطرات تلخ سرآلکس بشه![]()
این رو هستم شدید
![]()
ولی با همه این حرفها امیدوارم فینال ومبلی جز معدود خاطرات تلخ سرآلکس بشه![]()
این رو هستم شدید
![]()
کدوم بازی؟هیچ وقت یادم نمیره بازی معروف رئال - منچستر تو الدترافورد که وقتی بکام ضربه آزاد رو گل نکرد گفت F... You
همون که رئال 3-2 جلو بود و بکام وقتی اومد تو بازی 2تا گل زد تا بازی 3-4 بشه و یکی از گلاش هم یه ضربه آزاد 40متری بودش؟
مرسي از دو دوست گرامي
بخشهاي قرمز شده هر دو پست واقعا جالب بود هم از نظر فني و هم از نظر ادبي تشبيهات زيبايي داشت
هم با يوسف موافقم كه فرگوسن بازيكنانش رو به خوبي ميشناسه و هم با سروش كه نميشه به حرفهاي فرگوسن اعتماد كرد
اما اين پست من رو هم در كنار اين دو پست قرار بديم تا دوستان قضاوت بهتري داشته باشن
از زمان جورج فیتز و نورمن ترایپلت و به نوعي روانشناسهاي مكتب گشتالت كه شايد بشه گفت روانشناسيه ورزش با آزمايشهاي مختلف كه مهمترينش « زمان واكنش » بود شروع شد تا الان بحثهاي خيلي زيادي در مورد روانشناسيه ورزشي شده و به جاهاي شگفت آوري هم رسيدن كه واقعا اينجا مجالش نيست كه بريم سراغشون
اما اصل موضوع ما همون آزمايش زمان واكنش هست كه جورج فیتز شروع كرد
و بعدها آدلر به خوبي ادامه داد
جورج فيتز فهميد كه در برخي ورزشها كه فرد يا افردي در مقابل فرد يا افراد ديگه اي قرار ميگيرن چيزي به اسم زمان واكنش به كنشهاي حريف هست كه هر چه قدر اين زمان واكنش كمتر باشه درصد موفقيت بالاتر ميره
در آزمايشات مختلف فهميد كه فرد در برابر حريفاي مختلف زمان واكنش متفاوتي داره
مثلا در برابر يك حريف ضعيف زمان واكنشش سريعتر از زمان واكنشش در برابر يه حريف قويتر بود
بعدها آدلر ثابت كرد كه استرسي كه رقابت با حريف قويتر ايجاد ميكنه زمان واكنش رو طولاني تر ميكنه و اين واكنش در طول رقابت بر اثر شكستهاي كوچك به شدت طولاني و طولاني تر ميشه و حتي آدلر تونست در دو سه آزمايش زمان واكنش رو تا مرز ثابت شدن فرد طولاني كنه كه در اون فرد ديگه قادر نبد هيچ واكنشي نشون بده
مثلا اگر من در برابر ساعي قرار بگيرم به خاطر استرس زياد زمان واكنش معمولي من طولاني تر ميشه و بعد از اينكه اولين ضربه رو نوش جان كردم اين واكنش طولاني تر هم ميشه
بعدها اين مسئله به شكست پلكاني معروف شد
روانشناسي پي برد كه قبول قويتر بودن حريف تا حدود 80 درصد منجر به شكست ميشه هر چند بعدها به مسائل شگفت آوري رسيد كه ميتونست يك فرد ضعيف رو با روشهاي متفاوتي از نظر روحي در وضعيتي حتي برتر از يك حريف قوي به ميدان بفرسته اما بديه كار اين بود كه حريف قوي هم ميتونست از همين روشها استفاده كنه
در واقع در فوتبال تيمي كه بپذيره تيم حريف قويتره شكست ميخوره مگر اينكه ضربه اول رو نخوره وگرنه بلافاصله بعد از ضربه نخست پا روي پلكان شكست گذاشته كه به سمت پايين ميره
به اين خاطره كه هنوز هم تيمهاي قوي در برابر تيمهاي ضعيفتر مشكل اصليشون زدن گل اوله
من فكر ميكنم اينكه ما نقاط قوت حريف رو بپذيريم يه ريسكه و موفقيت رو به نخوردن گل اول وابسته ميكنه كه در فوتبال واقعا هر لحظه ممكنه اتفاق بيفته و فكر ميكنم پيرمردهايي مثل سر آلكس اين ريسك رو نپذيرن و بيشتر روي نقاط قوت تيم خودشون تمركز كنن كه اتفاقا يكي از همون راه هاي شگفت آوري كه براي غلبه بر استرس حريف قويتر پيدا شد همين تمركز روي خود هست
البته اين بخش مربوط به روانشناسيه ورزشكار ضعيفتر بود روانشناسه ورزشكار قويتر هم خيلي حرف توش هست كه در فرصت بعدي...
ممکنه جز معدود خاطرات تلخ پپ هم باشهاین رو هستم شدید
![]()
![]()
این رو هستم شدید
![]()
دقیقا. دیگه همه انتظار داشتن بکام بدبخت هرچی ضربه آزاد گیرش میومد گل کنه. انگار پنالتیه. اون دو تا بازی جزء زیباترین بازیهایی بود که از لیگ قیرمانان یادم مونده. اون زمان به دلایلی از منچستر اصلا خوشم نمیومد ولی از طرف دیگه رئال هم که ...ولی بازیها با اون همه ستاره معرکه بود.
اون سالها توازن قدرت تو تیمهای اروپایی خیلی بیشتر بود. بایرن، منچستر، رئال، یوونتوس، میلان، والنسیا، بارسا هیچ جوری نمیشد گفت برنده کدوم میشه(نمیدونم یه حس نوستالژیکه یا اینکه واقعا فوتبال قبلا بیشتر ستاره داشت. از اون ستاره هایی که 90 دقیقه زیبایی فوتبال رو برات دوچندان میکنن) و نکته مهمتری که به نظرم بازیها رو جذاب میکرد این بود که تیمها به هم دیگه کار نداشتن و فقط بازی خودشون که اکثرا هجومی بود رو به نمایش میذاشتن.
بعضی وقتها خودم هم باورم نمیشه ظرف کمتر از 10 سال اینقدر دفاعها و تاکتیکهای دفاعی پیشرفت کرده باشن
Last edited by romantic; 11-05-2011 at 17:30.
توپ رسمی بازی فینال :
![]()
و شروع تاکتیکای خفن دفاعی از یونان 2004 شروع شد فکر کنم که اتو رهاگل تمام تیما رو مغلوب تاکتیک خودش کرد
و منم موافقم با اینکه فوتبال قبلا ستاره های بیشتری داشت،جذابیت فوتبال تو گذشته بیشتر تو مسائل داخل زمین بود نه مثل حالا که همه چشمشون به کنفرانس مطبوعاتی فلان مربی و خیانت فلان بازیکن به زنش و .... باشه.
بررسی تیم حریف معمولا چندتا نکته رو به شما نشون میده:روانشناسي پي برد كه قبول قويتر بودن حريف تا حدود 80 درصد منجر به شكست ميشه هر چند بعدها به مسائل شگفت آوري رسيد كه ميتونست يك فرد ضعيف رو با روشهاي متفاوتي از نظر روحي در وضعيتي حتي برتر از يك حريف قوي به ميدان بفرسته اما بديه كار اين بود كه حريف قوي هم ميتونست از همين روشها استفاده كنه
در واقع در فوتبال تيمي كه بپذيره تيم حريف قويتره شكست ميخوره مگر اينكه ضربه اول رو نخوره وگرنه بلافاصله بعد از ضربه نخست پا روي پلكان شكست گذاشته كه به سمت پايين ميره
میزان قدرت تیمی.
میزان قدرت گروهی.
میزان قدرت فردی.
که اگه بخواییم ریزتر بشیم شاید به 100تا آیتم دیگه هم برسیم.
اما مهمتر از اون شما خواهید فهمید که حریف درکل از شما قویتر است یا نه!
نتیجه محاسبات فوق دو احساس در مربی به وجود میارن.
1-ترس.
باعث میشه مربی به فکر این بیوفته چکارکنه حریف رو متوقف کنه با روش های دفاعی وبسته و....که برای بردن منتظر اتفاقات میمونه.
2-امید!
مربی باهوش وزیرک در لابه لای قدرتهای بالای حریف به دنبال پاشنه آشیل اون میگرده وطبق اونه که تیم خودش رو میچینه.
این هارو گفتم که بگم اعتراف به قدرت حریف همیشه باعث شکست نخواهد شدبلکه برعکس.
یه ضرب المثل هست که میگه((هیچ وقت حریفت رو دست کم نگیر))
اینی که فرگی میگه بارسا خطرناکه،درسته اما اون ور قضیه اینه که اون با تحلیل وبررسی و.......این حرف رو زده.
بهرحال باید منتظر شد ودید:
آیا فرگی پاشنه آشیل بارسا را پیدا میکند؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)