خوشم میاد تو هر قسمت به هر نحوی که شده تیکشونو میندازن !!
خانم شیرزاد: شما مسئولین هیچوقت پاسخگو نیستین !! واقعا براتون متاسفم![]()
خوشم میاد تو هر قسمت به هر نحوی که شده تیکشونو میندازن !!
خانم شیرزاد: شما مسئولین هیچوقت پاسخگو نیستین !! واقعا براتون متاسفم![]()
این قسمت اونجایی که باباهه(فرید) رفته بود خرید و داستان لوبیا چشم بلبلی و باقالی خیلی باحال بود
کلاً باحال می باشد![]()
من که دیشب ندیدم یعنی راستش یادم نبود چون 90داره زودتر پخش می کنن!
امروزم که سرکارم. ندیدم![]()
قضیه دستشویی و جیغی که شقایق دهقان کشید خیلی جالب بود اگه دقت کردید دکتر نیما هم کمی خندش گرفته بود
اون یارو هم یهو اومد تو داشت می کشید پایین که ...![]()
اون تیکه که ناصر توی آشپزخونه هی حرف های پدر و مادرشو تایید می کرد (باهاشون بحث نمی کرد) فوق العاده بود و پدر و مادرش هم در عین اینکه نظرش رو می پرسیدن، اهمیتی واسه نظرش قائل نبودن!!
به نظرم خلق یه هم چین موقعیت هایی نبوغ ویژه ای می خواد (شاید به ظاهر موقعیت ساده ای باشه) جداً که احسنت احسنت...
کلا روی دیالوگاش خیلی کار شده و واقعاً پرمغز و لذت بخشه
تیکه ی "شما یکی از بهترین متقاعد کننده ها هستین" هم که دیگه محشر بود!
وای... بحث دکتر سهرابی و زنش، اون سوال هایی که نازنین از نیما در مورد تلفنش می پرسید.... کلا حرف نداره.
فقط ای کاش مونا فرجاد نبود![]()
Last edited by jeremy28; 07-06-2011 at 19:51.
به نظرم تاپ ترین دیالوگش الیته این نظر منه اون تیکه ای بود که ناصر زیر میز خوابیده بود . میگفت تنگه حس زندونو میده بهم .![]()
سلام
این قسمت کولاک بود ! واقعا لذت بردم !
البته همونجا که ناصر به سهرابی گفت یه قرداد بنویسیم واسه اون واحد من تا ته قضیه رو خوندم ... دیدم ناصر اصلا نسبت به گم شدن پدرش بی تفاوت بود !
تویه این قسمت و قسمت قبل این تیکه دستشویی که خانوم شیرزاد میگفت خیلی باحال بود ! : دی
تیکه ی سمینار هم عالیه ! وقتی میگن دکتر سهرابی میخواد اونجا سمینار برگزار کنه ابروهاشونو میدن بالا با یه حالت باحال ، آدم خندش میگیره ! : دی
وای... چی بود امروزیش
درس معلم ار بود زمزمه محبتی- جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را: منظور از مکتب اعترافه و منظور از طفل متهم
اون تیکه ی نقشه هم خیلی توپپپپپپپبود
روز به روز داره بهتر میشه
وای اون تیکه که با چشم و ابرو داشت از متهمه اعتراف میگرفت خیلی باحال بود !!!
عالی بود این قسمت ...
سکانس بین شیرزاد و باباهه قاه قاه میخندیدم : دی
شما از دیوار هم میتونین رد شین؟!
پ.ن: این اعتراف گرفتن سروانه از رفیق ناصر کنایهی شاهکاری بود به اعتراف گرفتنهای ... !
کلاً نقش سناریو تو این کار خیلی پررنگه و این تو طنز ایران نقطهی عطف حساب میشه ...![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)