تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
Last edited by zahra.1363; 05-08-2010 at 21:20.
دیریست که دلـدار پـیـامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستادصد نامه فرستادم و آن شاه سوارانپـیـکی ندوانـیـد و سلامی نفرستاد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا
ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
زینت تاج و نگین از گوهر والای تو
![]()
وای آن روزی که قاضی مان خدا بی
به میزان و صراطم ماجرا بی
بنوبت میروند پیر و جوانان
وای آنساعت که نوبت زان ما بی
یاد کن آن را یکی صبح دم
این دلم از زلف تو بندی گشود
چون دلم از چشمه تو آب خورد
غرقه شد اندر تو و سیلم ربود
دل ارمهرت نورزه بر چه ارزه
گل است آندل که مهر تو نورزه
گریبانی که از عشقت شود چاک
بیک عالم گریبان وابیرزه
هر که خصم اندر او کمند انداخت
به مراد ویش بباید ساخت
هر که عاشق نبود مرد نشد
نقره فایق نگشت تا نگداخت
توهرکه راکه چپ وراست تاخت فرزین گوی
پیاده گر به خط مستقیم شاه من است
نگاه من نتواند جمال جانان جست
جمال اوست که جوینده نگاه من است
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)