تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: شما از نظر اجتماعی در چه حالتی هستید؟

راي دهنده
160. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • هیچ مشکلی ندارم

    27 16.88%
  • کمی خجالتی هستم

    60 37.50%
  • اجتماع هراسی دارم

    68 42.50%
  • مشکل اجتماعی داشتم ولی خوب شد

    5 3.13%
صفحه 18 از 25 اولاول ... 8141516171819202122 ... آخرآخر
نمايش نتايج 171 به 180 از 241

نام تاپيک: اجتماع هراسی ، جمع هراسی ، سرخی هراسی یا فوبیا ( از منظر روانشناسی )

  1. #171
    داره خودمونی میشه shahin_100's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    خارج از ایران
    پست ها
    168

    پيش فرض

    منم مشکل کم رویی و استرس دارم .
    از دوران بچگی کم رو بودم . حدودا از دوران 6 یا 7 سالگی خجالتی و کم رو بودم . مثلا خجالت می کشیدم با معلم ها حرف بزنم یا توی مهمونی با هیچکس حرف نمی زدم فقط اگه ازم سوال می کردن جواب می دادم ... .
    هر سال بیشتر خجالتی می شدم . از وقتی رفتم کلاس سوم راهنمایی استرسم بیشتر شد . وقتی می رفتم پای تخته تمرین حل کنم یا انشا بخونم دستم می لرزید و عرق می ریختم و ضربان قلبم خیلی زیاد می شد . دیگه کم کم استرس و کم روییم بیشتر شد و از بیشتر آدم ها دوری می کردم . وقتی رفتم دبیرستان ( الان سوم دبیرستان هستم و 17 سالمه ) می خواستم از اون موقعیت هایی که استرس داشتم دوری می کردم . مثلا سعی می کنم کلاس ادبیات نرم ( چون معلم هر جلسه به چند نفر میگه از روی کتاب بخونن ) و یا اگه تلفن زنگ می زد گوشی رو بر نمی دارم و گوشی رو می دوم به یکی از اعضای خانواده تا جواب بده البته با دوستام رو راست هستم و راحت باهاشون حرف می زنم . اگه می خوام از یک مغازه چیزی بگیرم خجالت می کشم برم توی مغازه . اگه همراه دوستام باشم به اونها می گم بروند برام اون چیز رو بخره ولی اگه تنها باشم چند دقیقه بیرون مغازه می ایستم و با خودم می گم برم تو چی بگم و چیکار کنم و ... بعضی وقت ها هم پشیمون می شم و با خودم می گم که یک روز دیگه میام مغازه . یک مشکل دیگه هم دارم . موقعی که می خوام برم مدرسه هیچ وقت روم نشده تاکسی بگیرم همیشه با اتوبوس می رفتم حتی یک بار دیرم شده بود ولی باز هم نتونستم تاکسی بگیرم و متنظر اتوبوس موندم . البته مشکل های دیگه هم دارم

    به نظر شما چجوری خوب می شم ؟

  2. 2 کاربر از shahin_100 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #172
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,788

    پيش فرض

    منم مشکل کم رویی و استرس دارم .
    از دوران بچگی کم رو بودم . حدودا از دوران 6 یا 7 سالگی خجالتی و کم رو بودم . مثلا خجالت می کشیدم با معلم ها حرف بزنم یا توی مهمونی با هیچکس حرف نمی زدم فقط اگه ازم سوال می کردن جواب می دادم ... .
    هر سال بیشتر خجالتی می شدم . از وقتی رفتم کلاس سوم راهنمایی استرسم بیشتر شد . وقتی می رفتم پای تخته تمرین حل کنم یا انشا بخونم دستم می لرزید و عرق می ریختم و ضربان قلبم خیلی زیاد می شد . دیگه کم کم استرس و کم روییم بیشتر شد و از بیشتر آدم ها دوری می کردم . وقتی رفتم دبیرستان ( الان سوم دبیرستان هستم و 17 سالمه ) می خواستم از اون موقعیت هایی که استرس داشتم دوری می کردم . مثلا سعی می کنم کلاس ادبیات نرم ( چون معلم هر جلسه به چند نفر میگه از روی کتاب بخونن ) و یا اگه تلفن زنگ می زد گوشی رو بر نمی دارم و گوشی رو می دوم به یکی از اعضای خانواده تا جواب بده البته با دوستام رو راست هستم و راحت باهاشون حرف می زنم . اگه می خوام از یک مغازه چیزی بگیرم خجالت می کشم برم توی مغازه . اگه همراه دوستام باشم به اونها می گم بروند برام اون چیز رو بخره ولی اگه تنها باشم چند دقیقه بیرون مغازه می ایستم و با خودم می گم برم تو چی بگم و چیکار کنم و ... بعضی وقت ها هم پشیمون می شم و با خودم می گم که یک روز دیگه میام مغازه . یک مشکل دیگه هم دارم . موقعی که می خوام برم مدرسه هیچ وقت روم نشده تاکسی بگیرم همیشه با اتوبوس می رفتم حتی یک بار دیرم شده بود ولی باز هم نتونستم تاکسی بگیرم و متنظر اتوبوس موندم . البته مشکل های دیگه هم دارم

    به نظر شما چجوری خوب می شم ؟
    اینه منی یعنی مو نمیزنی با من تو خجالتت ه رچ یتعریف کردی منم همینجوری بودم منتها یه فرقی داره

    من از اتوبوس خجالت می کشیدم چون آدمای توش بیشترن از تاکسی و لی با تاکسی راحتترم

    یادش بخیر منم همین مشکلارو تو مدرسته داشتم فقط یادمه من سوم راهنمایی سه شنبه ها همیشه غایب

    بودم چون انشا داشتیم. تو دبیرستان هم میرفتم تحقیق بخونم آب میشدم تا تحقیق تموم بشه .

    باید بری درمان بشی وگرنه تو زندگیت تاثیر داره تو آیندت.

    یعنی برای این مشکل آدم 10 ملیون تومن هم خرج کنه برای درمان ارزش داره

    روانپزشک و روانشناس برو. مشکلت رو ریشه یابی کن از ضمیر نا خود آگاهت این خجالت رو باید بکشی بیرون

    سعی کن به هیچ وجه دنبال مواد مخدر نری خدایی نکرده چون مواد اعتماد به نفس میده و یه آدم خجالتی رو میکنه دبل اجتماعی.

    اصول قرص اینه که جلوی واکنشهای طبیعی مغز رو می گیره یعنی شما اگر کلونازپام بخوری فقط دیگه آدرنالین

    ترشح نمیشه و ریلکس میشی و آروم میشی و استرست از بین میره برا یهمین اعتیاد داره و حافظه رو تخریب

    میکنه کیفیت کارایی مغز رو میاره پایین افسردگی و اعصاب خوردی میاره.

    الان خط اول درمان فوبیا اجتماعی که دقیقا مشکل شماست خانواده داروهای ضد افسردگی موسوم به ssri

    که عبارتند از . سیتالوپرام - فلوکستین - فلوکسامین - پاروکستین -سرترالین

    که هر کدوم عوارضشون و تاثیرشون با هم فرق میکنه.

    خود درمانی چاره شما نیست شما الان یه آدم 17 ساله گوگولی هستی و مغذت سالمه حیفه قرص بخوری

    خیلی حیفه قرص نخور برو روانشناس سعی کن مشکلت رو بدون قرص حل کنی تا همیشه مغذت شاداب

    باشه و حافظه قوی باشه و کیفیت پراسس مغذت تو زندگی بالا باشه

  4. 3 کاربر از Saeed System بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #173
    داره خودمونی میشه dalton77's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    39

    پيش فرض

    تاثیر روی اشتها؟؟؟!!!
    کمش میکنه یا زیاد؟؟؟
    من شدیدا مشکل دارم اگه کمش کنه نمی خورم
    شما که شخصا رفتی روانپزشک میشه بگی دقیقا چی تجویز کرد و البته شرایط جسمی و سنی خودت رو هم بگو ببینم اگه مثل هم هستیم منم از همون مقدار مصرف کنم
    اینجا روانپزشک ادمی پیدا نمی شه وگرنه خیلی وقت پیش مشکلم حل میشد
    من قبل از اینکه برم پیش دکتر اشتهام به شدت خراب بود یعنی به زور غذا میخوردم ولی از وقتی سیتالوپرام رو خوردم اشتهام کمی بهتر شد

    منم مشکل کم رویی و استرس دارم .
    از دوران بچگی کم رو بودم . حدودا از دوران 6 یا 7 سالگی خجالتی و کم رو بودم . مثلا خجالت می کشیدم با معلم ها حرف بزنم یا توی مهمونی با هیچکس حرف نمی زدم فقط اگه ازم سوال می کردن جواب می دادم ... .
    هر سال بیشتر خجالتی می شدم . از وقتی رفتم کلاس سوم راهنمایی استرسم بیشتر شد . وقتی می رفتم پای تخته تمرین حل کنم یا انشا بخونم دستم می لرزید و عرق می ریختم و ضربان قلبم خیلی زیاد می شد . دیگه کم کم استرس و کم روییم بیشتر شد و از بیشتر آدم ها دوری می کردم . وقتی رفتم دبیرستان ( الان سوم دبیرستان هستم و 17 سالمه ) می خواستم از اون موقعیت هایی که استرس داشتم دوری می کردم . مثلا سعی می کنم کلاس ادبیات نرم ( چون معلم هر جلسه به چند نفر میگه از روی کتاب بخونن ) و یا اگه تلفن زنگ می زد گوشی رو بر نمی دارم و گوشی رو می دوم به یکی از اعضای خانواده تا جواب بده البته با دوستام رو راست هستم و راحت باهاشون حرف می زنم . اگه می خوام از یک مغازه چیزی بگیرم خجالت می کشم برم توی مغازه . اگه همراه دوستام باشم به اونها می گم بروند برام اون چیز رو بخره ولی اگه تنها باشم چند دقیقه بیرون مغازه می ایستم و با خودم می گم برم تو چی بگم و چیکار کنم و ... بعضی وقت ها هم پشیمون می شم و با خودم می گم که یک روز دیگه میام مغازه . یک مشکل دیگه هم دارم . موقعی که می خوام برم مدرسه هیچ وقت روم نشده تاکسی بگیرم همیشه با اتوبوس می رفتم حتی یک بار دیرم شده بود ولی باز هم نتونستم تاکسی بگیرم و متنظر اتوبوس موندم . البته مشکل های دیگه هم دارم

    به نظر شما چجوری خوب می شم ؟
    توی این مشکل هرچی زودتر درمان رو شروع کنی بهتره در غیر اینصورت ریشه دار میشه و دیگه به این سادگیها درمان نمیشه بهتره به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنی

  6. این کاربر از dalton77 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #174
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,788

    پيش فرض

    سیتالوپرام تا کی خواب رو بهم میریزه؟
    دوستان با تجربه چه پیشنهادی دارن؟
    تا 1هفته اول یه مقدار خواب کمترمیشه ولی بعد همه چیز تنظیم میشه و حتی از ماه اول به بعد خواب

    بیشت رمیشه

  8. این کاربر از Saeed System بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #175
    اگه نباشه جاش خالی می مونه mortal kombat 2008's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2009
    محل سكونت
    فعلا که تو ایران
    پست ها
    373

    پيش فرض

    موقعی که می خوام برم مدرسه هیچ وقت روم نشده تاکسی بگیرم همیشه با اتوبوس می رفتم حتی یک بار دیرم شده بود ولی باز هم نتونستم تاکسی بگیرم و متنظر اتوبوس موندم . البته مشکل های دیگه هم دارم

    به نظر شما چجوری خوب می شم ؟
    اینه منی یعنی مو نمیزنی با من تو خجالتت هرچی تعریف کردی منم همینجوری بودم منتها یه فرقی داره.
    من از اتوبوس خجالت می کشیدم چون آدمای توش بیشترن از تاکسی ، ولی با تاکسی راحتترم
    منم شبیه love king هستم ، با تاکسی راحت ترم. اتوبوسم برام چندان سخت نیست. اقا شاهین شما اگه میشه دلیل اینکه از تاکسی سوار شدن خجالت می کشی رو بگو. مثلا فک می کنی تو تاکسی خیلی تو دیده مردم اطراف خیابون هستی ؟

  10. این کاربر از mortal kombat 2008 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #176
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,788

    پيش فرض

    منم شبیه love king هستم ، با تاکسی راحت ترم. اتوبوسم برام چندان سخت نیست. اقا شاهین شما اگه میشه دلیل اینکه از تاکسی سوار شدن خجالت می کشی رو بگو. مثلا فک می کنی تو تاکسی خیلی تو دیده مردم اطراف خیابون هستی ؟
    من به فکر کنم بدونم

    به دلیل اینکه توی تاکسی ساکته و همه نشستن و بعد یهویی باید بگی آقا خیلی ممنون همین بغل پیاده

    میشم بعد از ترس بقیه مردم که تو تاکسی هستن از این کار امتنائ میکنهولی اتوبوس خودش وایمیسته و ایستگاه داره

    من یادمه خودمم اینطوری بودم با تاکسی و یادمه یه بار تاکسی از اون جایی که من می خواستم هی دورتر و

    دورتر میشد و من خجالت می کشیدم بگم مرسی پیاده میشم و آخرش ته خط پیاده شدم

  12. این کاربر از Saeed System بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #177
    داره خودمونی میشه shahin_100's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    خارج از ایران
    پست ها
    168

    پيش فرض

    منم شبیه love king هستم ، با تاکسی راحت ترم. اتوبوسم برام چندان سخت نیست. اقا شاهین شما اگه میشه دلیل اینکه از تاکسی سوار شدن خجالت می کشی رو بگو. مثلا فک می کنی تو تاکسی خیلی تو دیده مردم اطراف خیابون هستی ؟
    برای تاکسی گرفتن خجالت می کشم همین که دستم رو بگیرم و مسیر رو بگم . برای پیاده شدن هم همین طور .

    در ضمن من یه جوری هستم . از یک طرف خیلی خجالتی هستم ولی از طرف دیگه دوست دارم همه جا دیده بشم و بعضی وقت ها از جاهایی رد میشم که توی دید مردم باشه ! یا مثلا بعضی وقت ها پیش خودم فکر می کنم خواننده شدم و دارم کنسرت اجرا می کنم و 100 ها نفر دارن منو تشویق می کنن ولی در واقعیت برای 1 نفر هم نمی تونم آهنگ بخونم
    Last edited by shahin_100; 20-04-2011 at 17:15.

  14. این کاربر از shahin_100 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #178
    پروفشنال ELDORAMO's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    Birjand
    پست ها
    715

    پيش فرض

    من بدون دارو این مشکل رو تقریبا حل کردم
    این طور که به نظر میاد شماها درست مثل من هستید
    تنها دلیل اینکه الان راحت سوار تاکسی میشم و تموم مشکلاتی که شما میگید رو پشت سر گذاشتم انتخاب یک الگو بوده و انجام اعمال اون که توی پست های قبلم مفصل توجیح دادم
    الان که یک تاکسی میاد با چنان جرئت و خشمی دستم رو میگیرم که انگار طرف نگهبان باغمه
    کلا همه جا همین طوری هستم همه رو زیر دستم میبینم واقعا هم همین طوره تنهام اما عظمت خودم رو توی تنهایی حفظ کردم اونقدر گسترشش دادم که دیگران هم اونو حس می کنن
    نقطه مقابل این الگو و رفتارم اینه که از فیلم های احساسی هندی و به خصوص ایرانی حالم به هم می خوره این با مرور زمان به وجود اومده و تنها دلیل بهبود من همین بوده

  16. 2 کاربر از ELDORAMO بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #179
    پروفشنال ELDORAMO's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    Birjand
    پست ها
    715

    پيش فرض

    هر کسی روی موضوع خاصی حساسی شما روی موسیقی رپ من روی فیلم های جاسوسی و ترور و موسیقی متال و دیگران روی ...
    بهتره اونو پیدا کنیم و روش تمرکز کنیم هروقت دیدید چیزی به کم شدن این استرس کمک میکنه تا جایی که می تونید روش تمرکز کنید
    مثلا سعی کنید اهنگ های جدید تر و بیشتری بگیرید مدام گوش بدید تلقین کنید تا شخصیتتون بازسازی بشه

  18. این کاربر از ELDORAMO بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #180
    اگه نباشه جاش خالی می مونه mortal kombat 2008's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2009
    محل سكونت
    فعلا که تو ایران
    پست ها
    373

    پيش فرض

    برای تاکسی گرفتن خجالت می کشم همین که دستم رو بگیرم و مسیر رو بگم . برای پیاده شدن هم همین طور .

    در ضمن من یه جوری هستم . از یک طرف خیلی خجالتی هستم ولی از طرف دیگه دوست دارم همه جا دیده بشم و بعضی وقت ها از جاهایی رد میشم که توی دید مردم باشه ! یا مثلا بعضی وقت ها پیش خودم فکر می کنم خواننده شدم و دارم کنسرت اجرا می کنم و 100 ها نفر دارن منو تشویق می کنن ولی در واقعیت برای 1 نفر هم نمی تونم آهنگ بخونم
    خوب راستش منم چون شهرستانی هستم و حتی خونمونم تو روستاست ، با این جور مسائل یه مشکلاتی داشتم ولی الان دیگه مشکلم حل شده و می تونم بگم تنها راه حلش اینه که زیاد سخت نگیری و اینکه طرز فکرت رو عوض کنی. مثلا نیازی نیست حتما برای تاکسی دست بلند کنی و فقط همین که کنار جاده وایسی خود تاکسی ها برات می ایستند و یا موقع گفتن پیاده میشم ، اصلا دلیلی نداره که خجالت بکشی ، اخه داری یه کار کاملا عادی و پیش پا افتاده رو انجام میدی. من از اونجایی که تو محلمون زیاد ماشین نیست ، وباید نیم ساعت برای ماشین صبر کنم ، وقتی یه ماشین رو می بینم ، انقدر خوش حال میشم که دیگه احساس خجالت نمی کنم.

  20. 2 کاربر از mortal kombat 2008 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •