تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 18 از 27 اولاول ... 8141516171819202122 ... آخرآخر
نمايش نتايج 171 به 180 از 265

نام تاپيک: باران ...

  1. #171
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    روی ان شیشه تیدار تو را ها کردم

    شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم

    شیشه بدجوردلش ابری وبارانی شد
    شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم....

  2. #172
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویران تر

    چو دیدم دوست میدارد دلت دلهای ویران را

    بازم دلم...

    بازم داره بارون میاد

    روی سرم تنها منم

    که از تموم لحظه هام

    تنها بارون مونده برام

    بازم بارون...

  3. این کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #173
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    حاليا معجزه ي باران را باور کن
    و سخاوت را در چشم چمن زار ببين
    و محبت را در روح نسيم
    که در اين کوچه ي تنگ
    با همين دست تهي
    روز ميلاد اقاقي ها را جشن مي گيرد !
    خاک جان يافته است تو چرا سنگ شدي؟
    تو چرا اين همه دل تنگ شدي؟
    باز کن پنجره ها را و بهاران را باور کن

  5. 2 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #174
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    باز ای باران ببار
    بر تمام لحظه های بی بهار
    بر تمام لحظه های خشک خشک
    بر تمام لحظه های بی قرار

    باز ای باران ببار
    بر تمام پیکرم موی سرم
    بر تمام شعر های دفترم
    بر تمام واژه های انتظار

    باز ای باران ببار
    بر تمام صفحه های زندگیم
    بر طلوع اولین دلدادگیم
    بر تمام خاطرات تلخ و تار

    باز ای باران ببار
    غصه های صبح فردا را بشوی




    تشنگی ها خستگی ها را بشوی

  7. 2 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #175
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    جرمم این بود که هی تکیه به باران دادم
    بی سبب نیست که از چشم خودم افتادم

    دو سه خورشید به دوش همه تان پنجره بود

    در نگاه همه تان چند دهن حنجره بود

    خودم از پنجره دیدم که مرا می بردند

    خوره ها چنگ زنان ، روح مرا می خوردند

    درد ، خوُراک دلم بود ؛ نمی دانستم

    آسمان ، چاک دلم بود ؛ نمی دانستم

  9. 5 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #176
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    به زير باران مي روم و هم نوا با گريه ي اسمان مي گريم تا كسي اشك هاي مرا نبيند.به زير باران مي روم و فرياد مي زنم تا صداي فريادم با فرياد اسمان يكي شود.به زير باران مي روم تا ناله هاي دلم با ناله هاي باد يكي شود و كسي شاهد شكستن روح خسته ام نباشد.
    به زير باران مي روم و تكيه به همان درخت بيد مجنون كنار جاده كه يادگاري هايمان را روي ان مي نوشتيم به انتظارت خواهم ماند ,تا به زير هر يك از قدمهايت گل سرخي بگذارم.
    مي دانم خواهي امد و دستان سردم را در دستان گرمت خواهي گرفت تابا هم به سرزمين ارزوها برويم

  11. #177
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    باران
    چکه میکند روی بلندترین سکوت
    ومن
    اینجا
    روی شیروانی خاطره ها
    نگاهش میکنم

  12. 5 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #178
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    یک ابر گریه کردم من پا به پای باران
    هم با سکوت دریا هم با صدای باران
    وقتی که گفت خورشید:«من دوستت ندارم»
    قلبم مچاله می شد در دستهای باران
    با ماهیان زیبا خوابم گرفت آنجا
    با هم به خواب رفتیم با لای لای باران
    انگار می درخشید چیزی شبیه خورشید
    شاید ترانه می خواند از لا به لای باران
    تا آفتاب دیدم رنگین کمان کشیدم
    از ابتدای ساحل تا انتهای باران
    در امتداد یک سد شب شد نسیم آمد
    گفتم دوباره در خواب شعری برای باران

  14. 5 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #179
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    قلب ها را نمي توان به آدم ها سپرد‌ ،
    آدمها سخت اند .
    قلب ها را بايد به باران سپرد‌ ،
    باران هرگز بي وفا نخواهد شد ...
    زير باران مهرباني
    مهرباني چشم ها را مي توان احساس كرد
    و ترنم صداي عشق را مي توان شنيد .
    زير باران مي توان ستاره شدن را باوركرد و آنها را چيد .
    زير باران زمين را آسماني ديدم ،
    با وسعتي از عشق .
    باران يعني بغض شكسته آسمان .
    باران يعني صداي گامهاي تو .
    باران يعني قلب هاي ناآرام ابرها .
    باران يعني مهرباني حرفهاي تو .
    باران يعني گريه چشمهاي پاك .
    باران يعني صداقت صداي تو .
    و آسمان را هواي نوازش خاك است .
    باران بهانه اي است ...

  16. 6 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #180
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    وقتی که تنگ غروب بارون به شيشه مي‌زنه!
    همه غصه های دنيا توی سينه‌ی منه!
    توی قطره‌های بارون، ميشکنه بغض صدام!
    ديگه غير از يه دونه پنجره هيچی نميخوام!
    پشت اين پنجره ميشينمُ آواز ميخونم!
    منتظر واسه رسیدنت تو بارون می‌مونم!
    زیر بارون انتظار رنگ تازه‌ای داره!
    منم عاشق‌ترم انگار، وقتی بارون می‌باره!

  18. 5 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •