این پسره چرا اینطوری میکنه
بابا گناه داره دختره
چرا اینقدر مسخرش کرده
ای کاش بهش بگن بچه اصلی حاج آقا نیستش تا یکم حالش جا بیاد
فرامرز قريبيان ( پدر )
افسانه بايگان ( مادر )
پوريا پورسرخ ( مسعود )
مهراوه شريفي نيا ( فريده )
ليندا كياني ( معصومه )
رحيم نوروزي ( دوست مسعود )
این پسره چرا اینطوری میکنه
بابا گناه داره دختره
چرا اینقدر مسخرش کرده
ای کاش بهش بگن بچه اصلی حاج آقا نیستش تا یکم حالش جا بیاد
کسی میتونه بگه اون کلمه آخر مصرع اول شعری که آخر سریال گفته میشه چیه ؟
اونجا که میگه سالها فکر منی چی چی .من 10بار گوش کردم بازم این یک کلمه آخرشو نفهمیدم![]()
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
آقا ممنون هزار بار .یک ماهه این کلمه اعصاب برام نذاشته بود .ماشالا گوشای تیزی داری .من از چند نفر پرسیدم نفهمیدن چی میگه.نوشته شده توسط hosseinmusicmaster [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببخشین کمی آف تاپیک:
دوست عزیز گوش تیز نمیخواد، آدم اگه یکم مطالعه داشته باشه میتونه متوجه بشه که این یه بیت از یکی از اشعار معروف مولاناست ( منظورم شما نبود منظورم کساییه از جمله خودم که روزانه کمتر از چند دقیقه مطالعه هم ندارند). جالب اینه که وقتی کشورهای دیگه میان مولانا رو به سود خودشون مصادره می کنن خیلی از اونایی که دم از ایرانی بودن مولانا میزنن اصلاً بویی از اشعار عمیق و زیبای مولانا نبردن.
مربوط به سریال:
فکر کنم اگه این نقششون هم جواب نده ، روش ترور انتحاری ( با اجرای مسعود) رو روش پیاده کنن هرچند این فریده سخت جونتر از این حرفاست.
Last edited by Inter; 02-10-2008 at 02:21.
می گم این حاج رضا چه عتیقه ای هم دزدیده
من جای اون بودم "کریستیانو رونالدو" رو می دزدیدم
راستی تو قسمت دیروزش،مگه فریده سیب زمینی و تخم مرغ پوست نمیکَند،چرا یه دفعه شامشون برنج و.... شد!
من فکر کردم می خواد الویه درست کنه؛
چه قدرم دستشو می زد تو دهنش،حالم بهم خورد
فکر کنم به خاطر همون نخوردنو یه چیز دیگه درست کردن،یکی نیست بگه خوب بذار سرد شه بعد پوست بکن!
اون تیکه اش که دیدن خونه حاج علی اکبر وقف شده،به نظرم صحنه ی جالبی بود،من خیلی خوشم اومد
امروزم اون صحنه حامد(دوست مسعود) خوب بود،انصافاً خیلی خوب بازی می کنه درست برعکس مسعود!
میگم دیروز پخش نشد نه؟
حالا ادامش هم همون ساعت قبل پخش میشه؟
اين حامد هم که همه جور رفيقي داره. يه بار ميگه من يه رفيق دارم ساقيه، تو خط مواد يک بار مصرفه و اينا. باز يه بار ميگه يه رفيقي داشتم معتاد بود ميگفت تا حالا 1000 بار ترک کردم. باز ديشب گفت يه رفيقي دارم نميدونم اسمش تاکسي درايور () بود چي بود که با ماشين ميزنه آدم رو نفله ميکنه.
باز فردا فريده رو نميکشن ميگه من يه رفيقي دارم هدف گيريش خيلي خوبه. بهش ميگيم بياد رو پشت بوم و يه تير بزنه تو شيکم فريدهو ...
باز فردا فريده رو نميکشن ميگه من يه رفيقي دارم هدف گيريش خيلي خوبه. بهش ميگيم بياد رو پشت بوم و يه تير بزنه تو شيکم فريدهو ...
نمی دونم چرا این مسعوده بی خیال نمیشه ، اصلا انگیزه ش چیه ؟ مامان بابا که فهمیدن ، فریده رو هم قبول کردن ، کلی هم خجالتش دادن ، زن خوشگل و مهربونش که اعتیاد رو گذاشته کنار ، بچه شم که تو راهه ... دیگه باسه چی می خواد طرف رو بپیچونه ؟!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)