تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 18 از 131 اولاول ... 81415161718192021222868118 ... آخرآخر
نمايش نتايج 171 به 180 از 1301

نام تاپيک: معرفي كتاب هايي كه خوانده ايم

  1. #171
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض

    الان جاشه که بگم کتابی هست به نام "یادداشتهایی برای دورا" نوشته ی "حمید صدر" و ترجمه ی "پریسا رضایی".این کتاب به شرح خلاصه ای از زندگی کافکا و بیشتر به نمایش آخرین روزهای زندگی فرانتس در بیمارستان مسلولین می پردازه! و نمایش از درد کشیدن های یک نویسنده ی فقیره!! البته نقش دورا تو این کتاب بی اهمیت نیست!

  2. #172
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض

    چون اسامی روسی خیلی اذیتم می کنه اصلا یادم می ره اساشون را یا اون قدر اسم پیچیده است که با شخصیتش ارتباط برقرار نمی کنم

    چنین مشکل مشابهی رو من با رمانهای روسی دارم..به دلیل اسمهای سخت و نا آشنا تقریبا نتونستم خیلی به فضای داستان نزدیک بشم!مثال بارزش برای من پدروپارامو اثر"خوان رولفو" بود..(که شاهکارهای کوتاه محسوب میشه!) قصه ی خوبی دارد ولی نتونستم بهش نزدیک بشم!کسی این رمانو خونده؟

  3. #173
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    من فکر میکنم "مسخ" بیش از دیگر آثار کافکا نمادین باشد. میگن اولین باری که کافکا اونو برای چنتا از دوستاش خوند همه ول شدن روی مبلو شروع به خنددیدن کردند!! ولی کافکا گوشتزد کرد که رمانش واقعا جدیست!
    یکی از دوستان میگفت که سیبی که در بدن گرگور میماند نمادی از سیبیست که آدمو فریب داد و ...
    من خوشم نیومد که اینطوری هر چیزی را به چیز دیگری ربط بدم. اما خوب رد هم نمیکنم.
    مرسی از اینکه نظر دادی

    اون تعبیرتون از سیب واسم خیلی جالب بود.

  4. #174
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    چنین مشکل مشابهی رو من با رمانهای روسی دارم..به دلیل اسمهای سخت و نا آشنا تقریبا نتونستم خیلی به فضای داستان نزدیک بشم!مثال بارزش برای من پدروپارامو اثر"خوان رولفو" بود..(که شاهکارهای کوتاه محسوب میشه!) قصه ی خوبی دارد ولی نتونستم بهش نزدیک بشم!کسی این رمانو خونده؟
    خب دوست عزیز بعد از خوندن چند صفحه و یه کمی صبر و تحمل براحتی شخصیتها تو ذهن جا میگیرن. یبار یه دوستی گفت که "ادیسه" را بخونم و بسیار تاکید کرد که چون "ایلیاد" را نخونده ام و با اسمها اشنا نیستم ،بخش اولو تحمل کنم. باور کنید که پدرم در اومد!! من یه انگشتم لای ورقه صفحه اول بود تا مرتبا برگردم و شخصیت ها را تشخیص دهم. اما بعدش راه افتادم. اونهم اسمهای عجیب یونانی!
    من داستانهای کوتاه چخوف را برای شروع خوب میدونم.

  5. #175
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    مرسی از اینکه نظر دادی

    اون تعبیرتون از سیب واسم خیلی جالب بود.
    خواهش میکنم دوست عزیز.
    البته این تعبیر یکی از دوستان بود. در کل من آثار کافکا را دارای تیرگی لذتبخشی میبینم. کافکا اعتقاد داشت که"ابدیتی آرمانی هست ولی دست نیافتنیست" این حس را در رمان"کاخ" یا "قصر" به خوبی میتوان پیدا کرد.

  6. #176
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض

    خب دوست عزیز بعد از خوندن چند صفحه و یه کمی صبر و تحمل براحتی شخصیتها تو ذهن جا میگیرن. یبار یه دوستی گفت که "ادیسه" را بخونم و بسیار تاکید کرد که چون "ایلیاد" را نخونده ام و با اسمها اشنا نیستم ،بخش اولو تحمل کنم. باور کنید که پدرم در اومد!! من یه انگشتم لای ورقه صفحه اول بود تا مرتبا برگردم و شخصیت ها را تشخیص دهم. اما بعدش راه افتادم. اونهم اسمهای عجیب یونانی!
    من داستانهای کوتاه چخوف را برای شروع خوب میدونم.

    اتفاقا من برای "پدروپارامو" دقیقا دوبار سعی کردم..البته هنوز نا امید نیستم..میخونمش..
    من اتفاقا اولین باری که یه داستان بلند از چخوف خوندم تا آخرشو رفتم.
    - کسی نگفت پدرو پارامو رو خونده؟
    - در مورد اسمها ژوزه ساراماگو تو کتابهاش مثل کوری و سال مرگ ریکاردوریش کمتر از اسم استفاده میکنه(میشه گفت اصلا استفاده نمیکنه)
    مثلا دائما میگه دختری که عینک آفتابی داشت.دکتر.زن دکتر..اینم جالبه.بدون اینکه اسمو بدونه به فضا وارد میشی!

  7. #177
    آخر فروم باز thecrow's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    1,209

    پيش فرض

    کتاب گندم از م.مودپ پور رو هم حتما از دست ندید

  8. #178
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اتفاقا من برای "پدروپارامو" دقیقا دوبار سعی کردم..البته هنوز نا امید نیستم..میخونمش..
    من اتفاقا اولین باری که یه داستان بلند از چخوف خوندم تا آخرشو رفتم.
    - کسی نگفت پدرو پارامو رو خونده؟
    - در مورد اسمها ژوزه ساراماگو تو کتابهاش مثل کوری و سال مرگ ریکاردوریش کمتر از اسم استفاده میکنه(میشه گفت اصلا استفاده نمیکنه)
    مثلا دائما میگه دختری که عینک آفتابی داشت.دکتر.زن دکتر..اینم جالبه.بدون اینکه اسمو بدونه به فضا وارد میشی!
    به نظر منم این کار که اصلا اسمی نیورده بود جالب بود و جالب تر اینکه ادم خیلی راحت ارتباط برقرار می کرد
    کلا رمان خوبی بود

  9. #179
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    کتاب گندم از م.مودپ پور رو هم حتما از دست ندید
    این تنها کتابیه که از این نویسنده خوندم
    درباره یک فامیل و دختر و پسرای اون هست و گندم که فکر می کنه اونو به فرزندخوندگی قبول کردن و ..........
    اخر داستان خیلی جالبه

    نمی دونم کتاب نکته خاصی نداره به نظرم اما بعضی از مکالمه هاش جالبه

  10. #180
    آخر فروم باز AaVaA's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    این روزا دنیا واسه من از خونمون کوچیکتره ...
    پست ها
    1,213

    پيش فرض

    منم گندم رو چندسال پیش خوندم..م.مودب پور تقریبا بازار رمانهای عامه پسند رو تونسته بدست بیاره..مکالمه ها جالبه..اتفاقات واقعی و تلخ رو با طنزهای مکالمه ها خنثی میکنه..هرچند تلخی واقعیت باز هم اثرشو میذاره.
    اگر 3تا از کتاباشو بخونی جریان بقیه رو هم دستت میاد:همیشه دوتا پسر وارد ماجرایی میشن که این وسط به یک شخص دیگری برخورد میکنند و قصه ی زندگی اون رو هم در موازات داستان خودشون پیگیری میکنن!شخص دوم همیشه قصه ی گذشته رو میگه و شما داستانی که در زمان حال میوفته رو میتونید با شخصیتهای داستان جلو برید.
    با اینکه تقریبا شیو ه ی خودش رو در همه یکتاباش تکرار میکنه اما بازهم کتابهاش پرفروشن!
    گندم هم خوب بود...اما من خودم آخرش نفهمیدم چرا گندم رها شد؟!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •