خدایــــا ..
هــرکسی یادم کنـــد یادش بخیــــــ ـــ ـر ..
هـــــرکسـی یادم نکــرد یادش بخیـــــ ــــ ـر ..
هـــــــــرکســی یادش برفتــــــــ ــــ ـ یادم کنـــد یادش بخیـــــ ـــ ـر ..
خدایــــا ..
هــرکسی یادم کنـــد یادش بخیــــــ ـــ ـر ..
هـــــرکسـی یادم نکــرد یادش بخیـــــ ــــ ـر ..
هـــــــــرکســی یادش برفتــــــــ ــــ ـ یادم کنـــد یادش بخیـــــ ـــ ـر ..
فردا همین امروز هم می شود یک دیروز !
و اینطوری است که هر روز حجم دیروزهایی که می شود غصه اش را خورد بزرگتر می شود ... !
مثل یک بادکنک سیاه !!!
یک بادکنک، که روز به روز حجیم تر می شود و مطمئنم آنقدر از هوای دیروزها پر می شود که آخرش روزی می ترکد توی زندگی ام !!!
و ...
و ...
و ....
برایشان اندوهگین می شوم ... لبخند می زنم ....
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
از دوست بپرسید که چرا می شکند
راه خلوتگه خاصم بنما تا پس از این
می خورم با تو و دیگر غم دنیا نخورم
.
.
.
من چيستم
لبخند پر ملالت پاييزي غروب
در جستوجوي شب...
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت ،
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
ماه من غصه چرا !؟!
تو مرا داری و من
هر شب و روز ،
آرزویم ، همه خوشبختی توست !
ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند ...
ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید
نشانم می داد ...
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،
غرق شادی باشد ....
ماه من !
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
معنی خوشبختی ،
بودن اندوه است ...!
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر،
پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ،
که خدا هست ، خدا هست
و چرا غصه ؟ چرا !؟! ......
همه چي آرومه:
تو به من دلبستي:
اين چقدر خوبه كه:
تو كنارم هستي:
همه چي آرومه:
غصه ها خوابيدن:
شك نداري ديگه.......تو به احساس من
مرا دو سطر از آن بوسه هایت مهمان كنــــــ
از آن دو مطلب خيســــــ
براي من بنويســــــ...!
دیریست خسته ام
من دل شکسته ام
در انتظار اشک
بی تو نشسته ام
گفتی بیا دمی
درد است و مرهمی
از مرهم شما
طرفی نبسته ام
پا در گل است و من
دل بی دل است و من
بی حاصل است و باز
پیمان گسسته ام
از تن رها رها
بی مدعا دعا
پر پر زنان برو
من مرغ خسته ام
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)