بخون آره اگه موتونی دومو عمومیاشو تموم کن تا آخر تابستونبچه ها دروس عمومی هم بخونم تابستون؟![]()
![]()
![]()
بخون آره اگه موتونی دومو عمومیاشو تموم کن تا آخر تابستونبچه ها دروس عمومی هم بخونم تابستون؟![]()
![]()
![]()
این گفته ی شما در صورتی صدق میکنه که تاثیر معدل در کنکور همین 15 درصد بمونه ، وگرنه اگر بشه 25 درصد اینا دیگه ...
وای خدا نکنه 25% بشهاین گفته ی شما در صورتی صدق میکنه که تاثیر معدل در کنکور همین 15 درصد بمونه ، وگرنه اگر بشه 25 درصد اینا دیگه ...
یکی از دوستان یه داستانی رو در مورد توکل به خدا گفته بودن:
كوهنوردي پس از سالها آماده سازی ماجراجویی خود را آغاز کرد.ولی از آنجا که افتخار کار را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.شب بلندیهای کوه را تمامأ در بر گرفت و مرد هیچ چیز را نمی دید.همه چیز سیاه بود و دیده نمی شد.ابر روی ماه و ستارهها راپوشانده بود.همانطور که از کوه بالا می رفت چند قدم مانده به قله پایش لیز خوردودر حالیکه به سرعت سقوط می کرداز کوه پرت شد.در حال سقوط فقط لکه های سیاهی را در مقابل چشمانش می دید.همچنان سقوط می کرد و در آن لحظه ها ترس عظیمی سراپای وجودش را در بر گرفته بود.همه رویدادهای خوب و بد زندگیش به یادش می آمد.اکنون فکر می کرد مرگ چقدر به او نزدیک است.ناگهان احساس کرد طناب به دور کمرش محکم شد.بدنش میان آسمان و زمین معلق ماند و فقط طناب اورا نگاه داشته بود.در این لحظه های سکون چاره ای برایش نماند جز آنکه فریاد بکشد:
(...خدایا کمکم کن...)
ناگهان صدای پر طنینی که از آسمان شنیده می شد جواب داد:
(از من چه می خواهی؟)
ــای خدا نجاتم بده
ــ واقعأ باور داری که من می توانم تورا نجات بدهم؟
ــ البته که باور دارم.
ــ اگر باور داری طنابی را که به دور کمرت هست پاره کن.
یک لحظه سکوت... و مردتصمیم گرفت با تمام نیرو به طناب بچسبد...
روز بعد
گروه نجات می گویند که یک کوهنورد یخ زده را مرده پیدا کرده اند.بدنش از یک طناب آویزان بود و با دستهایش محکم طناب را گرفته بود. او فقط یک متر با زمین فاصله داشت... /
وشما؟چقدر به طنابتان وابسته اید؟آیا حاضرید آن را رها کنید؟
در مورد خداوند هرگز یک چیز را فراموش نکنید:
(هرگز نباید بگویید که او شمارا فراموش کرده است یا تنها گذاشته است.هرگز فکر نکنید که او مراقب شما نیست.به یاد داشته باشید که او همواره شمارا با دست خود نگاه داشته است.)
=============================================
من هم قبلا دو تا داستان در مورد تلقین شنیده بودن گفتم اون رو هم بگذارم:
می گويند شخصی سر کلاس رياضی خوابش برد. وقتی که زنگ را زدند بيدار شد وباعجله دو مسأله راکه روی تخته سياه نوشته بود ياداشت کرد و بخيال اينکه استاد آنها را بعنوان تکليف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز وآن شب برای حل آنها فکر کرد. هيچيک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت . سرانجام يکی را حل کرد وبه کلاس آورد. استاد بکلی مبهوت شد ، زيرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غير قابل حل رياضی داده بود. اگر اين دانشجو اين موضوع را می دانست احتمالاً آنرا حل نمی کرد، ولی چون به خود تلقين نکرده بود که مسأله غير قابل حل است ، بلکه برعکس فکر می کرد بايد حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله يافت.
برای آنکس که ایمان دارد ناممکن وجود ندارد
=============================================
چند نمونه فراموش نشدني باعث تغيير نگرش پزشكان و روانشناسان شد...
يك زنداني كه قصد فرار داشت بطور مخفيانه خود را در يكي از اتاقكهاي قطار جا داده بود و بعد از حركت فهميده بود كه در يخچال قطار قرار دارد. زنداني مطمئن بود كه در طي چندين ساعتي كه در يخچال قرار دارد منجمد خواهد شد و دقيقاً اينطور هم شد. اما بعد از رسيدن به مقصد مشاهده كردند كه زنداني يخ زده در حالي كه يخچال قطار خاموش بوده است و اين نشان ميدهد كه شخص زنداني به خود تلقين كرده كه منجمد خواهد شد و اين تلقين براي او حكم يك تصوير ذهني مطابق با افكار او داشته و همين باعث شده كه سلولهاي بدن وي واقعاً سرما را حس كرده و كم كم منجمد شود.
نمونه ديگر آزمايشي بود كه به پيشنهاد يكي از روانشناسان بر روي دو تن از مجرمين محكوم به اعدام انجام شد. آزمايش به اين صورت بود كه مجرم اول را با چشماني بسته در حضور مجرم دوم با بريدن شاهرگ دستش او را به مجازات رساندند. در اين هنگام نفر دوم با چشمان خود شاهد مرگ او بر اثر خونريزي شديد بود. سپس چشمان نفر دوم را نيز بستند و اين بار شاهرگ دست وي را فقط با تيغه اي خط كشيدند و در اين حين كيسه آب گرم نيز بالاي دست وي شروع به ريختن مي كرد اين در حالي بود كه دست او به هيچ وجه زخمي نشده بود. اما شاهدان يعني پزشكان و روانشناسان با كمال ناباوري ديدند كه مجرم دوم نيز پس از چند دقيقه جان خود را از دست داد چراكه او مطمئن بود كه شاهرگ دستش به مانند نفر اول بريده شده و خونريزي مي كند. ريخته شدن خون را نيز بر روي دست خود حس مي كرده است. در واقع تصوير ذهني او چنين بوده كه تا چند لحظه ديگر به مانند نفر اول هلاك مي شود و همين طور هم شد.
اين نشان مي دهد كه دستگاه عصبي شما با توجه به آنچه فكر مي كنيد يا خيال مي كنيد كه حقيقت دارد واكنش نشان مي دهد. دستگاه عصبي شما تجربه خيالي را از تجربه واقعي تميز نمي دهد. در هر دو مورد با توجه به اطلاعاتي كه از ناحيه مغز در اختيار او قرار مي گيرد واكنش نشان مي دهد. اين يكي از قوانين اوليه و اصولي ذهن است. در واقع اينطوري ساخته شده ايم. وقتي اين قانون را در افراد هيپنوتيزم شده مشاهده مي كنيم شك مي كنيم كه حتما نيرويي مرموز يا فوق طبيعي در كار است. در واقع آنچه را كه مي بينيم فرايند طبيعي عمل مغز و دستگاه عصبي انسان است و نه چيز ديگر.در پديده هيپنوتيزم اگر بيمار بدرستي گفته هاي شخص هيپنوتيزم كننده معتقد باشد كارهاي حيرت آور انجام مي دهد و بيمار رفتاري متفاوت از خود نشان ميدهد زيرا طرز فكر و باورش تغيير كرده است.
هيپنوتيزم يا خواب مصنويي هميشه به نظر اسرار آميز بوده است زيرا هميشه فهم اينكه چگونه باور كردن مي تواند منجر به رفتار غير عادي انسان شود دشوار بوده است. با خواب مصنويي چنان برخورد شده كه انگار نيرو يا قدرت ناشناخته اي در كار است. اما حقيقت اين است كه وقتي شخصي را متقاعد مي كنيد كه قدرت شنوايي اش را از دست داده رفتار ناشنوايان را پيدا ميكند. وقتي او را متقاعد مي كنيد كه نسبت به درد حساسيت ندارد، مي تواند بدون بيهوشي تحت عمل جراحي قرار گيرد و در اين ميان نيروي مرموزي هم در كار نيست.
بنابراین توجه داشته باشید که لحظه به لحظه مواظب گفته ها و فکرا و حرفای دلتون باشین مواظب باشین که بخودتون و دیگران چی میگین هیچ وقت نگین که چرا زندگی من اینجوری چون همش دست خودتونو این شمائین که زندگی خودتون رو به ویرونه و کلبه ای خرابه تبدیل میکنین یا به قصری باشکوه و شاهکاری بی نظیر .
این ماجراها رو حتما بخونید!
و به خود تلقین کنید که میتوانید با تلاش و کمک خداوند به هدف خود برسید
پست دوم رو هم از یاد نبرید!
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Last edited by Hossein Adeli; 21-08-2009 at 13:58.
فک نکنم 25 درصد باشه !!
ولی اگه شد هم به نظرم بازم آزمون مهمتره
گفتم منم اینجوری بگم شاید بیفته
فر زندان 2 حالت دارند یا دخترند یا پسر
پس فرزند اول 2 حالت دومی 2حالت سومی 2 حالت و ....
که در هم ضرب میشه میشه 2 به توان n
نه بابا اگه بخواد بشه از قبل امتحان نهایی ها اعلام میکردن. خیلی وقت پیش شنیدم اعلام کردن که 89 روی 15% خواهد بود
اگه طرف بعد از 84 دیپلم گرفته 15 درصد معدل تاثیر داره یعنی ترازش 100 درصد حساب نمیشه و 85 درصدش رو در نظر میگیرن بعد اگه معدلش 13.5 باشه از اون 15 درصد میتونه 10 درصد رو بگیره و کلا بشه 95 درصد از کل تراز. درسته یا من اشتباه میکنم؟
با این حساب فردی که معدلش 17 باشه درصد کلش میشه 97.5 درسته؟
اگه این طور باشه که زیاد فرقی نمیکنه پس چرا همه نگران معدل و تاثیرش هستین؟ (البته در رتبه های زیر 5000 تاثیرش معلوم میشه و کسی که رتبش 30000 باشه خیلی فرق نمیکنه درسته؟)
راستی معدل رو درصد هر درس تاثیر داره یا در تراز و رتبه؟
اینا رو از 100 میگیرن بعد اون 15 درصد رو اضافه میکنن یا اون رو اول از 85 میگیرن و بعد 15 درصد رو اضافه میکنن؟
راجع به تاثیر 15 درصدی من فکر میکنم اگه بخوان پیش رو هم نهایی بکنن امکانش هست که بیشتر باشه اما اونجا میتونید کاملا جبران کنید هرچند که به نظر خود من خیلی خیلی بعیده یه دفعه پیش هم نهایی بشه
به هرحال معدل هرچی بوده تموم شده و تاثیرش خیلی کمتر از اون وقتیه که بهش فکر میکنید و علاوه بر وقت اعصابتون رو هم از دست میدید
موفق باشید
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)