تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 179 از 640 اولاول ... 79129169175176177178179180181182183189229279 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,781 به 1,790 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1781
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    يك خيابان، هزار عابر ِ مَنگ، دستِ تو، صورتِ مرا ديدند
    يك نفر زير ِ لب لعنتم مي كرد، ديگران هِر و هِر ساده خنديدند


    قامتِ غرور ِ من خم شد، زير ِ بار ِ نگاهِ تلخ ِ تو
    نم نمك، نه! سيل باران شد، ناگهان شانه هام لرزيدند


    فا، ر ِ، مي، دو، سي، لا، فا، زير سمفوني ِ بادِ پائيزي
    رويِ سيم هاي پاره ی گيتار، مردمانِ بي ترانه رقصيدند


    صورت چراغ قرمز شد، شمارش ِ معكوس، بيست و دو
    بيست و يك ثانيه به لحظه ی مرگ، روي گورم دو تكه قند سائيدند


    يك خيابان پر از ارواح، چهره هاي سياه و دهشت زا
    روبروي دل تو وباران، روي گورم غروب پاشيدند


    پيش ِ چشم تو خوابيدم، زير ِ بارانِ تندِ شهر ِ رشت
    مَردم ِ ياوه گو مرا امروز، مَردِ قصه هاي غصه ناميدند


    فكر ِ تو پيش سنگِ قبرم بود! نه پيش ِ آبروي خودت!
    غافل از آخرين ِ غزلم، شعر ِ من را دوباره دزديدند


    شام ِ ختمم، سينه هاي درشتِ صدها مرغ‌، اُرد تازه اي از تو
    مَردمان شام آبرو خوردند، توي جاشان چه ساده خوابيدند!!!


    صبح ِ فردا هنوز باران است، شهر زير ِ چتر ِ رسوايي
    يك خيابان، هزار عابر مَنگ، آخرين غزلم، نامه ی مرا ديدند

  2. #1782
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ديدار آخر ما بود؛
    بدرود
    گفتي و بي‌تكان دستي
    يا نگاه و لبخنده‌اي به پشت سر
    رفتي
    حتي به دو جويبار كوچكي كه بدرقه‌ات مي‌كرد
    ننگريستي
    من اما در تاريكاي كوچه به هاي هاي گريستم



    محمد علی حضرتی

  3. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #1783
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    از این جا

    تا جایی که تویی

    قدم نمی رسد

    دست دراز می کنم

    چیزی می نویسم

    دریایی

    دلی

    قابی

    غمی

    از بی نشان

    تا نشانی که تویی

    مرهم نمی رسد

    در این جا و این دَم

    رونقی نیست

    عطشناک آنم

    آن دَم نمی رسد

  5. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #1784
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تنها آن ها که مرده اند

    از مرگ نمی ترسند

    چون من

    چون من که بارها

    مردانه مرده ام

    تابوت خویش را همه عمر

    بر دوش برده ام

  7. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1785
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    گاه گاهی به خودم می گفتم

    تو چه تنها شده ای

    تو و تنهایی و این حجم اتاق

    مثل یک فاجعه را می ماند

    گاه گاهی به خودم می گفتم

    کاشکی معجزه می شد

    و کسی می آمد توی تنهایی من…

    گاه گاهی به خودم می گفتم…..

  9. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1786
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    درختی خشک را مانم به صحرا
    که عمری سر کند تنهای تنها
    نه بارانی که آرد برگ و باری
    نه برقی تا بسوزد هستیش را


  11. این کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1787
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    دشت با اندوه تلخ خویش تنها مانده است
    زانهمه سرسبزی و شور و نشاط
    سنگلاخی سرد بر جا مانده است
    آسمان از ابر غم پوشیده است
    چشمه سار لاله ها خوشیده است
    جای گندم ها ی سبز
    جای دهقانان شاد
    خارهای جانگزا جوشیده است

  13. این کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #1788
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    کاشانه ام کجاست؟ کجای جهان شعر؟
    جا مانده ام غریبه و تنها میان شعر
    یا راه خانه های غزل را به من ببخش
    یا طعم مرگ را بچشان بر زبان شعر
    گفتند«آسیاب به نوبت» و سال هاست-
    در نوبتیم و هیچ نخوردیم نان شعر
    زندانی حصار تباهی منم، قبول
    اما قسم به جان رهایی، به جان شعر-
    روزی کلاغ شعر سپید تو می شوم
    تنها برای یک وجب از آسمان شعر

  15. #1789
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    وقتی که شهرزاد قصه ی من مرده باشد و ...
    يعنی زمان برای گفته شدن مرده باشد و ــ
    دنيا درون قصه های پر از وهم و نا تمام
    يک لحظه در سکوت...خاطره...من مرده باشد و ...
    اسطوره های قصه بی تو به آخر رسيده اند
    وقتی خدای قصه های کهن مرده باشد و...
    فرهاد می شوم! غرور اساطير عشق شرق
    يک بغض تلخ کهنه توی دهن مرده باشد و ــ
    در آخرين نبرد تن به تنم با نگاه او
    يک مرد در هزار و يک شب زن مرده باشد و...
    ***
    دنيا به سمت انتهای خودش سير می کند
    وقتی زمان برای زنده شدن مرده باشد و...

  16. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #1790
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    در ساغر ما گل شرابی نشکفت
    در این شب تیره ماهتابی نشکفت
    گفتم به ستاره ،خانه ی صبح کجاست؟
    افسوس که بر لبش جوابی نشکفت

  18. این کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •