همین جور هاست که گُر می گیرم
گوش ها می شوم
حالم ها از سر جایش می رود زیر شن های عمیق
انگار هزار ولت زیر گوش هام وصل می شود
زیر قلب هام
مغز هام
و من هام
که گیر لا به لای خواب
خیال می کنم
بیدارم.
چند روز پیش یکی از روان پزشکان بزرگ به این حال گفت:
خریت
اما به شکل موجودات مستثنای وقیح دو سر.
کاری ندارم به این کارها
همین جورهاست که گر می گیرم گوشه ای
و دلیل شرعی ندارد که مثلا آقای« هتفیلد»
توی گوشم« اینترسندمن» نکوبد
دارد؟
شما دورید لیلای من
دور دور
این پایین تا شیراز مجنونیم راه درازی دارد
کوتاه دور؟
دور دور
با دره هایی عمیق
وآسمانی پر از رعد و برق های سرخ
و جنازه ای که به عنوان برج های شهر
خود را به نمایش کشیده اند.
من
در
می آیم
آقایان x ! لطفا این شعر را در ژانر وحشت نگذارید
من آرام بخش خورده ام تا تخلصم «امید» باشد
و روزهای متوالی ست که هرچه می کنم باز وحشیانه عاشقم.
گیتار الکترونیک اینترسندمن!
بکوب توی گوش هام لطفا
این شعر از یک مرد شنی دیوانه تر است
و می تواند تمام فرشتگان قدیس جهان را...و فرار کند.
پروردگارا...این جا جهنمی شنی ست
کاش کمی باید بیاید
این هدفون را
لطفا از توی گوشم در نیار/ بکوبد!
من
آرام بخش خورده ام.
آرش الله وردی