تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1784 از 2734 اولاول ... 78412841684173417741780178117821783178417851786178717881794183418842284 ... آخرآخر
نمايش نتايج 17,831 به 17,840 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #17831
    آخر فروم باز kar1591's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    ساوالان
    پست ها
    1,329

    پيش فرض

    تكيه به شونه هام نكن من از تو افتاده ترم
    ما كه به هم نمي رسيم بسه ديگه بزار برم

    كي گفته بود به جرم عشق يه عمري پرپرت كنم
    حيف تو نيست كنج قفس چادر غم سرت كنم
    من نه قلندر شبم نه قهرمان قصه ها
    نه برده ي حلقه به گوش نه ناجي فرشته ها
    من عاشقم همينو بس غصه نداره بي كسيم
    قشنگيه قسمت ماست كه ما به هم نميرسيم

  2. #17832
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    مردی که رستگاری خود را
    با روزه های صامت
    در طول سالیان به ریاضت
    می ساخت
    با من یک پیاله می
    هفتاد سال اطاعت خود را باخت
    وقتی که سخت صخره گرفتند پیکبازان را
    من مثل برکشیده حصاری
    Last edited by malakeyetanhaye; 25-10-2007 at 09:43.

  3. #17833
    آخر فروم باز kar1591's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    ساوالان
    پست ها
    1,329

    پيش فرض

    يك دنيا غم و حسرت دل از آغوش تو كندم


    ديگه حتي يه بارم من به عشقت دل نمي بندم


    به آسونيه يك قصه تو از عشقم گذر كردي


    دلم يك گوله آتيش بود تو اونو شعله ور كردي


    ميون اين همه آدم شدم تنهاترين تنها

    منو اينجا رها كردي تو در اين گوشه دنيا

  4. #17834
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    در فصل برگ ریز
    آمد
    دلگیر
    چونان غروب غمزده پاییز
    و من ملال عظیمش را
    در چشمهای سیاهش
    خواندم
    رفتیم بی هیچ پرسشی و جوابی
    وقتی سکوت بود
    بعد زمان چه فاصله ای داشت
    دیدم که جام جان افق پر شراب بود
    من در آن غروب سرد
    مغموم و پر ز درد
    با واژه سکوت
    خواندم سرود زندگیم را
    شب می رسید و ماه
    زرد و پریده رنگ
    می برد
    ما را به سوی خلسه نامعلوم
    آنگاه عمق وجود خسته ام از درد
    با نگاه کاوید
    در بند بند سیال سرخ جاری خون را دید
    لرزید
    بر روی چتر سیاه گیسوی خود را ریخت
    آنگاه خیره خیره نگاهش
    پرسنده در نگاه من آویخت
    پرسید
    بی من چگونه ای لول ؟
    گفتم ملول
    خندید

  5. #17835
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    رسم دنیا بهتر از این ها که نیست
    در حصار زندگی ، مُهر و سند
    پای ما زنجیر قانون زمین
    استخاره می کنیم ، هی خوب و بد
    ...
    دادگاه و دادیار و دادرس
    پله های چرک و باریک و بلند
    راه روهای پر از افکار زشت
    تبصره های قوانین ، بند بند
    ...
    عشق در وجدان خود قاضی نبود
    یک زن و یک پوشه و پرونده اش...
    ماده ی هفتم به یادش مانده بود
    مُهر "توقیف است " بر لبخنده اش
    ...
    می تپد قلبی برای حق خود
    با صدای آن وکیل از پشت در
    چشم هایی با نگاهی نقره ای
    ماجرای خاطراتی پشت سر...
    ...
    مبدا تاریکی میدان دید
    در قوانین زمین پیدا نبود
    فکر های کوته این ابلهان
    نقطه ی پایان این غوغا نبود
    ...
    بوی کاغذهای کهنه در فضا
    موج خشم و نفرت از فریاد و داد
    ذهن خواب آلوده ای می آورَد
    لای لایی های مادر را به یاد...
    ...
    لای لای ، ای دخترم حالا بخواب
    چشم هایت بسته باید ،بیصدا
    با سکوتی که حقارت می دهد
    باقی این ماجرا دست خدا...
    ...

    خسته ام ، می خوابم و این خستگی
    رفته تا اعماق روح و جسم من
    چند سالی همسرت بودم ولی
    مُهر "باطل شد" بزن بر اسم من
    ...

  6. #17836
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض


    نمی خوام بگذره عمری
    خسته شی واسه فریبم
    یقه ات و نمی گیره هیچکس
    آخه من اینجا غریبم
    بزن و برو عزیزم
    مثل هر کس که زد و برد
    طفلی این دل که همیشه
    به گناه دیگرون مرد ..

  7. #17837
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    دیر است ای امید
    جای درنگ نیست
    صبر تمام شد
    عشق است و ننگ نیست
    مردم در انتظار
    من عاشق تو ام دل عاشق ز سنگ نیست
    دریانورد شو
    بر کوه ها بزن
    از قله ها بیا
    من مرغ خسته ام
    بسیار تیره شب که به الماس اشک ها
    در انتظار شیشه ی شب را شکسته ام
    -------------
    سلام جلال جان
    کمرنگی؟کجایی نیستید؟

  8. #17838
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    من یه پرنده ام آرزو دارم تو یارم باشی
    من یه خونه تنگ و تاریکم کاشکی تو بیای چراغم باشی


    سلام مژگان خانوم. دیگه در غربت بودن بهتر از این نمیشه

  9. #17839
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    یارب سببی ساز که یارم به سلامت
    باز آید و برهاندم از بند ملامت
    خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
    تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

  10. #17840
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    باورت مي كنم
    نه اين كه فكر كني تسليم شده ام ، نه
    تنها نمي خواهم جاي مريم ، نم نم برايم
    دستمال كاغذي و گل گاوزبان بياوري
    نمي خواهم دقيقه اي حتي
    سكوت همرنگ چشم هايت را زرد بنويسم
    من فكر مي كنم
    سبز و ستاره
    در فهم هر باران ساده نيست
    در فهم هر آسمان صاف علاقه هم نيست
    مثل كوچه هايي كه هميشه كوچك مي مانند
    مثل شكارچي دريا
    كه شبي در ساحل نشسته بود
    و آبي هذيان مي گفت
    مثل يخچال كه هميشه
    بوي گل يخ مي دهد
    باورت مي كنم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •