دُر سرشک به پای تو ریختیم و خوشیم
که صرف راه تو شد نقد زندگانی ما
شکست بار غمت قد ما،چه سنگدلی!
که هیچ رحم نکردی به ناتوانی ما
مولانا حکیم ملا محمد فضولی بغدادی(بیاتلی)
دُر سرشک به پای تو ریختیم و خوشیم
که صرف راه تو شد نقد زندگانی ما
شکست بار غمت قد ما،چه سنگدلی!
که هیچ رحم نکردی به ناتوانی ما
مولانا حکیم ملا محمد فضولی بغدادی(بیاتلی)
اي دل ز جفاي يار مینديش
در نه قدم و ز کار مینديش
جويندهي در ز جان نترسد
گل ميطلبي ز خار مینديش
عطار
شور و غوغا نبود در سفر اهل نظر
نیست آواز درا قافله ی شبنم را
زینت مردم آزاده بود بی برگی
محضر جود بود دست تهی حاتم را
صائب
اي رفيقان، راه ها را بست يار
آهوي لنگيم و او شير شکار
جز که تسليم و رضا کو چارهاي
در کف شير نر ِ خونخوارهاي
مولانا
یادا کی شاعیرین ئؤزؤنده ن قاباق
سؤزؤ قیسمت اولور قارا تورپاغا
بعضاً ده اولور کی دؤنه ن یازدیغی
بو گؤن ئوز الیلن گئدیر اوجاغا
عاصم کفاش اردبیلی
یا اینکه زود تر از شاعر
سخن او قسمت خاک سیاه می شود
گاهی نیز چنان که نوشته ی دیروزش
با دست خودش سپرده می شود به اجاق
الف
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
حضرت حافظ
اگر ازين فلک تيز رو سکون طلبي
چو خاک بايدت از طوع تن به فرمان داد
و گر برين کره آرميده بانگ زني
به او قرار و سکون تا به حشر نتوان داد
محتشم کاشانی
دل که از نرگس او چشم نگاهی دارد
گر نیابد چه عجب؟بخت سیاهی دارد
جای آن هست که چشم از همه عالم بندد
پاک چشمی که نظر بر رخ ماهی دارد
فضولی
دل برفت و خانه بر غم شد فراخ
کاندوه او جاي بر دل تنگ داشت
بي غم او مرده کش باشد چو نعش
قطب گردوني که هفت اورنگ داشت
هم ز دست او قفا خوردم چو چنگ
گر چه بر زانوم همچون چنگ داشت
صد نوا شد پردهي افغان من
ارغنون عشقش اين آهنگ داشت
سیف فرغانی
تخلص چئکنده تپه دالیجان
گرک داغ قوزاسین شاعیرین الی
یوخسا مثلینی آتالار دئییب
کچلین آدین قویارلار زلفعلی
عاصم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)