تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 177 از 469 اولاول ... 77127167173174175176177178179180181187227277 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,761 به 1,770 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1761
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    127.0.0.1
    پست ها
    2,664

    پيش فرض

    اینجایی که این همه سن داره رو چرا اسمش رو نشنیده بودم؟!
    من فکر میکردم یکی دو ساله که ساخته شده.

    ممنون.

  2. #1762
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    خونه یکی از اقوام ما اون طرفاس. خوب جاییه خووووب

  3. #1763
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Internet
    پست ها
    127

    پيش فرض

    آره جای جلبیه ه ه ه ه ه ه ه
    بخاطر همین خورد تو حالمون
    حیففففففففففففففففففف

  4. #1764
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Internet
    پست ها
    127

    پيش فرض

    این سوتی مال بابامه
    موقع تحویل سال نو(1386) ما معمولاً بر رسم عادت زنگ میزنیم خونه فک فامیل که سال رو تبریک بگیم که نوبت به مامان بزرگم رسید
    بابام: الو
    {تو این موقع ماداشتم تو خونه در مورد مامان بزرگ صحبت میکردیم.....}
    ننه بزرگ :الو کیه؟
    بابام که یه هو حول کرده بود گفت سلام مامان بزرگ
    این حرف یه آن و ترکیدن خونه یه آن
    البته بابام هنگام صحبت کردن :43:شده بود

  5. #1765
    پروفشنال SR72's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    God's Land
    پست ها
    680

    پيش فرض

    خدا بیامرز محمد رضا شاه
    نور به قبرش بباره ( آقا بن نکنید )

    یه سوتیه خفن :

    مدرسه ما رو که یادتون هست ؟

    یه سری باید ساعت 10:30 سر کلاس عملی مدل شرکت میکردیم ..
    هفته قبل استاد گفته بود که هفته ای که میاد جلسه میوفته واسه 2 هفته ی دیگه .
    منم که اصلا تو این حال وهوا نبودم , مطلب رو نگرفتم و خوش و خوشال و خرم داشتم میرفتم سر کلاس ..
    ما با ( بعضی ) معلم ها این حرف ها رو نداشتیم که آقا شرمنده دیر اومدیم و فلان و بهمان . . اون روز صبح که کلاس نداشتیم .. من یکم دیرم شده بود . ( انگار که کل مدرسه اون روز تعطیل بود و کلاس ما رو هم داده بودن خصوصی دخترا - حالا دیگه نمیدونم که چی بود ) منم که دیرم بود شوتی رفتم و در باز کردم و تا ته کلاس رفتم ...؟!!!؟!؟!؟! یه لحظه خودم و مین اون همه 2ختر دیدم ....
    حالا جالب اینجان که من فکر کردم خابم , برگشتم دم در کلاس , یه نیگاه به شماره کلاس انداختم و مطمءن شدم که آره درست اومدم 2باره رفتم تو .....

    :-)

  6. #1766
    پروفشنال deicide's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    813

    پيش فرض

    13 ساله که بودم با یکی از دوستام رفته بودیم تئاتر و ردیف اول هم نشسته بودیم. یهو یک پسر بچه از پله ها رفت بالا و بالای قسمت تئاتر واستاد و شکلک واسه من درآورد.من هم بهش گفتم پدر... بیا پایین.
    یهو یک مرده کنار من گفت با کی بودی پدر... گفتی؟ (باباش بود و شکلک رو واسه این در میاورد)
    من که از ترس داشتم میمردم به دوستم اشاره کردم و گفتم با این بودم.مرده به دوستم گفت راست میگه؟ دوستم هم با ترس و لرز گفت آره به خدا من پدر ...م. من یهو خندم گرفت خودمو کنترل کردم ولی اون مرده زد زیر خنده و ما زود در رفتیم.دیگه از اونجا به بعد این اسم رو این بدبخت موند آخه خودش اعتراف کرده بود.

    دو سال پیش یعنی وقتی 16 ساله بودم خواستیم بریم نمایشگاه. تعدادمون زیاد بود و بچه ها گفتند ما پول بلیط نمیدیم و از رو نرده ها و سیم خاردارها میریم. خلاصه من هم راضی شدم که از اونجا برم ولی گفتم من آخر میام.همه رفتند و رد شدند ولی من رفتم بالا بدجوری گیر کردم و ترس از ارتفاع هم دارم که نگو. یهو مردم منو دیدند و مامورای نمایشگاه مشهد هم اومدند و به جای اینکه منو پایین بیارن بهم میخندیدند و میگفتند حقته همون بالا بمونی. هر چی هم نگاه میکردم دوستام غیب شده بودند و فرار کرده بودند و من تنها اونجا شده بودم یک غرفه پر بیننده. بالاخره پایین آوردنم و من بدبخت با کلی خجالت سرمو انداختم پایین در رفتم.

    ۱۱-۱۲ساله بودم که یک مسافر مشهدی که میخورد 20 سالی داشته باشه رو با توریست ژاپنی اشتباه گرفتم (خیلی شبیه بود) و بلند به بچه ها گفتم بیایید ژاپنی پیدا کردم. فکر میکردم نمیفهمه. یارو از دوچرخه اومد پایین و تا میخوردم کتکم زد تا دیگه به یرانی نگم ژاپنی.

    زمانیکه تازه کامپیوتر خریده بودم یه روز رفتم یه مغازه تا یکم سوال جواب کنم و البته یک دسته واسه بازی بخرم. بعد یکم صحبت گفت شما با کامپیوتر چیکار میکنی و من با رعایت نهایت کلاس جلوی اون همه ملت گفتم من تو کار هنگم!!!یارو تعجب کرد گفت یعنی چی؟ گفتم یعنی سیستمهای دیگه رو از طریق اینترنت هنگ میکنم و اونهارو دستکاری میکنم و یکی از بهترین هنگ کن های مشهدم. (این هارو فقط مرده فهمید)یارو یه لبخند کثیف زد و با صدای بلند پرسید: شما از مایکروسافت (میخواست حالمو بگیره به گفت نامرد) بگیرید با این همه استعدادتون. گفتم کلاساش رو رفتم ولی امتحانش مونده. یهو ملت زدن زیر خنده و من به طرف در رفتم و مغازه دار کلی چرت و پرت بارم کرد که واسه ما کلاس میزاره و هیچی بارش نیست و این طور چیزها...

    دم همگي گرم. ولي سوتي هاي اين دوستمون يه چيز ديگس . آخه چه جوري مي شه اين اتفاق ها واسه يه نفر بيفته . براي يکي از همکارام تعريف مي کردم ( البته دهنم به اندازه يک متر در يک متر باز شده بود از خنده ) مي گفت که خالي بنديه . گفتم نه بابا واقعيه . خلاصه که دمتون گرم .


    خوش باشيد
    DEICIDE

  7. #1767
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    نور به قبرش بباره ( آقا بن نکنید )

    یه سوتیه خفن :

    مدرسه ما رو که یادتون هست ؟

    یه سری باید ساعت 10:30 سر کلاس عملی مدل شرکت میکردیم ..
    هفته قبل استاد گفته بود که هفته ای که میاد جلسه میوفته واسه 2 هفته ی دیگه .
    منم که اصلا تو این حال وهوا نبودم , مطلب رو نگرفتم و خوش و خوشال و خرم داشتم میرفتم سر کلاس ..
    ما با ( بعضی ) معلم ها این حرف ها رو نداشتیم که آقا شرمنده دیر اومدیم و فلان و بهمان . . اون روز صبح که کلاس نداشتیم .. من یکم دیرم شده بود . ( انگار که کل مدرسه اون روز تعطیل بود و کلاس ما رو هم داده بودن خصوصی دخترا - حالا دیگه نمیدونم که چی بود ) منم که دیرم بود شوتی رفتم و در باز کردم و تا ته کلاس رفتم ...؟!!!؟!؟!؟! یه لحظه خودم و مین اون همه 2ختر دیدم ....
    حالا جالب اینجان که من فکر کردم خابم , برگشتم دم در کلاس , یه نیگاه به شماره کلاس انداختم و مطمءن شدم که آره درست اومدم 2باره رفتم تو .....

    :-)
    ایول...عالی بود کلی خندیدم!

  8. #1768
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Internet
    پست ها
    127

    پيش فرض

    این سوتی برمیگرده به دوران اول دبیرستان زنگ دینی بود منم حال و حوصله، معلم و شعرو براشو نداشتم.
    من از فوتبال زیاد خوشم نمیاد ولی مجبوری از پنجره نگاه به لیگ مدرسه کردم آقا نمیدونم چطوری جوگیر شدم تا اینکه یه بنده خدایی گل زد منم وسط حرف زدن معلم دادزدم گووووووووووووووووووول
    معلم بنده خداهمشده بود
    و البته اون ترم از خجالت ما در اومد

  9. #1769
    داره خودمونی میشه kamran agha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    تهران دودی
    پست ها
    179

    پيش فرض

    آقا یه بار ما عجله داشتیم داشتیم می رفتیم بیرون. یه شماره ای رو هم می خواستم زنگ زدم 118 و خلاصه گفت چند لحظه صبر کن. یه چند ثانیه ای طول کشید منم که داشتم حرص می خوردم باید زود می رفتم همینطوری زیر لبی تو گوشی گفتم "اه ... جون بکن دیگه!" غافل از این که اینا وقتی میخوان جواب بدن گوشی رو نمیذارن زمین بلکه همینطوری به گوششونه! طرف یه هو برگشت گفت جون بکنم؟! ...تــــــق !!! گوشی رو گذاشت و من موندم به این حالت

  10. #1770
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    آقا،داداشم شب می خواست دفترش بمونه...تو چت بهم گفت صبح حتما" ساعت 7 بیدارم کن...منشیم میاد زشته خواب باشم...

    صبح شد...من هم یادم رفته بود...ساعت 8 یادم اومد...زنگ زدم مثلا" بیدارش کنم...

    شب اومدش...! بگین چی شده بود؟

    آقا،این عادت داره لخت بخوابه (لخت لخت نه ها!) منشیش اومده! کلید انداخته بیاد تو! اینم بیچاره می بینه یه ذره پرستیژی که جلو این داشته در حال از بین رفتنه! سریع میاد یه شلوار پاش می کنه میره در و باز می کنه! شلواره به طرز فجیعی یه جاش! پاره میشه! تا شب فقط رو صندلیش نشسته بود!!!! بماند که تازگی ها شلواره رو (خیلیم گرون بوده مثل اینکه!) خریده...!

    هیچی دیگه! شب اومد! شاکی! عصبی! ... بقیش رو خودتون می دونین دیگه!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •