فکر کنم هفته دیگه عید غدیر باشه...یه سوتی از مخابرات!
دیروز که قبض مخابرات رو آوردند ، ته قبض چاپ کرده بودند : " عید سعید غدیر خم مبارک" !!!
(تقویم دم دستم نیست...)
اینها که نمیتونن دو ماه بعد بیان تبریک بگن ، پس پیشاپیش تبریک گفتن...
--
--
فکر کنم هفته دیگه عید غدیر باشه...یه سوتی از مخابرات!
دیروز که قبض مخابرات رو آوردند ، ته قبض چاپ کرده بودند : " عید سعید غدیر خم مبارک" !!!
(تقویم دم دستم نیست...)
اینها که نمیتونن دو ماه بعد بیان تبریک بگن ، پس پیشاپیش تبریک گفتن...
اصلا متوجه نبوديم!
my friend راست مىگه.
◙
Last edited by Balrog; 22-12-2007 at 06:11.
خوب اگه بدهی داشته باشی برات مهلت پرداخت نمیزنن
ممنون
آقا یه روز باز مدزسه بودیم .. آخر کار که تعطیل شدیم داشتیم همراه بچه ها میرفتیم بیرون ....
یکی از استاد ها به یکی از بچه ها گیر داده بود و خلاصه اون روز رو بیرون کلاس سر کرده بود ... ( رفیقم بود )
آقا خلاصه همینطور که داشتیم میومدیم بیرون من محض دلداری دست انداخته بودم دور گردن دوستم و داشتیم میومدیم بیرون ... اون همینطور فوش و فضیت میداد منمم تایید میکردم ( علی رغم میل باطنیم .. چون من با اون استاد خیلی رو در بایستی داشتم ) .. همینطور که اون یه فوش میداد و منم میگفتم
- آره ! درست میگی نفهمه دیگه نمیشه کاریش کرد .
آقا چشمت روز بد نبینه .. سرم رو که برگردوندم دیدم مثل شیخ اجل پشت سرمونه .. و همه ی حرفهامون رو شنیده ...
منو میگی ؟ مُردم ..! چون خیلی با اون رودربایستی داشتم ...
حتی نتونستم از اون به بعد به صورتش نگاه کنم .![]()
امتحان موتور داشتیم ...
یکی از بچه ها که واقعا گاو پیشش انیشتین هست هم پهلوی من نشسته بود .
این بنده خدا هیچی که نمفهمه .. فقط بلده اراجیف بنویسه ... هی روشو میکرد طرف من ..هی من رومو میکردم طرف دیگه ....منتظر بود تا یچی بهش برسونم ... خلاصه اینکه امتحان طول کشید تا لحظه آخر .. منم دست کردم یه کاغذ کوچیک برداشتم و تا_ زدم دادم بهش ... بنده خدا به امید اینکه توش تغلبه با هزار آرزو بازش کرد دید سفیده ... :-)
حالا اینو گفتم تا برسم سر تصحیح برگه ها ...
سوال اومده بود که ( ایگنیشن در موتور های پیستونی چطور صورت میگیره " این سوال تخصصیه خیلی تو بهرش نرید " )
جواب اومده بود ( از همون بچه که گفتم خیلی پشمکه ) :
_ با توکل به خدا , به سختی و امید به ظهور امام زمان
استادمون چنان کشیده ی آب نکشیده ای بهش زد که پنج انگشت دعا گو به معیَت مچ و کف و ما یتعلَقُ بهِ , بر روی صورت گل انداختش نقش بست .
یا الله
بابا چه باحاله ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
دمتون گرم
منم سوتی زیاد میدم چون نگارشم خوب نیست نمیتونم بیان کنم
ولی باز سعی یم رو میکنم![]()
یه بار با برو بکس قرار گذاشتیم که بریم کمک شهرداری برای متر کردن خیابونا
ما رفتیم بچه ها گفتن بریم تهران
ما هم که غلام حلقه بگوش,گوش دادیم.
رفتیم تهران همراه ارازل (ببخشید من زیاد املام خوب نیست)
یه هو معلوم نیست که به فکر کدوم انیشتین افتاد که بریم چیتگر ماهم گفتیم ok چون با شهرداری قرارداد بسته بودیم پیاده رفتیم .
باکلی جون کندن خودمون رو به در ورودی رسوندیم
بعد بازم معلوم نیست که به فکر کدوم انیشتن افتاد که کارت شناسایی نداریم.
ماهم که ضایع شده بودیم برای اطمینان از اینکه متراز قبلی درسته یا نه؟ دوباره اون راسته رو متر کردم و رفتیم باغ وحش ارم
گفتم ارم خواب از ارم چی ضایع تر
ببخشد زیاد باحال نبود
رامین جان...ممنون...خوب بود...
آقا ، این چیتگر کجاست؟!
اصلا برای چی هست؟! پارکه؟ باغ وحشه؟ چی چیه؟
آدرسش رو میشه بدید؟
ببخشید دیگه ، ساکن تهران نیستیم ، از خیلی جاها خبر نداریم![]()
my friend جان،یه پارک جنگلی خیلی بزرگه تو اتوبان تهران کرج... به دستور خدا بیامرز محمدرضا شاه 20-30 هزار تا نهال از هلند با هلی کوپتر آوردن نشوندن اونجا! کاشنتشون!
پیست های دوچرخه سواریش معروفه...دختر پسر هم زیاد داره!![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)