من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این قـــــصه فراموش کنید
عاشـــقان را بـــگـــذارید بـــنالـــند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
من نگویم که به درد دل من گوش کنید
بهتر آن است که این قـــــصه فراموش کنید
عاشـــقان را بـــگـــذارید بـــنالـــند همه
مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید
پرکن پياله را
كه اين آب آتشين
ديري است ره به حال خرابم نمي برد
اين جامها
كه در پيم مي شود تهي
درياي آتش است كه ريزم به كام خويش
گرداب مي ربايد و آبم نمي برد
من با سمند سركش و جادويي شراب
تا بيكران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستاره انديشه هاي ژرف
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگي
تا كوچه باغ خاطره هاي گريز پا
تا شهر يادها
ديگر شرابم جز تا كنار بستر خوابم نمي برد
پر كن پياله را
هان
اي عقاب عشق
از اوج قله هاي مه آلوده دور دست
پرواز كن
به دشت غم انگيز عمر من
آنجا ببر مرا كه شرابم نمي برد
آن بي ستاره ام كه عقابم نمي برد
در راه زندگي
با اين همه تلاش و تقلا و تشنگي
با اين كه ناله ميكشم از دل
كه آب
آب
ديگر فريب هم به سرابم نمي برد
پر كن پياله را
*-*-
مژگان چه شعر قشنگی بود.اایول
این واژه ها صراحت تنهایی من است
با این همه مخواه که تنها ببینیم
مبهوت می شوی اگر از روزن شبی
بی خویش - در سماع غزل ها ببینیم
مهی که مزد وفای مرا جفا دانست
دلم هر آنچه جفا دید ازو وفا دانست
روان شو از دل خونینم ای سرشک نهان
چرا که آن گل خندان چنین روا دانست
صفای خاطر ایینه دار ما را باش
که هر چه دید غبار غمش صفا دانست
گرم وصال نبخشند خوشدلم به خیال
که دل به درد تو خو کرد و این دوا دانست
تو غنچه بودی و بلبل خموش غیرت عشق
به حیرتم که صبا قصه از کجا دانست
ز چشم سایه خدا را قدم دریغ مدار
که خاک راه تو را عین توتیا دانست
سلام ادینه خوش
تو باز از دور ميخواني برايم شعر لالايي
بخوان آري بخوان اما نه اين مقدار آهسته
سلام وقت بخير
Last edited by Payan; 19-10-2007 at 13:12.
هميشه عصر کنار درخت بيد بلند
نگاه کن به من و باز موزيانه بخند
موبايل داری و يک کيف و عينک دودی
قر زيادــ خلاصه هزار و يک ترفند
نگاه ميکنی اما هميشه آن طرفی
که ايستاده برايت... پرايد و بنز و سمند
سوار ميشوی و می روی ولی هر روز
تو ايستاده ای آنجا و می زنی لبخند
سلام به همه
می خواستمت تو رو تنهام گذاشتی برای اشکام وقتی نزاشتی
دل تو فروختی به یه کسه دیگه اره نگاهت اینو می گه
میخواستمت ولی تو نموندی ولی نموندی
عشقم بودی ولی تو نموندی دلمو سوزوندی
باید بمیرم این روز رو نبینم همون بهتر که بی تو بمیرم
چشمای نازت صدای نازت چقدر خوبه صورت ماهت
ای عشق نازم ....
توی خیابون یا توی میدون هر جا میشینم تو رو میبینم
میگم که ای کاش پیشم میموندی دستام تو دستت واست می خوندم
میخواستمت میخواستمت ولی تو نموندی ولی نموندی عشقم بودی عشقم بودی ولی تو نموندی
دلمو سوزوندی ... دستمو خوندی پیشم نموندی بدون دلم رو بد جور سوزوندی
میخوام بخوابم تا لحظه دیدار تا با صدای نازت شروع بشه رویام
با بی کسی ها من بودم که ساختم دل به بهت سپردم سر به زیر انداختم
این قمار عشقو من نشاختم- ساده بودم زندگیم رو باختم
عشقم بودی عشقم بودی ولی تو نموندی ولی نموندی دلم روبد جور سوزوندی.. ...
باز د!!!
Last edited by mohammad99; 19-10-2007 at 13:32.
يک برگ پهن پوشش خوبی ست تا کمی
پنهان کنند هر دو نوک بوسه دار هم
پس درک کن که هر دو چه رنجی کشيده اند
اين سال های سخت که در انتظار هم...
خب ! فرض می کنيم کسی نيست- روی بوم:
من می کشم تو را و خودم را کنار هم!
بهتر از ی هست که!
مرا به هيچ بدادي و من هنوز بر آنم
كه از وجود تو مويي به عالمي نفروشم![]()
مژده بده ، مژده بده ، یار پسندید مرا
سایه ی تو گشتم و او برد به خورشید مرا
جان دل و دیده منم ، گریه ی خندیده منم
یار پسندیده منم ، یار پسندید مرا
کعبه منم ، قبله منم ، سوی من آرید نماز
کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
اینه در اینه شد ، دیدمش ودید مرا
نه ی میخوایم نه د !!!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)