مرا درد آموه و درمان چه حاصل
مرا وصل آموه و هجران چه حاصل
بسوته بی گل و آلاله بی سر
سر سوته کله یاران چه حاصل
مرا درد آموه و درمان چه حاصل
مرا وصل آموه و هجران چه حاصل
بسوته بی گل و آلاله بی سر
سر سوته کله یاران چه حاصل
لابه لای این همه خواب
رویای عشق تو هم رفت به خواب
و خودت نآمدی ای عشق
و خودت گپ نزدی ای عشق
و مرا سوزاندی
مرا بردی به خواب
خوابی از جنس ناب!
خواب....!
چه کسی مرا بیدار خواهد کرد؟!
با کدامین بانگ؟!
با کدامین داد!
با کدامین فریاد...
دل ارمهرت نورزه بر چه ارزه
گل است آندل که مهر تو نورزه
گریبانی که از عشقت شود چاک
بیک عالم گریبان وابیرزه
مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه ی حافظ
که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
درست روي خط زلزله
روايت ميشوم
كمي جهانت را بچرخان
روي همين موج
گوارا تر حوّا ميشوي …
بشمار سه … !
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بی گانه جدا دوست جدا می شند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
از دوست بپرسید چرا میشکند
هوای صید من ناتوان اگر داری
کمان ز دست بیفکن که یک نگاهم بس
یه پیشنهاد واسه در اومدن از این یکنواختی: یه نوع مشاعره حرفه ای!
یه شعری مینویسم و یکی از واژه هاشو Bold میکنیم و نفر بعدی باید شعری بنویسه که این واژه در اون هم باشه و یکی از واژه هارو هم Bold کنه و همینطور ادامه پیدا میکنه.
ضرافت و زیبایی کار در اینه که واژه های سخت انتخاب کنیم که دیگران برای مشاعره تلاش کنند یا خلاقیت به خرج بدهند و شعر بگن... البته توصیه میکنم زیاد زیاد هم سخت نباشه، چون خسته کننده میشه...نظرتون چیه؟
Last edited by malakeyetanhaye; 18-10-2007 at 17:51.
سعديا دي رفت و فردا همچنان معلوم نيست
در ميان اين و آن فرصت شمار امروز
(حرف امروز روانشناسا رو سعدي چند صد سال پيش زده؟)
سلام دوستان حال شما؟
دوست من به نظرم پيشنهاد جالبيه.... اگه دوستان موافق باشن ميشه آزمايشي شروع كرد
سلام و ممنون از توجهتون مثال میزنم تا واضح تر باشه
به اینصورت که:
شخص الف:
ای یار ما، عیار ما، دام دل خمار ما
پا وا مکش از کار ما، بستان گرو دستار ما
شخص ب:
گر آن عیار شهر آشوب روزی حال من پرسد
بگو خوابش نمی گیرد به شب از دست عیاران
Last edited by malakeyetanhaye; 18-10-2007 at 18:12.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)