نه بابا. ده تا فونت امتحان کردم همش همینطوری شد.
Arial - Tahoma - و چند تا معروف دیگه رو هم امتحان کردم.
این p30world اصلا با Word و با Microsoft و با Bill Gates مشکل داره
آخر مجبور شدم تو Notepad کپی کنم تا خصوصیاتش رو از دست بده...![]()
--
--
نه بابا. ده تا فونت امتحان کردم همش همینطوری شد.
Arial - Tahoma - و چند تا معروف دیگه رو هم امتحان کردم.
این p30world اصلا با Word و با Microsoft و با Bill Gates مشکل داره
آخر مجبور شدم تو Notepad کپی کنم تا خصوصیاتش رو از دست بده...![]()
چند ماه پیش رفتم یک سوپر مارکت که چند تا خانم باکلاس هم اونجا بودن (منم که بی جنبه) و من خواستم کلاس بزارم به مغازه دار گفتم:
ببخشید آقا چند تا رانی تبرک میخوام...
یهو مغازه از خنده ترکید و منم خیلی طبیعی فرار کردم.
زمانیکه تازه کامپیوتر خریده بودم یکی از دوستام بهم یک جفت اسپیکر از این قدیمی ها داد و گفت امانتی دستت باشه. البته من خودم اسپیکر داشتم ولی گفته بودم تو اسپیکر اضافه هات رو بده تا صدا قویتر بشه.
خلاصه اینارو گرفتم و وصل کامپیوتر کردم. یکم که کار کرد دیدم داغ شد. گفتم حتما چیزی توش خرابه و خلاصه اینکه بازش کردمو دیدم یک آی سی داخلش خیلی داغ میکنه.
بدون اینکه به عاقبت کار فکر کنم با هویه آی سی رو باز کردم و تقریبا آی سی بزرگی هم بود.
به دوستم جریان رو گفتم و گفتم اگر من نبودم آتیش گرفته بود و الان واست تعمیرش میکنمو از این چیزا...
شبش با هم رفتیم خیابون سعدی (مشهد) که مرکز وسایل برقیه. تو یک مغازه بالاخره آی سی رو پیدا کردم ولی دو سه شماره بیشتر از این یکی اصلیه بود. به دوستم گفتم چه بهتر صدای اسپیکرهات قویتر هم میشه.
رفتم خونه و با یک دقت خاص آی سی جدید رو بستم البته چپه!!!
یعنی پایه های آی سی رو بالا پایین زدم (دوستان الکتریک میدونند چی میگم.) بعدا متوجه شدم.
بعد از هویه کردن و کلی درد سر موقع امتحانش شد و من اسپیکر رو به MP3 Player دوستم وصل کردم (ریسک نکردم که سیستم خودم رو قربونی کنم)
اسپیکر به برق زدن همان و دود کردن همان و قطع شدن برق خونه همان و البته سوختن MP3 Player جدید دوستم همان.
چنان صدایی از اسپیکر پخش شد که SUB یک میلیون تومنی از پخشش عاجزه البته این صدا از خدا بیامرز آی سی در اومد.
بعد با یک لحن خاص به دوستم گفتم دیدی مغازه داد آی سی سوخته به ما داد و رفتیم مغازشو کلی آبروم رفت که آی سی اولا مال این نبوده و دوما چپه بوده و ثانیه تنها چیز به درد بخور از یک جفت اسپیکر فقط قوطی های آنها بود که میشد توش سبزه عید بکاریم....
زمان سرشماری اومدن در خونه ی مارو زدند و گفتند از طرف سرشماری اومدیم. منم رفتم جلوی در و یک خانم مسئولش بود و من جواب دادم. بعد گفت زنگ همسایه طبقه بالاتون آقای فلانی خرابه لطفا صداشون کنید. (اصلا دقت نکردم از کجا فامیل همسایمون رو بلده) منم رفتم جلوی واحد اونا و در زدم و پسرش که 22 سال داشت درو باز کرد. تازه با هم دوست شده بودیم ولی دوست که نه فقط سلام و علیک و چند کلمه حرف معمولی...
به این پسره گفتم بیا ببین کی اومده آمار بگیره... (مدیران شرمنده من اینارو میگم ولی اگر نگم بی نمک میشه) گفتم میخوای من آمار شمارو بدم آخه دختره خیلی باحاله...
نمیدونم شهرداری این دخترارو از کجا میاره. بیا با هم بریم تا دوباره ببینمش. خلاصه این رفیق ما هم دهنش آب افتاد و همراه من پایین اومد و تا طرف رو دید رفت باهاش دست داد و روبوسی کرد و بدون اینکه آمارشون رو بگیره دوستم دعوتش کرد تا بیاد خونه...
خلاصه اینکه من هیچوقت نفهمیدم این چیکارشون بود و با این دوستم تا چند وقت روم نمیشد حرف بزنم و اصلا در رابطه با این موضوع باهاش دیگه حرفی نزدم.
ولی هنوز نمیدونم چیکارش بود. خالش بود؟ عمش بود؟
کاری که من کردم بیشتر یه حادثه هست تا سوتی اونم اینه که جاتون خالی با ماشین رفتم تو جوب.
تو ماشین بودم گوشیمو انداخته بودم رو صندلی بقل راننده که دیدم sms اومد گوشی رو ورداشتم که اس ام اس رو بخونه که هواسم پرت شد رفتم تو جوب.
دوست عزیز ویرایشگر vBulletin با ورد سازگار نیست. تگهایی که تو ورد بکار میره تو ویرایشگر vBulletin ناشناسه واسه همین اونطوری میشه. شما چه اصراری داری تو ورد تایپ کنی ؟ ویرایشگر به این خوشگلی داره خودش.
آقا نمیدونی سوتی بازار چیه ...یک هفته . یه هفته چیه فقط یه روز تو دوران هنرستان با بچه های کلاس ما میرفتین سر کلاس .. جنازتون رو باید برمیگردوندن از خنده ..... خلاصه اینکه ما از بس خندیدیم روزانه 2 میلیمتر دهنمون بیشتر باز میشد ..
یه سری زنگ خورد و همه داشتیم میرفتیم بیرون .. هنرستان ما همه با فرم بودن لباسسفید و شلوار سیاه ..
به جز ناظم و مدیر و معلم .... اون روز مدیر مدرسه که جثه و قدش از 1.40 cm تجاوز نمیکه لباس سفید و شلوار سیاه پوشیده بو د .... از تو راه رو داشتیم میرفتیم بیرون ... من و دستم هم پشت سرش بی خبر از ماجرا داشتیم میرفتیم بیرون که من فکر کردم یکی از بچه هاست ............
آقا چشتون روز بد نبینه چنان پس گردنیی بهش زدم که صداش تا سالن بالا پیچید ... و وقتی که برگشت رنگ من شده بود انگار گچ ... دیگه بقیه ماجرا رو خودتون میدونید
منتظر باشید ..2باره میام
Last edited by SR72; 21-12-2007 at 11:47.
خیلی باحال بودقا نمیدونی سوتی بازار چیه ...یک هفته . یه هفته چیه فقط یه روز تو دوران هنرستان با بچه های کلاس ما میرفتین سر کلاس .. جنازتون رو باید برمیگردوندن از خنده ..... خلاصه اینکه ما از بس خندیدیم روزانه 2 میلیمتر دهنمون بیشتر باز میشد ..
یه سری زنگ خورد و همه داشتیم میرفتیم بیرون .. هنرستان ما همه با فرم بودن لباسسفید و شلوار سیاه ..
به جز ناظم و مدیر و معلم .... اون روز مدیر مدرسه که جثه و قدش از 1.40 cm تجاوز نمیکه لباس سفید و شلوار سیاه پوشیده بو د .... از تو راه رو داشتیم میرفتیم بیرون ... من و دستم هم پشت سرش بی خبر از ماجرا داشتیم میرفتیم بیرون که من فکر کردم یکی از بچه هاست ............
آقا چشتون روز بد نبینه چنان پس گردنیی بهش زدم که صداش تا سالن بالا پیچید ... و وقتی که برگشت رنگ من شده بود انگار گچ ... دیگه بقیه ماجرا رو خودتون میدونید
منتظر باشید ..2باره میام![]()
یه سوتی از مخابرات!
دیروز که قبض مخابرات رو آوردند ، ته قبض چاپ کرده بودند : " عید سعید غدیر خم مبارک" !!!
مىتونى ازش عكس بگيرى؟
◙
می خوای مچ بگیری؟![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)