تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1742 از 2734 اولاول ... 74212421642169217321738173917401741174217431744174517461752179218422242 ... آخرآخر
نمايش نتايج 17,411 به 17,420 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #17411
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    درخت بید بودم
    در کنج بیشه دلبر
    تراشیدن موره
    با ضرب تیشه دلبر
    تراشیدن موره
    قلیون بسازن دلبر
    که آتیش بر سرم
    باشه همیشه دلبر
    ای دل بلایی دلبر
    بالا بلایی دلبر
    در انتظارم کی
    از در درآیی دلبر

  2. #17412
    آخر فروم باز kar1591's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    ساوالان
    پست ها
    1,329

    پيش فرض

    رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
    مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا
    قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر
    پوست بود پوست بود در خور مغز شعرا

  3. #17413
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    تا ماه
    این ماه ولرم دوگانه
    دیوانه ی من است
    ترسی ندارم
    که رخساره در لمس قرینه ی لغزانش نهان کنم
    اما وای که اگر باد
    از این راز سربسته
    بویی برده باشد
    پرندگان حکایت عام الفیل
    سنگسارمان خواهند کرد
    هی تراشیده ی باد و بلور لیموی گس
    مگر منت به ترانه تمام کنم
    ورنه کو بر گزیده ای
    ه شاعر تر از این تشنه ی خلاص
    از قاف و غین این همه غدقن بگذرد
    خودت بگو
    زنجیر اگر برای گسستن نبود
    پس این دست های بسته را
    برای کدام روز خسته آفریده اند

  4. #17414
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    دوش مرا حال خوشی دست داد
    سینه‌ی ما را عطشی دست داد
    نام تو بردم، لبم آتش گرفت
    شعله به دامان سیاوش گرفت
    نام تو آرامه‌ جان من است
    نامه‌ تو خطّ امان من است
    ای نگهت خواستگه آفتاب
    بر من ظلمت‌زده یک شب بتاب
    پرده برانداز ز چشم ترم
    تا بتوانم به رخت بنگرم
    ای نفست یار و مددکار ما
    کی و کجا وعده‌ی دیدار ما ...

  5. #17415
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    اين قلم در حسب حالم ، سخت سنگين جوهر است
    اي سرشك خوش سكوتم ،قصه اي ابراز كن
    اشك من گل كرده ، اي طاووس خوشرفتار غم
    چتر صد رنگت مبارك ، هرچه خواهي ناز كن

  6. #17416
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نامی نداشتم – لقبی که بخوانی ام...
    نام مرا غزل – لقب ام شعروند کرد
    نزدیک صبح بود و...دنیا ادامه داشت
    خود را صدا زدم-و خدا سر بلند کرد

  7. #17417
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    دنياي ما قصه نبود
    پيغوم سر بسته نبود.

    دنياي ما عيونه
    هر كي مي خواد بدونه:

    دنياي ما خار داره
    بيابوناش مار داره
    هر كي باهاش كار داره
    دلش خبردار داره!

    دنياي ما بزرگه
    پر از شغال و گرگه!

    دنياي ما - هي هي هي !
    عقب آتيش - لي لي لي !
    آتيش مي خواي بالا ترك
    تا كف پات ترك ترك ...

    دنياي ما همينه
    بخواي نخواهي اينه!

  8. #17418
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
    با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود

    هی کار دست من بدهد چشم های تو
    هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود

    با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان
    حس می کنم که قافیه هایم عوض شود

    جای تمام گریه ، غزل های ناگزیر
    با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود

    سهراب ِ شعرهای من از دست می رود
    حتی اگر عقیده ی رستم عوض شود

    قدری کلافه ام و هوس کرده ام که باز
    در بیت های بعد ، ردیفم عوض شود

    حوّای جا گرفته در این فکر رنج ِ تلخ
    انگار هیچ وقت به آدم نمی رسد

  9. #17419
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    داره از کنار این ثانیه ها
    از تمام بودنم با تو و ما
    داره از اون روزهای کاغذی
    از تمام شور و حال عشق ما
    سایه های بی صدا رد میشه باز

    میشنوی و میشنوم صدای پاش
    میشنوی و میشنوم همون صدای خنده هاش
    داره میگه بسه هر چی خنده بود گذشت
    داره میگه بسه هر چی گریه بود گذشت
    آره این حرف و صدای سایه هاست

    شب که میشه به یاد تو لالایی از سر میگیرم
    بدون هیچ شکایتی دست شب رو میگیرم
    قدم زدن کنار من برای اون یه عادته
    اون نمیگه که من بدم اینم خودش شکایته
    آره این حرف و صدای سایه هاست

    روز و شبم یه رنگ شده رنگ سیاه جاده ها
    زندگی بی معنا شده روی غبار لحظه ها
    به من میگه صدای تو تاریکه مثل شب من
    به من میگه نگاه تو سرده مثل دست های من
    آره این حرف و صدای سایه هاست

    شب ها رو با گریه هام روز میکنم
    روزها رو با هق هق آهنگ میکنم
    میخواد بگه نرو ولی صداش دیگه در نمیاد
    میخواد بگه بشین ولی اون دیگه من رو نمیخواد
    آره این حرف و صدای سایه هاست

    قصه ی همیشگی داره به آخر میرسه
    دست من به دست تو دیگه هرگز نمیرسه
    پیش خودش میگه دیگه تموم شده
    پیش خودش میگه دیگه زندگی هم حروم شده
    آره این حرف و صدای سایه هاست

    سایه ها اشکشون و پاک میکنن
    توی دل یه نوحه آغاز میکنن
    میگن دیگه تموم شده بودن ما کنار تو
    میگن دیگه حروم شده بودن اون کنار تو
    آره این حرف و صدای سایه هاست

  10. #17420
    آخر فروم باز Payan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    شهر تو...
    پست ها
    1,376

    پيش فرض

    تو باز از دور مي‌خواني برايم شعر لالايي
    بخوان آري بخوان اما نه اين مقدار آهسته


    سلام خوبيد دوستان؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •