پرستوها همه رفتن
كبوتر ها همه رفتن
همه همشهريان بار سفر بستند
درون كوچه هاي شهر ما پائيز طولاني ست
نميدانم بهاري هست؟نميدانم صدائي هست؟
عجب صبري خدا دارد؟!عجب صبري دارد خدا؟!
همه همسايه ها رفتند
همه عاشق دلان رفتند
همه از خونه و كاشونه دل كندند
درون خانه بيگانگان جائي پيدا نيست
نميدانم بهاري هست؟نميدانم صدائي هست؟
عجب صبري دارد خدا؟!عجب صبري دارد خدا؟!
هواي باغ پائيزم-هواي باغ پائيزم
شكفتن رفته از حالم
زدم-زدم سر بس كه بر ديوار
زدم سر بس كه بر ديوار
تكيده بر قفس حالم
چنان بي يار و يارم
چنان بي يار و يارم
چنان بيگانه ي خويشم
كه حتي سايه ام ديگر نمي آيد به دنبالم
عزيزم اي دوست
رستو ها همه رفتند
پرستوها همه رفتن
كبوتر ها همه رفتن
همه همشهريان بار سفر بستند
درون كوچه هاي شهر ما پائيز طولاني ست
نميدانم بهاري هست؟نميدانم صدائي هست؟
عجب صبري خدا دارد؟!عجب صبري دارد خدا؟!