تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 172 از 638 اولاول ... 72122162168169170171172173174175176182222272 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,711 به 1,720 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1711
    حـــــرفـه ای wordist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    ‡‡‡ Icy Heart ‡‡‡
    پست ها
    7,604

    پيش فرض

    شده آيا که دل تو ترکی بردارد؟
    يا خط باور تو چين شکی بردارد؟

    يا که از ضربه يک بيت بلند بيدل
    چينی مثنوی تو ترکی بردارد؟

    يا که يک چنگ هنرمند به همدستی تار
    پرده از راز غم مشترکی بردارد؟

    يا که چوپان دل افروخته ای تنگ غروب
    باری از دوش تو با نی لبکی بردارد؟

    يا که از سفره رنگين جهان من و تو
    کودک عاطفه نان و نمکی بردارد؟

    پاسخ اين همه آيا تو ندانی ای دل !!!
    نگذاريم که احساس لکی بردارد !!!

    محمدعلي مجاهدي

  2. 7 کاربر از wordist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1712
    داره خودمونی میشه shady_er's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    185

    پيش فرض

    حرمتٍ حُرمٍ نگاهش،اين است :
    دل من تا به ابد
    در قل و زنجير است

  4. #1713
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    و سر انجام این بود که در میان خمیازه های ممتد کوچه های تنگ
    شبانه هایم را
    بی سایه بگذرانم
    و فاصله ها را آهی بکشم

  5. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #1714
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    چه ساده از كنار هم عبور می‌كنیم
    و خاطرات رفته را مرور می‌كنیم
    چه ساده دست ناگزیر مرگ روی شانه‌های ما كشیده می‌شود
    دوشنبه‌های مختصر، سه‌شنبه‌های خوفناك ،
    و انتظار و حسرت همیشگی
    برای آن نگاه‌های پشت مه ،
    امیدها و دست‌های رفته زیر خاك ،
    و روزهای رفته‌ای كه رفته‌رفته كم‌شمار می‌شوند
    در امتداد پنجره
    در انحنای كوچه‌ها
    بر آستان كوه و دشت گریه می‌كنم...
    "تو می‌روی
    قطار می‌رود
    تمام ایستگاه..."بر سرم خراب می‌شود!

  7. #1715
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    دیگر چه میخواهی برایت بنویسم؟
    کدامین واژه در پس حرفایم ناگفته ماند
    که آن را برایت پررنگ نکردم؟
    کدامین تصویر در ذهن تو تاریک بود؟
    بگو ...
    تا آن را برایت نقاشی کنم.

  8. 3 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #1716
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    کاش میشد از صدای آوای سکوت عکس گرفت
    کاش میتوانستم رنگ نور را در این سیاهی محو کنم
    کاش میتوانستم حرمت واژه را بشکنم

    اما من محکومم به سکوت!
    به یه عکس و یه خط جمله کوتاه و بلند .

  10. #1717
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    اگر بگویم نمی خواهم ببینمت ، دروغ نگفته ام . برو !

    وقتی شیشه می شکند
    هر چه با طوفان آمدنی است می آید
    گلدانی کنار پنجره نمی ماند و
    باد
    دست خط تو را به زمین می کوبد و مرا !

    برو به سلامت ، انگار که هیچوقت نبوده ای!!

  11. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #1718
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    سلول هایت عجله می کنند
    ناخن ها
    موها
    و سطرهایت بر پیشانی.
    چیزی نگو
    چیزی نپرس
    به دیوارها اعتماد ندارم
    چراغ را خاموش کن
    پرده ها را بکش
    و بی آن که فرشته های روی شانه ات بو ببرند
    تمام پروازهای آینده را
    کنسل کن

  13. این کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #1719
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    304

    پيش فرض

    یارانِ این زمانه
    مثلِ گُلِ انارن
    از دور، جلوه دارن (رنگی به چهره دارن)
    نزدیک، رو ندارن! (اما وفا ندارن!)

    شاعرِ گمنام!

  15. #1720
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    میان این همه بادکنک رنگی

    قلب من

    بادبادک خاکستری کوچکی است

    غریب و غمگین

    من این بادبادک را

    از آسمانتان میکنم

    و میسپارمش به نخی پاره

    که نمی دانم آن سرش

    در کدام کوچه ی بنبست جهان

    در دست کدام کودک بازی گوش است.

  16. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •