این گلدان را من نشکستهام
که در من هنوز جسارتی هست برای راست گفتن
و حتی نمی دانم چه کسی آن را شکسته است
که بر حسب ااتفاق این جایم من
و اگر این گونه گرفتهام
دلم به حال این گل میسوزد
و در صدایم نیز لرزشی میبینید
باور کنید که از ترس نیست که از اندوه است
و اما روزی که معلوم شود بیگناهم من
و به ناحق مرا شکستهاید
دیگر چه فایده اگر
تمام جهان را به من تعارف کنید...