Silent Hill 2

[saman007spy]

خوب مشكل من اينه كه اسم كامل بازي رو هيچ وقت ياد نميگيرم

به هر حال شرمنده اگه ناراحت شديد

بخشیدم

[Maggy_P]

اين آنجلا داستان غم انگيزي داره!
اون از طرف پدرش تحت آزار و اذيت جنسي بوده و آخرش اونو مي كشه و هرچند اين عملش يه نوع دفاع از خود بوده بخاطر كاري كه كرده عذاب وجدان داره و در فكر خودكشيه براي همينه كه چاقويي كه به جيمز مي ده بدترين پايان رو بدنبال داره!
اون جيمز رو مامانش نمي بينه بلكه نسخه اي مثل همه مردهاي ديگه كه بخاطر همون چيزي بهش نزديك مي شن كه پدرش بهش نزديك مي شده!
صحنه مبارزه جيمز و اون هيولاي تخت مانند در جايي كه آنجلا حضور داره واقعا براي خودش شاهكاريه! ( از نظر معنايي كه مي رسونه)
اون صحبت كردن هاش هم كه جيمز رو مادرش خطاب مي كرد جزو هذيانهاش بود و سعي مي كرد قتل پدرش رو توجيه كنه. آخر داستان متوجه مي شيم كه اون در تمام اين مدت چه رنجي رو تحمل مي كرده!
آنجلا نمادي از يكي از انتخابهاييه كه جيمز مي تونه بكنه: خودكشي!

يعني اگه اون چاغو رو به جيمز بده جيمز خودكشي ميكنه؟
آخه به من داد ولي جيمز خودكشي نكرد

ولي به هر حال به نظرم آنجلا بيماري رواني داشت! :دي

[MILIN3M]

يعني اگه اون چاغو رو به جيمز بده جيمز خودكشي ميكنه؟
آخه به من داد ولي جيمز خودكشي نكرد

ولي به هر حال به نظرم آنجلا بيماري رواني داشت! :دي

اگه اون چاقو هر از گاهی چکش کنی و جونت هم بیشتر مواقع کم باشه به پایانه بدش میرسی

[Ar@m]

يعني اگه اون چاغو رو به جيمز بده جيمز خودكشي ميكنه؟
آخه به من داد ولي جيمز خودكشي نكرد

ولي به هر حال به نظرم آنجلا بيماري رواني داشت! :دي

نه!
در واقع در اول بازي آنجلا با دادن چاقو به جيمز بهش مي گه كه يكي از انتخابهاي جيمز مي تونه خودكشي باشه ولي اگه دقت كني در آخرين برخورد جيمز با آنجلا اون ازش مي خواد كه چاقوش رو بهش پس بده چون خودش خودكشي رو انتخاب كرده.
آنجلا رواني نيست ولي مشكل روحي داره! اون به دفعات به جيمز مي گه كه همسرشو نه بخاطر عشق بلكه بخاطر هوس و نياز جنسي اش مي خواسته و براي همين وقتي اون مريض شده تركش كرده! آنجلا اينجاست كه به جيمز بگه چه حيوون پستيه!!!

[Ashkan1990]

تو silent hill 2 اون دختره (laura) کیه؟

[Ar@m]

لارا دختريه كه توي بيمارستاني بستريه كه مري هم همونجا قبل از مرگش بستري بوده. اون همراه ادي به سايلنت هيل مي ياد چون بعد از مرخص شدن از بيمارستان بايد به پرورشگاه مي رفته و اونم فرار مي كنه.
مري در حقيقت دو قسمت از وجودش رو در سايلنت هيل به جيمز نشون مي ده: اولي قسمت زيبا و وسوسه انگيز وجودش بدون هيچ غم يا بيماري اي ( يعني همون قسمتي كه جيمز فقط مي خواست) كه در قالب ماريا ظاهر مي شه
و دومي قسمت بيگناه و بي آلايش وجودش كه داره حقيقت رو توي سر جيمز مي زنه و بهش مي گه اون وقعا چطور همسري براي مري بوده كه در قالب لارا ظاهر مي شه
هرچقدر ماريا با مردن هاي متعددش غير مستقيم به جيمز حالي مي كنه كه اون چه آدم خودخواهيه لارا مستقيما به جيمز مي گه كه آدم پستيه كه در زمان احتياج مري اون رو تنها گذاشته

من لينك نقد كامل سايلنت هيل رو توي صفحه هاي قبلي گذاشتم مي تونين اونو بخونين

[Maggy_P]

لارا دختريه كه توي بيمارستاني بستريه كه مري هم همونجا قبل از مرگش بستري بوده. اون همراه ادي به سايلنت هيل مي ياد چون بعد از مرخص شدن از بيمارستان بايد به پرورشگاه مي رفته و اونم فرار مي كنه.
مري در حقيقت دو قسمت از وجودش رو در سايلنت هيل به جيمز نشون مي ده: اولي قسمت زيبا و وسوسه انگيز وجودش بدون هيچ غم يا بيماري اي ( يعني همون قسمتي كه جيمز فقط مي خواست) كه در قالب ماريا ظاهر مي شه
و دومي قسمت بيگناه و بي آلايش وجودش كه داره حقيقت رو توي سر جيمز مي زنه و بهش مي گه اون وقعا چطور همسري براي مري بوده كه در قالب لارا ظاهر مي شه
هرچقدر ماريا با مردن هاي متعددش غير مستقيم به جيمز حالي مي كنه كه اون چه آدم خودخواهيه لارا مستقيما به جيمز مي گه كه آدم پستيه كه در زمان احتياج مري اون رو تنها گذاشته

من لينك نقد كامل سايلنت هيل رو توي صفحه هاي قبلي گذاشتم مي تونين اونو بخونين

خوب من هیچ وقت اینو نمیدونستم من فقط بازی کردم و رفتم!! دیگه چی داره من ندونم؟

[Ar@m]

خوب من هیچ وقت اینو نمیدونستم من فقط بازی کردم و رفتم!! دیگه چی داره من ندونم؟

چي دوست داري بدوني ؟

[Maggy_P]

چي دوست داري بدوني ؟

اون پسر خپله که بعدا به وسیله ی جیمز کشتیمش این وسطه چه کاره بود؟

[Ar@m]

ادي يه ذره از بچگي دچار عقده بود از بس به هيكل خپلش مي خنديدن و همه جا مضحكه دست اين و اون بود! صحنه اولي كه جيمز اونو مي بينه داره توي دستشويي بالا مي ياره و به جيمز مي گه كه يه نفر توي اتاق كناري مرده ولي من نكشتمش!!! همونجا خودشو لو مي ده! اون مردم رو مي كشه چون فكر مي كنه نگاهش مي كنن و با انگشت نشونش مي دن و مسخرش مي كنن!
توي يه صحنه استثنايي به جيمز مي گه كه تو هم به سايلنت هيل دعوت شدي پس تو هم مثل مني! در صحنه مبارزه بين جيمز و ادي توي اون يخچال پر از گوشت هاي آويزون ادي مي گه: مهم نيست خوشگل باشي يا زشت باشي يا چاق باشي يا لاغر باشي وقتي قراره يه گلوله وسط سرت خالي بشه و بميري!
جيمز وقتي ادي رو مي كشه مي گه من يه آدم رو كشتم! در حاليكه مري رو هم قبلا كشته ولي انگار اصلا اونو حساب نمي كنه!!! اون بدجوري خودشو به اون راه زده!
اون به ادي مي گه تو اين آدما رو كشتي فقط چون فكر كردي مسخره ات كردن؟ فكر مي كنه كار ادي خودخواهي محضه اما خودش مري رو فقط براي خودخواهي خودش كشته! ادي يه جورايي قسمت خودخواه و نفهم جيمز به حساب مي ياد كه كاري رو كه كرده انكار مي كنه!
آدم ادي رو مي بينه و ياد ديوانه هايي مي افته كه از سر كم شعوري مردم رو مي كشن اما واقعا فرق اون با جيمز چيه؟
در پايان بازي حيمز با دو تا كله هرمي مبارزه مي كنه كه يكيشون نماينده مجازاتش براي كشتن ادي و اون يكي براي كشتن مري هستن
جيمز توي سايلنت هيل بدجوري در مخمصه است! همه آدمايي كه مي بينه حقيقت درونش رو دارن توي سرش مي زنن و بينشون ادي واقعا شاهكاري از آب دراومده!