تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: آیا انسان بر خلاف سایر موجودات دارای فطرت است؟

راي دهنده
45. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • آری، انسان برخلاف همه موجودات چیزی به نام فطرت دارد.

    24 53.33%
  • خیر، انسان همانند سایر موجودات چیزی به نام فطرت ندارد.

    21 46.67%
صفحه 17 از 26 اولاول ... 7131415161718192021 ... آخرآخر
نمايش نتايج 161 به 170 از 253

نام تاپيک: آیا انسان بر خلاف سایر موجودات دارای فطرت است؟

  1. #161
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    در رابطه با منشاش همونطور که گفتم لزومی نداره بگیم اگر فرگشت هست، فرا ماده نیست. من فعلا نمیخوام اثبات کنم که فرا ماده هست، میگم هیچ دلیل عقلی یا تجربی نداریم که بگیم چون دلایل این احساست و تمایلات فرگشت هست، پس دیگه امکان نداره فرا ماده هم دخیل باشه
    برای اثبات اینکه منشائی فرا مادی داره باید استدلالاتی به همون قدرت بیارید که طرفداران نظریه فرگشت آوردن ... دارید بیارید ... ندارید که نتیجه گیری قبلی من درست میمونه ...
    جنبه ای از تفکر علمی ، تفکر مدلی هست . اگر دو نظریه و مدل داشته باشیم برای یک پدیده ، اونی رو میپذیریم که جنبه های بیشتری از پدیده مورد نظرمون رو توجیه کنه . حالا در مقام مقایسه در این بحث اصلا ایده ی فرامادی بودن منشا فطرت انسان اصلا علمی نیست !! حالا اینکه شما بگید هیچ دلیلی برای نبود منشا فرامادی نیست تفاوتی در مسئله ایجاد نمیکنه چون هیچ دلیلی برای اثباتش هم نیست ! (اینجاست که دوستان گفتن این ادعا در حد ادعای هیولائه !!)

    شما این باید رو از کجا میارید؟ میتونید این رو اثبات کنید؟ این ادعای شما هیچ یک از معیارهای متد علمی رو نداره، شما با استفاده از کدوم فسیل، ژن، شواهد جنین شناسی و ... میتونید برای من ثابت کنید که مثلا حس حقیقت طلبی یا زیبایی پرستی ناشی از فرگشت هست
    دوست عزیز شما دو جمله رو بطور کامل با هم قاطی کردی !! فرمودید این باید رو از کجا میارم . اشارتون به باید در این جمله از من بود :

    مفهومی به نام بقا که در فرگشت مطرح میشه رو باید وسیع تر دید

    دلیل هم در جمله ی بعدیش بیان کردم . شما اصلا چیزی راجع به دلیل من نگفتید !! بعدش پرسیدید بر چه اساسی میگم فلان حس انسان ناشی از فرگشته !!

    تنها چیزی که ما میبینیم اینه که مثلا هنگام حس لذت فلان هورمون ترشح میشه، همین، اما اینکه چرا مثلا با نگاه به آسمون این هورمون ترشح میشه رو شما چطور توضیح علمی و فرگشتی میدید؟ اینکه چرا برای من با دیدن ایکس این هورمون ترشح میشه، اما برای شما برعکس با دیدن ایکس هورمون درد ترشح میشه رو شما چه توضیح علمی براش دارید؟ اگر تاثیر محیطه، پس فزرگشت کجا میره و نقشش این وسط چیه؟
    فکر کنم فرگشت رو هنوز کامل متوجه نشدید (با احترام البته) . رفتار هر موجودی وابسته به ساختار مغز اون موجود هست . مغز هم یکی از اعضای بدن هست . همونطوری که گردن زرافه در طی فرگشت دراز شده ، ساختار مغز هم در طی فرگشت تغییر کرده و شده اینی که الان هست . متناسب با این ساختار فیزیکی مغز ، رفتار هم به این صورت شکل گرفته . اینکه ساختار مغز چطور این شده توجیه ها زیاده ... فرگشت که یک نظریه ی کامل و جامع نیست که باهاش به ته علم برسیم. مثلا تو عصب شناسی به نتایجی رسیدن در مورد اینکه فزونی نورون های مغزی انسان نسبت به گونه های مشابه بخاطر شروع پخته خواری بوده ولی این یک مسئله ی کلی هست . در مورد هر یک از جنبه های خاص رفتاری حوزه ی تخصصی خاص خودش وجود داره . مثلا در زمینه ی neuroeconomics من اطلاعاتی دارم که چرا ما نوع خاصی از تصمیم گیری داریم ، ولی خب در درک موسیقی یا زبان یا روانشناسی من اطلاع ندارم .

    بنابراین اینطور نیست که ما ندونیم چرا در مواجه به یک محرک خاص ، هورمون خاصی ترشح میشه و رفتار خاصی بروز پیدا میکنه ... هرچه محرک و واکنش ما پیچیده تر میشه توجیه اون سخختر میشه و عصب شناسی هم علم تازه ای هست و فعلا نظریات به خوبی تونستن رفتارهای ساده رو توجیه کنن ...

    این کار شما توسل به جهل هست. شما رفتارهایی رو میبینید و چون دلیل شون رو نمیدونید میگید زمانی همین خودش عامل زنده بودن ما بوده و هیچ دلیل دیگه نمیتونه داشته باشه. چرا باید باشه؟ مگه نمیشه یه صفت بدون اینکه به بقای ما مربوط باشه در ما بوجود بیاد؟ صفتی که چون با صفات حیاتی ما تضادی نداشته نسل به نسل منتقل شده تا به ما رسیده. میدونید که در کنار مکتب روانشناسی فرگشتی مکاتب دیگری هم هستن که هر کدوم انسان و احساساتش رو طوری تحلیل و ریشه یابی کرده. اگر قرار بود همه چیز رو ناشی از فرگشت بدونیم که باید در همه اینها رو تخته کنیم.

    یه مثال میزنم. مارکس دین (میل به پرستش، اعتقاد به خدا) رو افیون ملت ها میدونست، میگفت دین ساخته طبقه حاکمه برای رام کردن توده ها، دورکیم اونو محصول جامعه میدونست، نیچه میگفت ساخته مردم ضعیف برای رام کردن طبقه قوی و برتر، شما میگید دلیلش فرگشته، حالا کدوم درست میگه؟
    دقت کنید یه مغطله وجود داره به اسم "مغلطه بافی" !!

    من گفتم مواردی وجود داره که زمانی به زنده بودن ما کمک کرده در میلیون ها سال پیش ، ولی امروزه ما از اون مرحله گذشتیم ، همچنان اثرات اون عامل وجود داره.نگفتم همه ی چیزها ریشه در اون عوامل داره !! راجع به چیزهایی حرف زدم که میدونیم نه چیزهایی که نمیدونیم !! بازم همونطور که در سایر بخش های بدن ما اثرات این عوامل وجود داره ، مثل آپاندیس ، دمچه ، تعداد دندون ها و ... در ساختار مغز هم این موارد وجود داره . نگفتم هر عامل ناشناخته ای که در بدن ما وجود داره حتما فرگشت یه توجیهی براش داره !! من یکبار دیگه جملمو کپی میکنم اینجا شما توضیح بدید چطور جمله ی منو اینطور برداشت کردید !!!!!

    "" فرض کنید عاملی میلیون ها سال پیش برای اجداد اولیه ی ما در زنده موندن کمک میکرده ، ولی امروزه همچنان اثر همون عامل وجود داره هرچند دیگه ما از اون مرحله گذشتیم .""

    در مورد سایر نظریاتی که در مورد این پدیده ها صحبت میکنن ، خب گفتم اگر چند مدل در مورد یک پدیده داشته باشیم اونی که بیشترین واقعیت ها رو توجیه کنه پذیرفته میشه فعلا ... من نگفتم همه ی اونها اشتباه هست ... ربطی به بحثمون نداره ...

    شما میگید اینا همش ناشی از فعل و انفعالات مغزه و با عصب شناسی و غیره میشه دلیل همش رو پیدا کرد و بعد میگید کاری با مصادیق ندارید. در صورتی که بزرگترین سوال چرایی این تفاوت در مصادیقه. میگید ما هیچ فرقی با سایر حیوانات نداریم، آیا این تنوع در مصادیق خودش فرق نیست؟ شما چه گونه دیگه رو سراغ دارید که نسبت به غذاشون، زمان استراحتشون، انتخاب جفت، بروز یا عدم بروز خشم، احساسات نسبت به جفتشون و ... اینقدر با هم متفاوت هستن؟ مسلما اینها هم ریشه در فغل و انفعالات مغز دارن، من به هیچ وجه منکر این نیستم، اما توجه کنید که خود این تنوع در مصادیق هم ریشه در فعل و انفعالات مغز انسان داره، و این یعنی فعل و انفعالاتی در مغز ما اتفاق میفته که در سایر حیوانات نمی افته.
    گفتم کاری با مصادیق نداریم ، چون نظر من ربطی به مصادیق نداشت ... نگفتم تفاوت در مصادیق لذت در انسان و حیوان ربطی به ساختار مغزشون داره یا نداره ...

    سوالتون با یک پیشفرض همراه هست ک از نظر من قابل تامله ... اینکه رفتار انسان ها نسبت به هم ، به نسبت رفتار حیوانات نسبت به هم ، بسیار متفاوته ! نمیدونم چجور به این رسیدید !!

    تفاوت در مثلا مصادیق لذت الزاما ریشه در تفاوت ساختار مغز نداره دوست عزیز ... ما همه ی انسان ها ساختارهای یکسان مغزی داریم ولی لذت های متفاوتی رو گاها تجربه میکنم. محیط + تجربه و ... هم وجود داره.

    شما باید یکاری بکنید ... دقیقا مشخص کنید کدوم فعل و انفعالات مغز ما با حیوان متفاوته و این فعل و انفعلات نماینده ی کدوم رفتار ما هست که در حیوانات نیست تا من دقیقتر متوجه بشم . من در مورد احساس لذت توضیح دادم کدوم بخش مغز با چه مکانیزمی چگونه عمل میکنه ... اینجوری صحبت کنید لطفا بحث هدفدار باشه ...


    مغلطه تمثیل ناروا! شما از کجا میدونید این رفتار ربطی به بقایی میمون نداره؟ و فقط کار لذت بخشی هست براشون. اساسا شما چطور فهمیدید برا میمون لذت بخش هست؟ بر اساس کدوم آزمایش؟ اگه دلیلتون تشابه با انسانه که میشه مغلطه توسل تمثیل نارو و توسل به جهل.
    بر فرض هم اگر من ندونم واقعا اینکار به حیاتشون کمک میکنه یا نه ، مغلطه ی موجود مغلطه ی تمثیل ناروا نمیشه ...
    اتفاقا سوال خوبی بود ... ولی یه سوال فرعی ؟ شد خودتون راجع به این موضوع کمی جستجو بکنید ؟ یعنی همیشه عادت دارید که به طرف مقابل بحث بگید که شواهد من کو یا خودتون هم میرید دنبالش که شاید طرف مقابل بحث چیزی رو میگه که من ندونم ؟! سوال شخصی هست مایل بودید پاسخ ندید !

    به هر حال مطالعه این صفحه پاسخ شمارو در بر داره :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    من دو قسمت که به سوال شما مربوطه رو نقل و قول میکنم ، مطالعه کاملتر به عهده ی خودتون :

    In social animals, including humans, social grooming is an activity in which individuals in a group clean or maintain one another's body or appearance. A related term, allogrooming, indicates social grooming between members of the same species. Grooming is a major social activity, and a means by which animals who live in proximity may bond and reinforce social structures, family links, and build relationships.

    و

    Grooming stimulates the release of beta-endorphin, which is one physiological reason for why grooming appears to be relaxing

    نیاز به توضیح بیشتر هست ؟ بریم تو فیلد جانور شناسی ؟

    کی اینو گفته؟ درسته که بعضی مکاتب روانشانسی و فلسفی این نظر رو دارن. اما در مقابل مکاتب روانشناسی و فلسفی دیگه هست که همه چیز رو به محیط ربط نمیدن و معتقدن بعضی از این احساسات و تمایلات ریشه در وجود انسان دارن، فارغ از محیطش. از طرف دیگه در اینکه محیط میتونه بر چگونگی ظهور این احساسات نقش داشته باشه بحثی نیست، مهم اینه که چنین زمینه ایوجود داره که از محیط تاثیر میپذیره، بحث در وجود این زمینه هاست. اینکه این زمینه ها ناشی از فرگشت باشن یا نباشن هم مهم نیست. اینکه حیوانات هم ممکنه چنین تاثیری از محیط بپذیرن هم مهم نیست. همونطور که گفتم انچه مهمه وجود چنان پتانسیلی هست که محیط میتونه درش تاثیر گذار باشه
    شما کلا اون جمله ی من یک قسمتش رو بولد کردید ، رفتید تو یه فاز دیگه ... اصلا بحث اون پاراگراف که نقل کردید خواهش میکنم ببینید چی بود ... قبلا فرمودید فقط انسان ها هستن که رفتارهاشون اینهمه با هم متفاوته ، گفتم نخیر ، حیوانات هم در شرایط محیطی متفاوت رفتار متفاوت دارن همونطور که ما انسان ها داریم . الان میگید کی گفته رفتار متفاوت فقط مربوط به عوامل محیطیه !! اصلا من کجا گفتم فقط !!!!!!! میدونم روانشناسان نظرشون در مورد محیط و وراثت چیه دوست عزیز !! ضمن اینکه دیدگاه نظریه فرگشت نسبت به دیدگاه روانشناسی به شکل غالبش ، کلی تر و اشل بزرگتری داره ... مثلا در فرگشت میگیم همه گونه های انسان ساختار مغزی مشابهی دارن ولی خب در عمل عوامل وراثتی جزئی وجود دارن که مثلا ممکنه برای فردی یک بخش از مغز فعالتر باشه یا ممکنه در بارداری مشکلی پیش بیاد و ...
    ولی واقعا برام جالبه چطور اصل متن رو ول کردید ، رفتید تو یه فاز دیگه !! لطفا یه زحمتی بکشید از بولد کردن پرهیز کنید دقیق و روشن پاسخ کل بحث در این حیطه که مطرح میشه رو بدید ... الان من دارم این پست رو مینویسم ، به این فکر میکنم شما قراره کجاشو بولد کنی بری تو کدوم حوزه خدا میدونه !! این باعث میشه عملا دلسرد بشم از یه بحثی که قرار باشه نتیجه ای داشته باشه ... این چیزا جزو نکاتی هست که طرفین بحث باید رعایت کنند ...

    بله ارایش و خوشتیپی ما به جذب جنس مخالف کمک میکنه، اما شما بر چه اساس اینو به پرنده ها هم نسبت میدید؟ شما که جای پرنده نیستید، اساسا شما از کجا فهمیدید همونطور که ما آواز رو درک میکنیم پرنده هم همونطور آواز رو درک میکنه؟ شاید پرنده اصلا از روی حرکات سر و نوک پرنده جذبش میشه نه صداش
    فکر میکردم این چیزا دیگه اطلاعات عمومیه !! ولی خب بازم میریم تو فیلد جانور شناسی !!

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اگر احیانا راضی نکرد شمارو ، این هم لینک ویکی پدیا ، قسمت کاربرد اواز پرندگان :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    احیانا وقت ندارید همشو بخونید ، بازم بخشی که دقیقا به سوال شما مطرح میشه :
    Scientists hypothesize that bird song has evolved through sexual selection, and experiments suggest that the quality of bird song may be a good indicator of fitness.[11] Experiments also suggest that parasites and diseases may directly affect song characteristics such as song rate, which thereby act as reliable indicators of health.[12][13] The song repertoire also appears to indicate fitness in some species.[14][15] The ability of male birds to hold and advertise territories using song also demonstrates their fitness.

    راضی کننده بود ؟
    ضمنا شاید اصلا زمین صاف باشه چشم ما مشکل داره کره میبینیم !!! با شاید میشه کل علم رو برد زیر سوال !!فکر نمیکنید انتخاب کلماتتون یکم بیش از حد غیر علمی هست ؟

    گیریم از روی صداست، شما چطور میدونید پرنده ازش لذت میبره؟ چون جذبش میشه؟ خب اهن هم جذب اهنربا میشه!
    نظری ندارم
    فقط اون توضیحاتی که در مورد عصب شناسی و decision making دادم تزئینی نبود !! اگر میخوندید بد نمیشد !

    اگر بپذیریم!!!
    فرگشت یا هر نظریه ی علمی دیگه ای !!

    اگر نظریه ی غیر علمی پذیرفتید توضیح بدید چطور پذیرفتید که بقیه بچه های انجمن هم بپذیرن !

    ویژگی های فطری از نظر من عبارتند از حس زیبایی پرستی، علم دوستی، میل به جاودانگی، اخلاقیات، میل به پرستش. مهم نیست حیوانات هم اینها رو دارن یا نه، مهم نیست محصول فرگشت هستن یا نه، مهم نیست که مصادیقشون فرق میکنه یا نه، آنچه که مهمه این چنین ویژگی های در نوع انسان وجود دارن، شما اول بگید با بود اینها در انسان موافق هستید یا خیر؟ هر کدوم رو قبول ندارید بگید تا موردی بحث کنیم
    این ویژگی هایی که میفرمائید تعریف ندارن !! یعنی فطرت تهش از نظر شما چیه ؟!
    من وقتی ندونم تعریف شما چیه ، چطور بگم قبول دارم یا ندارم !!

    بر فرض که قبول داشته یاشم یا نداشته باشم ... گفتم واضح بگید شما از کجا میفهمید یه ویژگی فطری هست ، و نمودش رو از بودش چطور جدا میکنید ؟!! خیلی روشن در پست قبل گفتم که پاسخ به این سوال حیاتی هست ولی باز هم پاسخ روشن ندادید !!
    Last edited by Mohammad Hosseyn; 14-09-2014 at 01:08.

  2. 6 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #162
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    برای اثبات اینکه منشائی فرا مادی داره باید استدلالاتی به همون قدرت بیارید که طرفداران نظریه فرگشت آوردن ... دارید بیارید ... ندارید که نتیجه گیری قبلی من درست میمونه ...
    جنبه ای از تفکر علمی ، تفکر مدلی هست . اگر دو نظریه و مدل داشته باشیم برای یک پدیده ، اونی رو میپذیریم که جنبه های بیشتری از پدیده مورد نظرمون رو توجیه کنه . حالا در مقام مقایسه در این بحث اصلا ایده ی فرامادی بودن منشا فطرت انسان اصلا علمی نیست !! حالا اینکه شما بگید هیچ دلیلی برای نبود منشا فرامادی نیست تفاوتی در مسئله ایجاد نمیکنه چون هیچ دلیلی برای اثباتش هم نیست ! (اینجاست که دوستان گفتن این ادعا در حد ادعای هیولائه !!)
    سر جاش بحث جالبی میشه! ببینیم آخرش این هیولا سمت راست کیه!

    دوست عزیز شما دو جمله رو بطور کامل با هم قاطی کردی !! فرمودید این باید رو از کجا میارم . اشارتون به باید در این جمله از من بود :

    مفهومی به نام بقا که در فرگشت مطرح میشه رو باید وسیع تر دید

    دلیل هم در جمله ی بعدیش بیان کردم . شما اصلا چیزی راجع به دلیل من نگفتید !! بعدش پرسیدید بر چه اساسی میگم فلان حس انسان ناشی از فرگشته !!
    محمد حسین جان احترامت سر جاش اما احساس میکنم در بحث موضع ثابتی نداری، منظورم اینه که وقتی میبینی نظر قبلیت صحیح نیست یه دفعه میگی کی من گفتم، البته این برداشت منه، چند مثال میزینم ببین بم حق میدی یا نه
    تو پست شماره 152 بت گفتم:
    نوشته شده توسط dedegoli1 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    چه دلیل منطقی، علمی برای این نظرتون دارید؟ چطور ول بینگ را همون میل به بقا میدونید؟
    گفتی:
    نگفتم wellbeing همون بقائه ... گفتم مفهومی به نام بقا که در فرگشت مطرح میشه رو باید وسیع تر دید ...
    اینم نظرت تو پست شماره 150
    مفهوم بقا رو نباید به این سادگی بهش نگاه کرد ... well being هم همون بقاست ...
    یا مثلا گفتی (152):
    گفتم مفهومی به نام بقا که در فرگشت مطرح میشه رو باید وسیع تر دید ... مثلا فرض کنید عاملی میلیون ها سال پیش برای اجداد اولیه ی ما در زنده موندن کمک میکرده ، ولی امروزه همچنان اثر همون عامل وجود داره هرچند دیگه ما از اون مرحله گذشتیم .
    من نمیدونم منظور شما از این باید چی بود اما اگر به بحث قبلیش دقت کنیم میشه فهمید. چون نمیخوام پست طولانی بشه، نقل قول نمیکنم. گفتی (152):
    ... مثلا فرض کنید عاملی میلیون ها سال پیش برای اجداد اولیه ی ما در زنده موندن کمک میکرده ، ولی امروزه همچنان اثر همون عامل وجود داره هرچند دیگه ما از اون مرحله گذشتیم .
    بت گفتم این حرف تو رو (فعلا) نمیشه با متد علمی ثابت کرد، چون شواهد فسیلی، ژنتیکی، جنین شناسی برای اثبات فرضیتون فعلن نداریم، شما بجایی این که از نظرت دفاع کنی و شواهد فسیلی، ژنتیکی، جنین شناسی برای این فرضیتون بیارید این جواب رو بمن میدید:
    دوست عزیز شما دو جمله رو بطور کامل با هم قاطی کردی !! فرمودید این باید رو از کجا میارم . اشارتون به باید در این جمله از من بود :
    مفهومی به نام بقا که در فرگشت مطرح میشه رو باید وسیع تر دید
    دلیل هم در جمله ی بعدیش بیان کردم . شما اصلا چیزی راجع به دلیل من نگفتید !! بعدش پرسیدید بر چه اساسی میگم فلان حس انسان ناشی از فرگشته !!
    اینم جمله بعتدیتون که معتقدید دلیلش اونجاست:
    الان میدونیم که رفتار ما بر اساس دوری از رنج و تمایل به لذت شکل میگیره که همون wellbeing هست.
    شما معتقد هستید این جملتون اون فرضیتون رو اثبات میکنه! یعنی چون رفتار ما بر اساس دوری از رنج و تمایل به لذت شکل میگیره (که اینطور هم نیست!) دیگه لزومی نداره اون فرضیتون رو اثبات علمی کرد. شما گفتید احساساتی که بشون میگن فطری ریشه در فرگشت داره، گفتم بعضیشان ربطی به بقا نداره، گفتید ول بینگ رو هم باید به بقا اضافه کنیم، شاید بعضی از این احساسات قبلا باعث زنده بودن ما بودن، گفتم میتونی با متد علمی ثابت کنی که اینا قبلا باعث زنده موندن ما بودن، جوابتون به قول خودتون اینه:
    الان میدونیم که رفتار ما بر اساس دوری از رنج و تمایل به لذت شکل میگیره که همون wellbeing هست.
    من نمدونم شما اینطور میخواید بی سر و صدا از کنار ناتوانی در اثبات ادعاتون رد بشید، یا واقعا فکر میکنید با این جوابتون از نظر علمی اثبات کردین که اینا روزی باعث زنده بودن ما بودن، و این جمله رو در حد شواهد فسیل شناسی، ژنتیکی و جنین شناسی میدونید. فقط یه نکته این میگید میدونیم رفتار ما بر اساس دوری از رنج و تمایل به لذت شکل میگره، بنظر من درست نیست. بعضیاشون این شکلی نیستن و فقط بر اساس عادتن اگر خواستی می تونیم بیشتر در این مورد بحث کنیم

    فکر کنم فرگشت رو هنوز کامل متوجه نشدید (با احترام البته) . رفتار هر موجودی وابسته به ساختار مغز اون موجود هست . مغز هم یکی از اعضای بدن هست . همونطوری که گردن زرافه در طی فرگشت دراز شده ، ساختار مغز هم در طی فرگشت تغییر کرده و شده اینی که الان هست . متناسب با این ساختار فیزیکی مغز ، رفتار هم به این صورت شکل گرفته . اینکه ساختار مغز چطور این شده توجیه ها زیاده ... فرگشت که یک نظریه ی کامل و جامع نیست که باهاش به ته علم برسیم. مثلا تو عصب شناسی به نتایجی رسیدن در مورد اینکه فزونی نورون های مغزی انسان نسبت به گونه های مشابه بخاطر شروع پخته خواری بوده ولی این یک مسئله ی کلی هست . در مورد هر یک از جنبه های خاص رفتاری حوزه ی تخصصی خاص خودش وجود داره . مثلا در زمینه ی neuroeconomics من اطلاعاتی دارم که چرا ما نوع خاصی از تصمیم گیری داریم ، ولی خب در درک موسیقی یا زبان یا روانشناسی من اطلاع ندارم .

    بنابراین اینطور نیست که ما ندونیم چرا در مواجه به یک محرک خاص ، هورمون خاصی ترشح میشه و رفتار خاصی بروز پیدا میکنه ... هرچه محرک و واکنش ما پیچیده تر میشه توجیه اون سخختر میشه و عصب شناسی هم علم تازه ای هست و فعلا نظریات به خوبی تونستن رفتارهای ساده رو توجیه کنن ...
    دقت کنید هیچ جوابی به سوال من ندادی و فقط کلی گویی کردید! من تا الان چند بار گفتم در اینکه اینها دلیل الکتروشیمیایی در مغز داره کاملا موافقم، حتی گفتم امکان نداره غیر از این باشه. من مخالفتی ندارم. تمام حرف من اینه که درک ما از لذت و درد به واسطه پیشرفت هوشی و مغزیمون با حیوانات دیگه فرق میکنه. که خودتون هم بصورت ضمنی اینو تایید میکنید اونجا که گفتید "متناسب با این ساختار فیزیکی مغز ، رفتار هم به این صورت شکل گرفته".
    شما کلمه فرگشت رو کمی نادرست بکار میبرید یعنی فکر کنم فرگشت رو هنوز کامل متوجه نشدید (با احترام البته) . در فرگشت منظور از تاثیر محیط حذف یا بقای یک جاندار هست، نه اینکه مثلا از فلان موسیقی خوشش بیاد یا نه، اینکه ساختار مغز ما ناشی از فرگشت هست حرفی درش نیست، اما بنظر میرسه شما بصورت گزینشی دارید از کلمه فرگشت استفاده میکنید، بعضی جاها یک معنی کلی در نظرتون هست (که ساختار مغز ناشی از فرگشته) بعضی جاها یک رفتار رو ناشی از فرگشت میدونید.
    در این پست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] درباره عوامل دخیل در فرگشت (مکانیسم فرگشت) توضیحاتی داده شده.

    من گفتم مواردی وجود داره که زمانی به زنده بودن ما کمک کرده در میلیون ها سال پیش ، ولی امروزه ما از اون مرحله گذشتیم ، همچنان اثرات اون عامل وجود داره.نگفتم همه ی چیزها ریشه در اون عوامل داره !! راجع به چیزهایی حرف زدم که میدونیم نه چیزهایی که نمیدونیم !! بازم همونطور که در سایر بخش های بدن ما اثرات این عوامل وجود داره ، مثل آپاندیس ، دمچه ، تعداد دندون ها و ... در ساختار مغز هم این موارد وجود داره . نگفتم هر عامل ناشناخته ای که در بدن ما وجود داره حتما فرگشت یه توجیهی براش داره !! من یکبار دیگه جملمو کپی میکنم اینجا شما توضیح بدید چطور جمله ی منو اینطور برداشت کردید !!!!!
    دلیلش این نظراتتون هست! اساسی گیجم کردی!
    الان میدونیم که رفتار ما بر اساس دوری از رنج و تمایل به لذت شکل میگیره که همون wellbeing هست.
    +
    مفهوم بقا رو نباید به این سادگی بهش نگاه کرد ... well being هم همون بقاست ...
    شما از طرفی رفتار رو ناشی از ول بینگ یا همون دوری از رنج و تمایل به لذت میدونید (همش رو، استثنا نزدید)، از طرف دیگه میگید ول بینگ همون میل به بقا هست. یعنی دارید دلیل تمامی رفتار ما رو بقا معرفی میکنید، اما اینجا میگید " نگفتم همه ی چیزها ریشه در اون عوامل داره !! راجع به چیزهایی حرف زدم که میدونیم نه چیزهایی که نمیدونیم !!"
    خدایش خودت بودی گیج نمی شدی؟ من ازت نقل قول میگریم جواب میدم، بعد میگی کی من اینو گفتم!

    این نظرت رو تحلیل کنیم:
    در مورد سایر نظریاتی که در مورد این پدیده ها صحبت میکنن ، خب گفتم اگر چند مدل در مورد یک پدیده داشته باشیم اونی که بیشترین واقعیت ها رو توجیه کنه پذیرفته میشه فعلا ... من نگفتم همه ی اونها اشتباه هست ... ربطی به بحثمون نداره ...
    محمد حسین، بابا، فرگشت تعریف داره، اصولی داره! توی اون تعریف این نظرات جا نمیگیرن، میشن محصولات جانبی فرگشت، این نظراتی که اینا دادن اساسش رو توانایی هایی هوشی که البته ناشی از تکامل هوشه، همون فرگشتی که من میگم باعث فرق بین انسان و حیوان شده، شما قبول نمیکنید، بله مکانیزم ها یکی هست، فعل و انفعلات یکی هست، اما این تکامل به جایی رسیده که میشه با زبان مفاهیم پیچیده رو وارد ذهن انسان دیگه کرد. (نظرات اینا از این جنسه). اما اینکه بگیم احتمالا میلیونها سال پیش این میل به پرستش باعث زنده موندن اجداد ما شده قضیش فرق میکنه (فکر کنم نظر شما اینه) در این صورت فرگشت تاکیدش روی جهش، نوترکیبی، شارش و .. ژنتیکی هست که باعث میشن یک موجود با محیطش سازگار بشه و بتونه ادامه حیاط بده، طبق این نظر این میل به پرستش چنین سرگذشتی داشته، یعنی تو ژن انسانه. در صورتی که این افراد این نظر رو ندارن، معتقدن انسان مثه لوح سفیده که به هیچ وجه چنین میلی نداره بلکه اون رو از جامعه بش تحمیل میکنن. اینطور اگر مطلب من رو میخوندید می دیدید که به بحث ربط داره. طبق گفته این متفکرین این میل/رفتار بر خلاف نظر شما هیچ ارتباطی به درک لذت/درد نداره، بلکه صرفا یک توهمه که جامعه برای فرد ساخته. توهمی که هیچ ریشه حقیقی در وجود انسان و نیازهاش نداره.
    گفتم کاری با مصادیق نداریم ، چون نظر من ربطی به مصادیق نداشت ... نگفتم تفاوت در مصادیق لذت در انسان و حیوان ربطی به ساختار مغزشون داره یا نداره ...

    سوالتون با یک پیشفرض همراه هست ک از نظر من قابل تامله ... اینکه رفتار انسان ها نسبت به هم ، به نسبت رفتار حیوانات نسبت به هم ، بسیار متفاوته ! نمیدونم چجور به این رسیدید !!
    رفتار انسانها به همه نه، رفتار انسانها نسبت به سایر حیوانات، من واقعا متعجب هستم که آیا شما این تفاوت ها رو نمیبینید! همین که حیوانات از ابتدای پیدایششون تا الان دارن یک جور زندگی میکنن، ولی انسان روز به روز و لحضه به لحظه داره تمدنش رو به پیش میبره و محیطش رو داره کنترل میکنه برای شما تفاوت نیست؟ مثال های که در مورد تفاوت در عادات غذایی، سبک زندگی، دوست داشتنی ها، عادات رفتاری و اخلاقی، تفاوتهای فرهنگی و ... رو شما در حیوانات هم به همین شدت میبینید؟ همینکه که میگید محیط و تجربه و ... تاثیر داره خودش مهر تاییدی بر وجود این تفاوت ها، من اساسا نمیدونم شما با چی مخالفین! اگر میگید مکانیزم و فعل و انفعالات و هورمون و ... یکی هست که من چیزی خلاف این نگفتم، دارم میگم این تفاوت ها هست، همین، من دنبال یه نوع دیگه از فعل و انفعالات نیستم، میگم چرا محیط، تجربه و ... همونطور که بر زندگی انسان تاثیر میذارن بر زندگی حیوانات تاثیر نمیذارن؟ مگه این خودش تفاوت نیست! شما تصورتون از تفاوت بین انسان و حیوان چیه!
    تفاوت در مثلا مصادیق لذت الزاما ریشه در تفاوت ساختار مغز نداره دوست عزیز ... ما همه ی انسان ها ساختارهای یکسان مغزی داریم ولی لذت های متفاوتی رو گاها تجربه میکنم. محیط + تجربه و ... هم وجود داره.
    من میگم بین انسان و حیوان ساختار مغز تفاوت داره! کی گفتم بین انسان و انسان در ساختار مغز تفاوت وجود داره!
    شما باید یکاری بکنید ... دقیقا مشخص کنید کدوم فعل و انفعالات مغز ما با حیوان متفاوته و این فعل و انفعلات نماینده ی کدوم رفتار ما هست که در حیوانات نیست تا من دقیقتر متوجه بشم . من در مورد احساس لذت توضیح دادم کدوم بخش مغز با چه مکانیزمی چگونه عمل میکنه ... اینجوری صحبت کنید لطفا بحث هدفدار باشه ...
    برای صدمین بار میگم فعل و انفعالات مغز ما با حیوان فرق نداره! به پیر به پیغمبر فرق نداره! دارم میگم هوش ما کاملتر، پیشرفته تره، ساختارش فرق میکنه! محمد حسین جان، یه لطفی بکن یه جا پیدا کن تو نوشته های من که من گفته باشم چون ما متفاوت هستیم، پس فعل و انفعالات مغز ما هم باید متفاوت باشه.
    بر فرض هم اگر من ندونم واقعا اینکار به حیاتشون کمک میکنه یا نه ، مغلطه ی موجود مغلطه ی تمثیل ناروا نمیشه ...
    نگرفتی چی شد! تمثیل ناروا یعنی چون تو وقتی پشتت رو میخارونن خوشت میاید و لذت میبری میگی حتما میمون هم لذت میبره!
    اتفاقا سوال خوبی بود ... ولی یه سوال فرعی ؟ شد خودتون راجع به این موضوع کمی جستجو بکنید ؟ یعنی همیشه عادت دارید که به طرف مقابل بحث بگید که شواهد من کو یا خودتون هم میرید دنبالش که شاید طرف مقابل بحث چیزی رو میگه که من ندونم ؟! سوال شخصی هست مایل بودید پاسخ ندید !
    میدونم وقتی داشتی این مطالبو مینوشتی احتمالا فکر می کردی اینجا دیگه مچمو گرفتی! اما بازم نگرفتی چی شد! دارم ماه رو نشون میدم به انگشتم نگاه میکنی! دارم در مورد همون تمثل ناروا صحبت میکنم! من هم میدونم میمون خوشش میاد، بقول خودت اینا اطلاعات عمومیه! نمیخواست زحمت بکشیی منبا بیاری، اگه دقت میکردی میدیدی من نگفتم لذت نمیبرن، گفتم شما از کجا میدونی، سوال پرسیدم، احتمالا جواب علمی که میدی اینه: در انسان موقع لذت یه هورمون ترشح میشه، رفتن بررسی کردن دیدن وقتی پشت میمون رو میخارونن همین هورمون ترشح میشه، پس: میمون هم لذت میبره.
    مقدمه ها علمی هستن، حرفی نیست! اما نتیجه که میگیریم علمی نیست! بر پایه تمثیله! نمیگم اشتباهه، اما علمی نیست! چون ما با ترشح اون هورمون نوعی احساس لذت میکنیم، به هیچ وجه به این معنی نیست که میمون هم احساس لذت میکنه! تا زمانی که جایی میمون نباشیم نمیدونیم که این هورمون چه احساسی در میمون ایجاد میکنه، تازه ساختار مغزمون هم یکی نیست! امیدوارم منظورم رو فهمیده باشی. البته همین رو قبلا خودت هم گفتی:
    شما سوال های عجیبی میپرسید !! من حتی نمیتونم بدونم درک شما از فلان موسیقی چطور هست !! چه برسه بخوام درک یک گاو از لذت خوردن علف های چراگاه رو بفهمم !!
    نمیدونم جواب اون سوالت (تیکه) رو گرفتی یا نه.

    شما کلا اون جمله ی من یک قسمتش رو بولد کردید ، رفتید تو یه فاز دیگه ... اصلا بحث اون پاراگراف که نقل کردید خواهش میکنم ببینید چی بود ... قبلا فرمودید فقط انسان ها هستن که رفتارهاشون اینهمه با هم متفاوته ، گفتم نخیر ، حیوانات هم در شرایط محیطی متفاوت رفتار متفاوت دارن همونطور که ما انسان ها داریم . الان میگید کی گفته رفتار متفاوت فقط مربوط به عوامل محیطیه !! اصلا من کجا گفتم فقط !!!!!!! میدونم روانشناسان نظرشون در مورد محیط و وراثت چیه دوست عزیز !! ضمن اینکه دیدگاه نظریه فرگشت نسبت به دیدگاه روانشناسی به شکل غالبش ، کلی تر و اشل بزرگتری داره ... مثلا در فرگشت میگیم همه گونه های انسان ساختار مغزی مشابهی دارن ولی خب در عمل عوامل وراثتی جزئی وجود دارن که مثلا ممکنه برای فردی یک بخش از مغز فعالتر باشه یا ممکنه در بارداری مشکلی پیش بیاد و ...
    ولی واقعا برام جالبه چطور اصل متن رو ول کردید ، رفتید تو یه فاز دیگه !! لطفا یه زحمتی بکشید از بولد کردن پرهیز کنید دقیق و روشن پاسخ کل بحث در این حیطه که مطرح میشه رو بدید ... الان من دارم این پست رو مینویسم ، به این فکر میکنم شما قراره کجاشو بولد کنی بری تو کدوم حوزه خدا میدونه !! این باعث میشه عملا دلسرد بشم از یه بحثی که قرار باشه نتیجه ای داشته باشه ... این چیزا جزو نکاتی هست که طرفین بحث باید رعایت کنند ...
    من نگفتم شما میگید فقط عوامل محیطی! گفتم مکاتبی هستن که چنین نظری دارن
    بله اگر بگیم روانشناسی فرگشتی میگه ساختار مغز یکی هست کلی هست، اما تا جایی که من نطریات این مکتب رو خوندم اینطور نیست که بگه رفتار ناشی از ساختار مغزه! اینو که بقیه هم میگن! روانشناسی فرگشتی سعی میکنه برای امیال و رفتار انسان دلایل فرگشتی پیدا کنه، دلایلی که باعث میشن برخی حذف بشن و بقیه بمونن
    فکر میکردم این چیزا دیگه اطلاعات عمومیه !! ولی خب بازم میریم تو فیلد جانور شناسی !!

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اگر احیانا راضی نکرد شمارو ، این هم لینک ویکی پدیا ، قسمت کاربرد اواز پرندگان :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    احیانا وقت ندارید همشو بخونید ، بازم بخشی که دقیقا به سوال شما مطرح میشه :
    Scientists hypothesize that bird song has evolved through sexual selection, and experiments suggest that the quality of bird song may be a good indicator of fitness.[11] Experiments also suggest that parasites and diseases may directly affect song characteristics such as song rate, which thereby act as reliable indicators of health.[12][13] The song repertoire also appears to indicate fitness in some species.[14][15] The ability of male birds to hold and advertise territories using song also demonstrates their fitness.

    راضی کننده بود ؟
    ضمنا شاید اصلا زمین صاف باشه چشم ما مشکل داره کره میبینیم !!! با شاید میشه کل علم رو برد زیر سوال !!فکر نمیکنید انتخاب کلماتتون یکم بیش از حد غیر علمی هست ؟
    همون قضیه میمونه!
    نظری ندارم
    فقط اون توضیحاتی که در مورد عصب شناسی و decision making دادم تزئینی نبود !! اگر میخوندید بد نمیشد !
    دوباره همون! انگشت رو با ماه اشتباه گرفتی محمد

    اگر نظریه ی غیر علمی پذیرفتید توضیح بدید چطور پذیرفتید که بقیه بچه های انجمن هم بپذیرن !
    در این تاپیک توضیحاتی دادم، اما اگر کسی مایل باشه در خدمت هستم که بیشتر گمراهش کنم


    این ویژگی هایی که میفرمائید تعریف ندارن !! یعنی فطرت تهش از نظر شما چیه ؟!
    من وقتی ندونم تعریف شما چیه ، چطور بگم قبول دارم یا ندارم !!

    بر فرض که قبول داشته یاشم یا نداشته باشم ... گفتم واضح بگید شما از کجا میفهمید یه ویژگی فطری هست ، و نمودش رو از بودش چطور جدا میکنید ؟!! خیلی روشن در پست قبل گفتم که پاسخ به این سوال حیاتی هست ولی باز هم پاسخ روشن ندادید !!
    فطرت به مجموعه احساسات و امیال و آگاه های گفته میشه که در نوع انسان وجود داره، مثه:
    1. زیبایی پرستی، که شما گفتید در حیوانات هم هست، پس قبول دارید انسان این حس رو داره
    2. حقیقت خواهی: انسان دوست داره بیشتر بدونه، جهان و خودش رو بیشتر کشف کنه، دلیلش کتابخانه ها، مجلات، روزنامه ها، برنامه های علمی و ...
    3. اخلاقیات: انسان یک سری گرایشات اخلاقی داره: دوس داره ازش تشکر کنن، بش احترام بذارن، بش دروغ نگن، از بدی بدش میاد و ...
    4. میل به پرستش: انسان نسبت به افرادی که به نحوی در یک زمینه عالی هستن علاقه مند میشه، دوس داره باهاشون دوست بشه، از بودن در کنارشون لذت میبره و ..
    فقط دقت داشته باشید که: فطرت ربطی نداره به اینکه حیوانات هم اینا رو دارن یا نه، ربطی به این نداره که انسانها در این موارد تنوع دارن یا نه. اون چیزی که مهمه اینه که چنین ویژگی هایی در انسان هستند، دلیلش فرگشت باشه یا نه مهم نیست ...
    از ابتدا هم من قصد نداشتم مقایسه بین حیوان و انسان بکنم، اما دوستان برای رد فطرت گفتن حیوانات هم اینها رو دارن و ناخواسته وارد بحثی شدیم که هنوز ازش خارج نشدیم
    در مورد پست قبلیتون هم هنوز دقیقا همون نظرات رو دارم، و با نظرات فعلیم هیچ تناقضی ندارن، چون خیلی طولانی شد دیگه در مورد اون پست تون چیزی نمی گم، اما اگر احساس کردید تناقضی وجود داره بین اون گفته هام و بقیه نظراتم به صورت موردی بگید تا توضیح بدم، هر چند اگر خوب نظراتم رو بخونید خواهید دید که هیچ تناقضی نیست
    Last edited by N I G H T P E A C E; 14-09-2014 at 13:12.

  4. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #163
    پروفشنال Masoud-2014's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    841

    پيش فرض

    میل به کمال به نظرم یک نوع نیاز فطریه که در دیگر جانداران وجود نداره !

  6. #164
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    قبول دارم که بحث اینقدر در هم پیچید که باعث شد منظور درست نرسه ... در حدی که ممکن باشه سعی میکنم واقعا شفاف سازی کنم
    ولی در نظر بگیرید که نمیتونیم فرسایشی پیش بریم . سوالات اساسی بحث رو تمرکز کنیم ...

    در مورد wellbeing و بقا که اینقدر در پستتون اشاره کردید که منظور من رو درک نکردید :

    ابتدا گفتم باید مفهوم بقا در فرگشت رو وسیع تر ببینیم . جمله ی بعدی که گفتم wellbeing هم همون بقاست اشاره به مفهوم وسیع بقا بود . کاملترش اینه : wellbeing مفهوم وسیعتری هست که بقا هم جزوی از اونه . اگر مبنای تحلیل wellbeing باشه ، تحلیل کاملتری به دست میده که شامل رفتارهایی از موجودات میشه که الزاما به زنده موندنشون ربطی نداره ...

    کاملا منطقی هست جملات پیشین من درست برداشت نشه ، و من الان تصحیحش میکنم. با این چند خط بالا مشکلی هست بفرمائید ...

    چرا باید بجای عنصر بقا ، wellbeing رو در نظر بگیریم ، مثال هایی اوردم ... مثال grooming بین موجودات یکیش بود . که بعدش براتون سوال شد من از کجا میدونم این عمل بهشون لذت میده ، رفرنس دادم که توضیح داده این عمل باعث ترشح بتا-اندورفین میشه که هورمون ریلکس کننده ای هست. اینکه فرمودید :
    چون ما با ترشح اون هورمون نوعی احساس لذت میکنیم، به هیچ وجه به این معنی نیست که میمون هم احساس لذت میکنه! تا زمانی که جایی میمون نباشیم نمیدونیم که این هورمون چه احساسی در میمون ایجاد میکنه، تازه ساختار مغزمون هم یکی نیست!
    مثل اینکه که بگیم اگه دست یه میمون رو بذارید رو آتیش معلوم نیست احساس درد کنه یا نکه ، با وجود اینکه میبینیم ازش اجتناب میکنه و بخش هایی از مغزش که در ارتباط با رنج هست فعال میشه !! این دیگه اصلا قابل پذیرش نیست . اینکه من گفتم نمیتونم جای یک گاو باشم که لذت خوردن علف رو بجاش درک کنم منظور کیفیت اون حس هست . نه ماهیتش . میتونم بفهمم که ایا واقعا داره لذت میبره یا نه ، با بررسی واکنش های مغزیش . ولی نمیتونم بگم کیفیتش چطوره ، همونطوری که برای انسان های دیگه هم نمیتونم بگم (اگر دقت کنید اون جمله در پاسخ به سوالتون بود که آیا ما میدونیم دقیقا حیوانات چه حسی دارن که منظور از "دقیقا" قاعدتا کیفیت حس هست و من پاسخ دادم خیر) . این دوتا رو با هم قاطی نکنید ... قبلا هم گفتم ساختار مغزی میمون ها اینقدر شبیه به انسان هست که در مطالعات عصب شناسی ازش استقاده میشه

    و اینکه :
    نگرفتی چی شد! تمثیل ناروا یعنی چون تو وقتی پشتت رو میخارونن خوشت میاید و لذت میبری میگی حتما میمون هم لذت میبره!
    هرگز همچین استدلالی مطرح نشد که چون من خوشم میاد پشتمو بخارونن ، پس میمون هم خوشش میاد !!
    بلکه استدلال اینه که هورمون x مربوط به لذته ، چه در میمون چه در انسان (مطالعات عصب شناسی) پس وقتی رفتار y باعث ترشح هورمون x بشه موجود لذت میبره . ممکنه رفتار x در انسان موجب ترشح هورمون y بشه ولی در میمون نشه . اونوقت احساسی که در این دو بوجود میاد متفاوته .

    و در این مورد :
    فقط یه نکته این میگید میدونیم رفتار ما بر اساس دوری از رنج و تمایل به لذت شکل میگره، بنظر من درست نیست. بعضیاشون این شکلی نیستن و فقط بر اساس عادتن اگر خواستی می تونیم بیشتر در این مورد بحث کنیم
    عادت رو هم میشه در چارچوب همین لذت و رنج بررسی کرد . ازش جدا نیست ... مبنای رفتاری دوری از رنج و تمایل به لذت ، یکی از پذیرفته ترین مبناهاست چه در روانشناسی چه در سایر علومی که رفتار رو بررسی میکنن. ولی به هر حال نظر مخالف در موردش وجود داره که به نظر من قابل پاسخگویی هست . ولی دوست داشتید رد موردش بحث کنیم ، یکم از موضوع تاپیک جداست ...

    در فرگشت منظور از تاثیر محیط حذف یا بقای یک جاندار هست، نه اینکه مثلا از فلان موسیقی خوشش بیاد یا نه، اینکه ساختار مغز ما ناشی از فرگشت هست حرفی درش نیست، اما بنظر میرسه شما بصورت گزینشی دارید از کلمه فرگشت استفاده میکنید، بعضی جاها یک معنی کلی در نظرتون هست (که ساختار مغز ناشی از فرگشته) بعضی جاها یک رفتار رو ناشی از فرگشت میدونید.
    رفتار ناشی از ساختار مغز
    ساختار مغز ناشی از فرایند تکامل

    پس رفتار عملا در طی فرگشت که ساختار مغز رو دچار تغییر و تحولاتی کرده شکل گرفته .
    شما صرفا فرگشت رو در بقا خلاصه میکنید ... گونه هایی که به واسطه شرایط محیطی و ویژگی هایی که داشتن زنده موندن در واقع ساختار معینی از اون موجود که در تعادل با محیط هست رو شانس زنده موندن بهش دادن. وقتی این گونه ی خاص با این ویژگی ها چه از نظر ذهنی چه فیزیکی بقا پیدا کرد در واقع نوع خاصی از رفتار هم در اون گونه غالب میشه که متناسب با اون ویژگی هاست .
    در بحث موسیقی پرندگان در لینک ویکی پدیا توضیح داده که بین صدای پرنده با سلامتی اون رابطه مستقیمی وجود داره . بنابراین جنس مخالف جذب نوع خاصی از موسیقی میشه ، که این مکانیزم رفتار در طی فرگشت شکل گرفته ، چون اون پرندگانی که با موسیقی متال جنس مخالف میرفتن طرفش ، شانس بقا پیدا نکردن

    رای صدمین بار میگم فعل و انفعالات مغز ما با حیوان فرق نداره! به پیر به پیغمبر فرق نداره! دارم میگم هوش ما کاملتر، پیشرفته تره، ساختارش فرق میکنه
    بازی با کلمات ک نمیکنیم !! فعل و انفعالات مغز با ساختارش ارتباط تنگاتنگ داره .مثلا مغز موجوداتی که سیستم دوپامین دارن ، در هنگام لذت فعل و انفعالات مشابهی دارن . چرا اینارو از هم جدا میکنید ؟!


    و بالاخره بخش حیاتی بحث :

    [QUOTE]فطرت به مجموعه احساسات و امیال و آگاه های گفته میشه که در نوع انسان وجود داره[QUOTE]
    مطمئنید تعریفتون جامع و مانع هست ؟!
    چون اگر مثال هاتون رو نخونیم نمیتونیم خودمون حدس بزنیم دقیقا منظورش چه نوعی از اینهاست !

    1. زیبایی پرستی، که شما گفتید در حیوانات هم هست، پس قبول دارید انسان این حس رو داره
    بجای زیبایی میذاریم لذت درست میشه !
    2. حقیقت خواهی: انسان دوست داره بیشتر بدونه، جهان و خودش رو بیشتر کشف کنه، دلیلش کتابخانه ها، مجلات، روزنامه ها، برنامه های علمی و ...
    کتابخونه ، مجله و ... دلیل نیست !! شواهد معکوسش هم وجود داره ! اونایی که کتابخونه اتیش زدن تو تاریخ ، اونایی که جلوی گسترش دانایی رو میگیرن ... میلیون ها انسانی که در مقابل یافته های علمی مقاومت میکنن ...
    بنابراین قبول ندارم !
    3. اخلاقیات: انسان یک سری گرایشات اخلاقی داره: دوس داره ازش تشکر کنن، بش احترام بذارن، بش دروغ نگن، از بدی بدش میاد و ...
    لذت رو جایگزین کنید درست میشه
    چون تعریف مشخصی از بدی و اخلاقیات نداریم ...

    4. میل به پرستش: انسان نسبت به افرادی که به نحوی در یک زمینه عالی هستن علاقه مند میشه، دوس داره باهاشون دوست بشه، از بودن در کنارشون لذت میبره و ..
    پرستش فکر کنم تعریف دیگه ای داره ، ولی حسادت فکر کنم خلاف این هست که در انسان ها هم وجود داره !

    در نهایت همونطور که از پاسخم مشخصه از نظر من فطرت همون نوع رفتارهایی هست که وابسته به ساختار مغز انسانه . باید به مفاهیم بنیادی و ساده ای خلاصه بشه مثل همین دوری از رنج و تمایل به لذت ...

  7. 2 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #165
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    میل به کمال به نظرم یک نوع نیاز فطریه که در دیگر جانداران وجود نداره !
    خوشبحتانه همون کسانی که این نظر رو مطرح کردن ، تصادفا جوابش هم دادن :
    هدف تمام موجودات رسیدن به کمال هست

    ---------------------

    کلا این بحث فطرت یکم از توضیحات اصلی منابعش دور شده. به اینصورت که معنی تمام تعاریف فطرت (خصوصا تعریف مذاهب) شبیه نوعی ریسمان نامرئی هست به سوی خالق ؛
    اما نقطه عطف این تعاریف ، تفاوت و شکاف بزرگ بین خلقت انسان و سایر جانداران هست . ازاینرو عده ای دنبال این تفاوتها میگردن تا نام فطرت روش بذارن و چیزی جز امیال درونی که فقط مخصوص هر گونه جانوری میتونه باشه پیدا نکردن .
    و چون میدونن ما نمیتونیم مثلا از یه شامپانزه بازیگر بپرسیم " تو که مثل بقیه انسانها فیلم هم بازی کردی ، چه میل و احساسی داری ؟ " ، چون نمیتونه حرف بزنه ، پس هیچ جوابی براشون قانع کننده نیست !

  9. 2 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #166
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    قبول دارم که بحث اینقدر در هم پیچید که باعث شد منظور درست نرسه ... در حدی که ممکن باشه سعی میکنم واقعا شفاف سازی کنم
    ولی در نظر بگیرید که نمیتونیم فرسایشی پیش بریم . سوالات اساسی بحث رو تمرکز کنیم ...

    در مورد wellbeing و بقا که اینقدر در پستتون اشاره کردید که منظور من رو درک نکردید :

    ابتدا گفتم باید مفهوم بقا در فرگشت رو وسیع تر ببینیم . جمله ی بعدی که گفتم wellbeing هم همون بقاست اشاره به مفهوم وسیع بقا بود . کاملترش اینه : wellbeing مفهوم وسیعتری هست که بقا هم جزوی از اونه . اگر مبنای تحلیل wellbeing باشه ، تحلیل کاملتری به دست میده که شامل رفتارهایی از موجودات میشه که الزاما به زنده موندنشون ربطی نداره ...

    کاملا منطقی هست جملات پیشین من درست برداشت نشه ، و من الان تصحیحش میکنم. با این چند خط بالا مشکلی هست بفرمائید ...
    نه دیگه مشکلی نیست فقط میخواستم بدونم این که ول بینگ رو هم باید جز بقا حساب کرد نظر شخصی خودته یا یه نظریه هست؟ اگر نطریه هست منبع بده ببینم این کفار چی میگن!!!!
    مثل اینکه که بگیم اگه دست یه میمون رو بذارید رو آتیش معلوم نیست احساس درد کنه یا نکه ، با وجود اینکه میبینیم ازش اجتناب میکنه و بخش هایی از مغزش که در ارتباط با رنج هست فعال میشه !! این دیگه اصلا قابل پذیرش نیست . اینکه من گفتم نمیتونم جای یک گاو باشم که لذت خوردن علف رو بجاش درک کنم منظور کیفیت اون حس هست . نه ماهیتش . میتونم بفهمم که ایا واقعا داره لذت میبره یا نه ، با بررسی واکنش های مغزیش . ولی نمیتونم بگم کیفیتش چطوره ، همونطوری که برای انسان های دیگه هم نمیتونم بگم (اگر دقت کنید اون جمله در پاسخ به سوالتون بود که آیا ما میدونیم دقیقا حیوانات چه حسی دارن که منظور از "دقیقا" قاعدتا کیفیت حس هست و من پاسخ دادم خیر) . این دوتا رو با هم قاطی نکنید ... قبلا هم گفتم ساختار مغزی میمون ها اینقدر شبیه به انسان هست که در مطالعات عصب شناسی ازش استقاده میشه
    محمد حرف من اینه که این نتیجه که ما میگیریم علمی نیست! اینکه بگیم "این دیگه اصلا قابل پذیرش نیست" علمیش نمیکنه! بحث رو همین ماهیت هست، علم فقط میتونه درباره ماهیت اون هورمون نظر بده، همین،اما اینکه شما میگید این هورمون ماهیتش لذت هست صرفا بر پایه تمثیل هست. علم اساسا کارش کشف روابط هست نه تفسیر اونها! دوباره میگم اینکه "میبینیم ازش اجتناب میکنه و بخش هایی از مغزش که در ارتباط با رنج هست فعال میشه" لزوما به این معنی نیست که داره همون احساسی رو تجربه میکنه که ما تجربه میکنیم. ما مایم، اونا اونان.

    هرگز همچین استدلالی مطرح نشد که چون من خوشم میاد پشتمو بخارونن ، پس میمون هم خوشش میاد !!
    بلکه استدلال اینه که هورمون x مربوط به لذته ، چه در میمون چه در انسان (مطالعات عصب شناسی) پس وقتی رفتار y باعث ترشح هورمون x بشه موجود لذت میبره .
    اذیت می کنی ها! این که همون تمثیله دیگه!
    این بحث رو مطرح کردم در جواب اون سوالت که پرسیدی چطور از نمود به بود میرسی؟ در اکثر موارد ما از طریق همین توسل به تشابه و معیار قرار دادن خودمون برای فهم جهان خارج از نمود، یک بود رو نتیجه میگیرم. ما زمانی میتونیم بگیم این تفسیر و نتیجه ما علمی هست که به فرض یک دستگاه مطمئن ترجمه احساس بسازیم، وصلش کنیم به مغز میمون یا پرنده، تحریکش کنیم تا هورمون لذت ترشح بشه، بعد این دستگاه بیاد این هورمون رو ترجمه کنه به احساس و اون رو با یک احساس لذت انسانی از پیش تغریف شده مقایسه کنه و به صورت عددی درصد بسیار بالای تطابق به ما بده! تازه این تازه اول کاره! باید بریم جاهای مختلف و این آزمایش رو روی تعداد زیادی از میمون ها و پرنده های دیگه هم آزمایش کنیم، تازه باید اون تعریف احساس لذت انسانی رو همه قبول داشته باشن. با این شرایط اگه نتایج یکی بود، اونوقت میتونیم بگیم اینکه میمون یا پرنده هم با ترشح این هورمون احساس لذت میکنه از نظر علمی اثبات شده.
    برای اینکه مطلب کمی روشن تر بشه از تاپیک علم چیست تعریف علم رو هم میارم:
    ویکیپدیا:

    Science is a systematic enterprise that builds and organizes knowledge in the form of testable explanations and predictions about the universe
    دایره المعارف بریتانیکا:


    Science, any system of knowledge that is concerned with the physical world and its phenomena and that entails unbiased observations and systematic experimentation
    دیکشنری وبستر:

    knowledge about or study of the natural world based on facts learned through experiments and observation

    دیکشنری آکسفورد:

    The intellectual and practical activity encompassing the systematic study of the structure and behaviour of the physical and natural world through observation and experiment

    علم: دانش هایی که یک شخص قادر است بصورت مشاهدات و آزمایش های تکرار پذیر به سایرین نشان دهد.


    من هم مثل تو معتقدم میمون وقتی دستش بذاریم رو اتیش احساس درد میکنه، اما این اعتقاد من و تو علمی نیست.
    نمی دونم منظورم رو میفهمی یا نه؟

    اما چرا اون سوال رو پرسیدم؟ دو دلیل داشت:
    1. اکثر کاربرهای باسابقه و اهل مطالعه این انجمن معتقد هستن من از مسائلی دفاع میکنم که هیچ دلیل علمی براشون ندارم، به همین خاطر من رو مسخره میکنن و میگن اعتقادادت در حد اعتقاد به هیولا است! چرا چون بصورت علمی نمیشه اثباتشون کرد. اما خود این دوستان اکثر اعتقادات و بلکه پیش فرضهاشون اصلا علمی نیست، اما چون تعریف درستی از علم ندارن فکر میکنن عقایدشون علمی هست! و بر اساس همین تصور اشتباه از علم ما رو مسخره میکنن، در صورتی که بر اساس تعریف علم بیشتر اعتقادات خودشون در حد همون هیولاست و نمیدونن! مثالش همین اعتقاد به لذت بردن حیوانات هست، که من رو بخاطر سوال پرسیدن (و نه نفی کردن) با کلماتی مثل اطلاعات عمومی و ادعاهای غیر علمی و ... مسخره می کنید و مطمئن هستید این ادعا علمی هست، اما وقتی با تعریف علم اون رو می سنجیم میبینیم هیچ یک از معیارهای متد علمی رو نداره! تو تاپیک علم و منطق مثالهایی دیگری رو هم اوردم که دوستان عقایدی دارن که مطمئن هستند درست هستن اما هیچ کدوم (فعلا) علمی نیستن و در حد یک هیولا سمت راستشون هست.
    فکر کنم الان دیگه جواب این تیکه ات رو هم گرفته باشی!
    اگر نظریه ی غیر علمی پذیرفتید توضیح بدید چطور پذیرفتید که بقیه بچه های انجمن هم بپذیرن !
    حالا این وظیفه توه که توضیح بدید چطور پذیرفتید که بقیه بچه های انجمن هم بپذیرن!

    2. گفتی چطور از نمود به بود میرسی؟ جوابم اینه که از همین راهی که تو به احساس لذت میمون و پرنده رسیدی، این سوال رو پرسیدم تا خودت جواب خودت رو بدی

    عادت رو هم میشه در چارچوب همین لذت و رنج بررسی کرد . ازش جدا نیست ... مبنای رفتاری دوری از رنج و تمایل به لذت ، یکی از پذیرفته ترین مبناهاست چه در روانشناسی چه در سایر علومی که رفتار رو بررسی میکنن. ولی به هر حال نظر مخالف در موردش وجود داره که به نظر من قابل پاسخگویی هست . ولی دوست داشتید رد موردش بحث کنیم ، یکم از موضوع تاپیک جداست ...
    نظرت محترمه، اما قابل پاسخ گویی نیستن، هرچی هم مفهوم لذت و درد رو کش بیاریم! تو خیلی از رفتارایی که انجام میدیم اساسا اون هورمون لذت ترشح نمیشه. چون آف هست بیشتر بازش نمیکنم.
    رفتار ناشی از ساختار مغز
    ساختار مغز ناشی از فرایند تکامل

    پس رفتار عملا در طی فرگشت که ساختار مغز رو دچار تغییر و تحولاتی کرده شکل گرفته .
    شما صرفا فرگشت رو در بقا خلاصه میکنید ... گونه هایی که به واسطه شرایط محیطی و ویژگی هایی که داشتن زنده موندن در واقع ساختار معینی از اون موجود که در تعادل با محیط هست رو شانس زنده موندن بهش دادن. وقتی این گونه ی خاص با این ویژگی ها چه از نظر ذهنی چه فیزیکی بقا پیدا کرد در واقع نوع خاصی از رفتار هم در اون گونه غالب میشه که متناسب با اون ویژگی هاست .
    در بحث موسیقی پرندگان در لینک ویکی پدیا توضیح داده که بین صدای پرنده با سلامتی اون رابطه مستقیمی وجود داره . بنابراین جنس مخالف جذب نوع خاصی از موسیقی میشه ، که این مکانیزم رفتار در طی فرگشت شکل گرفته ، چون اون پرندگانی که با موسیقی متال جنس مخالف میرفتن طرفش ، شانس بقا پیدا نکردن
    کاری به بقیه حرفات ندارم اما این جملت که بولد کردم سوزوندم! حرف خودت رو که من سعی کردم ردش کنم رو گذاشتی تو دهن من! من از اول پستام تا الان دارم میگم بعضی از رفتارای ما ربطی به بقا نداره و فقط ناشی از فرگشت هوش ماست، اونوقت میگی من چنین نظری دارم، نکنه پستام رو نمیخونی
    بازی با کلمات ک نمیکنیم !! فعل و انفعالات مغز با ساختارش ارتباط تنگاتنگ داره .مثلا مغز موجوداتی که سیستم دوپامین دارن ، در هنگام لذت فعل و انفعالات مشابهی دارن . چرا اینارو از هم جدا میکنید ؟!
    اوه مای گاد! من کی اینها رو جدا کردم! تو پست قبلیم گفتم" محمد حسین جان، یه لطفی بکن یه جا پیدا کن تو نوشته های من که من گفته باشم چون ما متفاوت هستیم، پس فعل و انفعالات مغز ما هم باید متفاوت باشه"، دوباره همین خواهش رو میکنم، شاید واقعا شما نظرات من رو بهتر از خودم می فهمید!
    مطمئنید تعریفتون جامع و مانع هست ؟!
    چون اگر مثال هاتون رو نخونیم نمیتونیم خودمون حدس بزنیم دقیقا منظورش چه نوعی از اینهاست !
    چون تعریفش رو چند پست پیش اورده بودم دیگه تکرار نکردم
    راستی یادم رفت میل به بقا رو هم بگم
    بجای زیبایی میذاریم لذت درست میشه !
    من سراغ ندارم زبانی رو که در اون این دوتا رو یکی در نظر بگیرن و برای زیبایی کلمه جداگانه ای نداشته باشن (اگر زبانی سراغ دارید نام ببرید) این نشون میده مردم سراسر دنیا به وجود چنین دوگانگی اعتقاد دارن.
    شما سراغ دارید کسی باشه که از هر غذایی لذت ببره بجایی این که بگه چه غذایی خوشمزه ای بگه چه غذایی زیبایی! بعضی جک ها رو خارجی ها میگن جک های کثیف! اما از قضا جالبترین و لذت بخشترین جک ها همین جک ها هستن!
    اکثر افراد وقتی میرن سرکار یا بیرون لباس شیک میشوشن، طبق ادعای شما این افراد وقتی این لباس تنشونه باید اون هورمون لذت ترشح کنن و لذت ببرن، یا وقتی خونه مرتب هست یا موهاشون رو آرایش می کنن، شما چنین اعتقادی دارین؟
    چند مقاله میزارم شاید نظرت رو عوض کنن:
    کتابخونه ، مجله و ... دلیل نیست !! شواهد معکوسش هم وجود داره ! اونایی که کتابخونه اتیش زدن تو تاریخ ، اونایی که جلوی گسترش دانایی رو میگیرن ... میلیون ها انسانی که در مقابل یافته های علمی مقاومت میکنن ...
    بنابراین قبول ندارم !
    انگیزه هایی كه مردمان را به فلسفه كشانده گوناگون است. با حرمت ترین انگیزه ها میل به شناختن جهان بوده است. برتراند راسل

    اینها که کتابخونه سوختن خودشون کتاب خونه داشتن! اونا که جلویی گسترش دانایی رو گرفتن اکثرا خودشون از بقیه داناتر بودن، ودلیل این کارشون چیز دیگه بود نه میل به علم نداشتن! بنابراین قبول ندارم ! اگر شما یک نفر، تاکید میکنم یک نفر، انسان عاقل و بالغ به عنوان نمونه بیارید که هیچ علاقه به هیچ رشته و موضوعی نداشته باشه، من حرفم رو پس میگیرم. برای اینکه نگید توسل به جهل میکنم هر کس رو خواستید معرفی کنید تا من براتون ثابت کنم که این میل در اون هم وجود داره.
    لذت رو جایگزین کنید درست میشه
    چون تعریف مشخصی از بدی و اخلاقیات نداریم ...
    اگر یکی از دوستانتون که شما بی حساب بش خدمت کردین برای رسیدن به پست و مقام به شما خیانت کنه و شما رو بفروشه بنظر شما بد نیست؟ یعنی شما واقعا نمیدونید این کار ایشون در حق شما بد بوده یا خوب؟
    ما از زیبایی و کارهایی اخلاقی لذت میبریم اما اینها لزوما یک چیز نیستن، یعنی در مورد چیزهایی که ما اونها رو زیبا یا اخلاقی میدونیم اینطور نیست که همیشه اون هومون لذت ترشح بشه، نمی دونم اینو قبول داری یا نه؟
    پرستش فکر کنم تعریف دیگه ای داره ، ولی حسادت فکر کنم خلاف این هست که در انسان ها هم وجود داره !
    میل به پرستش ریشه اش همینه، از همین جا شروع میشه
    یعنی افرادی که حسادت دارن به هیچ فرد معروف و محبوبی علاقه مند نمیشن؟ دوس ندارن کنارش یه عکس یادگاری بگیرن؟ از بودن در کنارش لذت نمیبرن؟
    در نهایت همونطور که از پاسخم مشخصه از نظر من فطرت همون نوع رفتارهایی هست که وابسته به ساختار مغز انسانه . باید به مفاهیم بنیادی و ساده ای خلاصه بشه مثل همین دوری از رنج و تمایل به لذت ...
    فطرت همون نوع رفتارهایی هست که وابسته به ساختار مغز انسانه = موافقم
    باید به مفاهیم بنیادی و ساده ای خلاصه بشه مثل همین دوری از رنج و تمایل به لذت=موافقم تا حدی، بستگی داره تمایل به لذت و دوری از رنج رو چطور تعریف کنیم، و نقش هوش ما این وسط چی باشه ...
    Last edited by N I G H T P E A C E; 15-09-2014 at 14:03.

  11. #167
    پروفشنال Masoud-2014's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2013
    پست ها
    841

    پيش فرض

    آخه حیوان چه میدونه کمال چیه آخه؟

  12. #168
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    خدمت شما ... هرچند زیاد مهم نیست ... چرخش در بحث همیشه هست !!
    #73


    #71



    در اخرین پستتون گفتید دیگه اصلا مهم نیست این ویژگی ها رو بقیه موجودات دارن یا نه ، به وضوح در پست های اولتون که من اینجا دیدم گفتید فطرت اشاره داره به این شکاف عظیم بین انسان و سایر موجودات !!

    ضمنا به مواردی اشاره کردید که در حیوان سراغ نداریم ، که من و دوستان سعی کردیم نشون بدیم که در حیوان سراغ داریم ! مهمترینش اخلاقیات و فرهنگ هست ... چیزهایی رو هم نام میبرید که یا تعریفی ازشون نمیکنید یا اگر درست تعریفشون کنیم باز هم در حیوانات دیده میشه . مثلا دین چیزی جز مجموعه ای باورها که رفتار رو شکل میده نیست و تفاوت خاصی با فرهنگ نداره از نظر بیولوژیکی!!
    چون احساس میکنم ممکنه فکر کنید بین گفته هام تناقضاتی هست، چندتا از پستهای قبلیم رو اینجا میارم: (صفحه 9)
    بله درسته "مساله شدت و میزان بسیار بالار هوش و پیشرفت بسیار کشف و ابداع و اختراع و... توسط انسانه". اساسا خیلی از چیزهایی که ما در دنیا اونها رو دو چیز در نظر میگیریم، یک چیز هستن اما تفاوت بینشون اونقد زیاد شده که روی دومی یک اسم دیگه میزاریم و به عنوان ک پدیده متفاوت اونو در نظر میگیریم و دربارش نظر میدیم، مثلا رنگها(نور)، همه در اصل امواج الکترومغناطیسی هستند و تفاوتش فقط در طول موج و فرکانسشون هست، اما میبینیم همین تفاوت فرکانس منشا تفاوتهای واقعی بسیار زیادی بین مثلا قرمز و آبی شده، تفاوت بین هوش انسان و بقیه اونقد زیاده که ما واقعا تبدیل کرده به یک موجود استثنایی در دنیا، موجودی که فعلا تنهاست
    وقتی دو نقطه یک طیف از نظر یک جنبه خاص تفاوتش زیاد میشه، چون تاثیرات ناشی از تفاوت قابل چشم پوشی نیست، برای راحتی در تفکر و صرفه جویی در کلمات و جملات به دومی یه اسم دیگه میدیم، اسمی که صرفا به همون جنبه خاص اشاره میکنه نه چیز دیگه. مثلا در مورد انسان یکی از اون چیزایی که باعث شده ما یه اسم دیگه روش بذاریم، عقل و هوشش هست نه زیبایی یا زشتی که اگر یه نفر خیلی زشت شد بگیم دیگه انسان نیست
    تو منطق و فلسفه انسان رو حیوان ناطق(عاقل) معرفی میکنن و همین نشون میده فلاسفه هم به این نتیجه رسیدن که انسان از نظر عقلی با حیوانات دیگه تفاوت با معنایی داره
    علتش یه بحث دیگس، مهم اینه که این تفاوت و آثارش در حدی هست که میتونیم بگیم انسان بر سایر موجودات برتری داره، حالا بعضی اسم این برتری رو فطرت گذاشتن بعضی چیز دیگه
    هوش انسان یکی از اون عواملی هست که انسان رو برتر میکنه، تمایلات دیگه مثه زیبایی دوستی، حس پرستش، اخلاقیات هم بنظر فاصله شون با معادلشون در حیوانات به اندازه هوش باشه (چون با هم در ارتباطن)، قائلین به فطرت به مجموعه این ویژگی ها فطرت میگن
    میبینید که من هیچ وقت نگفتم فطرت ویژگی هایی هستن که نباید در حیوانات باشن، بلکه تاکیدم بر فاصله (شکاف عظیم) بین انسان و سایر موجودات هست که منشاش رو هم هوش انسان میدونم. همین هوش هست که بنظر من (و خیلی های دیگه) باعث شده حس زیبایی شناسی، علم دوستی، اخلاقیات، میل به پرستش و میل به بقا در انسان با حیوان تفاوت هایی فاحش و غیر قابل انکاری داشته باشه.
    اگر باز احساس میکیند جای تناقض هست ذکر کنید ببینم حرف حسابتون چیه!
    Last edited by N I G H T P E A C E; 15-09-2014 at 11:21.

  13. #169
    کاربر فعال فلسفه A.M.D.D.E.V.I.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Void
    پست ها
    2,053

    پيش فرض

    انسان ها فطرت خاصی ندارند . همه در فرهنگ و شرایطی که رشد پیدا کرده اند دارای فطرت مخصوص آن فرهنگ میشوند .
    حدود 19 قرن پیش امپراطوری روم مراسم هایی برگذار میکرد که مسیحی هارو به شیر های گرسنه تحویل میدادن که بخورنشون .
    ملتی که به تماشا ی این مراسم میرفتن خیلی خوششون میومد . پسر بچه به پدرش میگف میشه هفته بعد بازم بیاییم ببینیم مسیحی هارو بدن به شیرا ؟ پدرش میگه اگه این یه هفته رو خوب رفتار کنی آره .
    آیا اونا دیوانه اند؟ نه خیر ، نرم و فرهنگ اون اجتماع اون فطرت رو ایجاب میکنه

  14. 4 کاربر از A.M.D.D.E.V.I.L بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #170
    ناظر انجمن علوم انسانی New Ray's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    21°N - 71°W
    پست ها
    978

    پيش فرض

    آخه حیوان چه میدونه کمال چیه آخه؟
    تا الان فقط همینجا 170 پست نوشته شده ، پس اینقدر راحت حل نمیشه ! هدف شما از این سوال رو تو همون پست توضیح داده بودم .

    کمال یعنی تکمیل شدن ، یعنی قانع نشدن به شرایط فعلی و تلاش برای رشد و تغییر و بهبود . این موضوع در تکامل همه موجودات دیده میشه از تک سلولی تا انسان که هر کدام کمال خاصی دارن.
    در تصویر زیر کمال یک لارو نشون داده شده که پروانه شدن و تخمگذاری و تکرار این چرخه هست ، یا رشد یک بوته و گل دادن یا میوه دادن درخت. تنها مشکل عدم درک ما نسبت به ذهنیت موجودات هست که میخوایم با مغز پیشرفته خودمون مقایسه کنیم که درست نیست.

    کلا این مواضع از برتری زبانِ ما و توضیحاتمون برای همدیگر بدست اومده ، چنانچه موجودات دیگر هوش بالاتر و توانایی صحبت پیدا کنند شاید بفهمیم اکثر این امیال مشترک هست.



  16. 2 کاربر از New Ray بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •