تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 17 از 49 اولاول ... 713141516171819202127 ... آخرآخر
نمايش نتايج 161 به 170 از 483

نام تاپيک: ادبیات طنز

  1. #161
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    شوخی با حافظ: ديدم به خواب حافظ

    نيمـه شبف پريشب، گشتم دچـار كـابـوس

    ديدم به خواب حافظ، توي صف اتوبوس

    گفتم: سلام حـافظ، گفتا: عليـك جـانـم

    گفتم: كجا روي؟ گفت: ولله خـود ندانم

    گفتم: بـگيـر فـالي، گـفتا: نـمانـده حـالي

    گفتم: چـگونه‌اي؟ گفت: در بند بيخيالي

    گفتم كه تازه‌تازه‌، شعر و غزل چـه داري؟

    گـفتـا كـه مي‌سـرايـم شـعـر سـپـيـد بـاري

    گفتم: ز دولـت عشق، گفتا: كـودتـا شـد

    گفتم: رقيب تو، گفت: الحمد،كله پا شد

    گفتم: كجـاست ليلي، مشغـول دلـربايـي؟


    گـفتـا شـده سـتـاره، در فيلم سيـنـمايـي !



    گفتم: بگـو زخالش، آن خـال آتش افروز

    گـفتـا: عمل نمـوده ، ديـروز يـا پـريـروز

    گفتم: بگو زف مويش، گفتا كـه مفـش نموده



    گفتم: بگـو زف يـارش، گـفتـا ولـش نمـوده



    گفتم:چرا؟چگونه؟عاقل شده‌ست‌مجنون؟



    گفتا: شديـد گـشتـه، معتاد گـرد و افـيـون



    گفتم:كجاست‌جمشيد، جام‌جهان نمايش؟

    گفتا: خـريـده قسطي، تـلوزيـون بجـايـش

    گفتم: بگـو ز سـاقي، حالا شده چه كاره؟


    گـفتـا: شـدست مـنـشـي ، در دفـتـر اداره


    گـفتـم: بگـو ز زاهـد، آن رهنمـاي منـزل



    گـفتا كـه دسـت خود را، بـردار از سر دل



    گفتم: ز سـاربـان گـو، بـا كـاروان غم ‌ها



    گـفتـا: آژانـس دارد ، بـا تـور دور دنـيـا



    گفتم: بگو ز محمل، يـا از كجاوه يادي



    گفتا: دوو، پژو، بنز، يا گلف نوك مدادي



    گفتم: كه قاصدت‌كو، آن بادصبح شرقي؟



    گفتا كه جاي خود را، داده به فاكس برقي



    گـفتم: بـيـا ز هـدهـد ، جـوييـم راه چـاره



    گفتا: به‌جاي هدهد، ديش است وماهواره



    گـفتم: سلام ما را، بـاد صـبـا كجا بـفرد ؟



    گـفتا: بـه پست داده، آورد يا نـيـاوفرد ؟



    گفتم: بگو ز مشك، آهوي دشتف زنگي



    گفتا كـه ادكلن شد، در شيشه‌هاي رنگي



    گفتم: سراغ داري، ميخانه ‌اي حسابـي ؟



    گـفتا كـه آنچـه بوده، گشته چلـوكبـابي



    گفتم: بيـا دوتـايي، لب تـر كنيـم پنهان



    گفتا: نمي‌هراسي، از چـوب پـاسبانـان؟



    گفتم: شراب نابي،تو دست‌وپا نداري؟



    گفتا كـه جاش دارم، وافـور با نگـاري!



    گـفتم: بلـند بـوده، موي تـو آن زمانـها



    گفتا: بـه حبـس بودم، از تـه زدنـد آنها



    گفتم:شما و زندان؟حافظ‌ ماروگرفتي؟



    گفتا: نديده بودم، هـالو بـه اين خرفتي!

  2. این کاربر از boomba بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #162
    پروفشنال s2010's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    محل سكونت
    یه گوشه ازخاک ایران
    پست ها
    692

    پيش فرض پيغام گير تلفن شاعران ايراني...

    پيغام گير فردوسي


    نميباشم امروز اندر سراي
    كه رسم ادب را بيارم بجاي
    به پيغامت اي دوست گويم جواب
    چو فردا بر آيد بلند آفتاب




    پيغام گير سعدي

    از آواي دل انگيزه تو مستم
    نباشم خانه و شرمنده هستم
    به پيغامه تو خواهم گفت پاسخ
    فلك گر فرصتي دادي به دستم


    پيغام گير حافظ
    رفته ام بيرون من از كاشانه ي خود غم مخور
    تا مگر بينم رخ جانانه ي خود غم مخور
    بشنوي پاسخ ز حافظ گر كه بگذاري پيام
    زان زمان كو باز گردم خانه ي خود غم مخور


    پيغام گيرمنوچهري
    از شرم به سرخي باشد رويم
    در خانه نباشم كه سلامي گويم
    بگذاري اگر پيام پاسخ دهمت
    زان پيش كه همچون برف گردد رويم



    پيغام گير خيام
    اين چرخ فلك عمر مرا داد به باد
    ممنون توام كه كرده اي از من ياد
    رفتم سره كوچه " منزله كوزه فروش
    آيم چو به خانه پاسخت خواهم داد

    پيغام گيرمولانا
    بهر سماع از خانه ام رفتم برون رقصان شوم
    شوري برانگيزم بپا " خندان شوم شادان شوم
    برگو به من پيغامه خود " هم نمره و هم نام خود
    فردا تورا پاسخ دهم جان تورا قربان شوم ...



  4. 3 کاربر از s2010 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #163
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    دو نفر دختر خوشتیپ و سوســــــول !
    دوش از دردسر مشق نجاتم دادنـــــــد!
    دست و پایم بگرفتند و سوارم کردنــــد!
    پفک و بستنی و ماچ پر آبم دادنــــــد!
    توی این منظومه ی شهری چه تماشاکردیم!
    آن دو باهم جملگی شکلاتم دادنـــد!
    آب انگور و هویج و کیوی آب انــــــار
    آنقدر بود که انگار فراتم دادنــــــــــــد!
    تا سر صبح خرامان همه جارا گشتیــــم !
    صبح یک بربری و چای و نباتم دادنــــد!
    سفر علمی!و رویایی ما گشت تمـــــــام !
    جمله ای فحش از کلماتم دادنــــــــد!
    چون به خود آمدم از دیدن آن خواب لذیـــذ!
    صبح ظاهر شده بود بس که تکانم دادند!
    مادرم گفت بلند شو که کلاست دیر اســــت
    پس از آن لقمه ای از نان بیاتم دادنــــد !
    اشک از دیده چکیدو مخ من تیر کشـــــید !
    چو به من توی کلاس ریز نمراتم دادنــد!

    ولی خوب هر شعری یه پاورقی میخواد که برای کسانی که با معانی کلمات ثقیل آشنایی ندارند یه یاد آوری یا آموزشی هم باشه :
    کلمات ثقیـــــــــــــــــل :!
    دوش : یعنی حمام البته نه در اینجا! منظور این بوده که دیشب !
    دختر : نوعی بنده خدا !که از روی بدشانسی در ایران متولد شده است و هر روز باید موقع عبوراز خیابون مواظب باشه که یه وقت یه پرایدی زیرش نگیره!
    سوسول: خوب این هم برای قافیه اینجا نوشته شده ولی خود لغت سوسول برگرفته از ۲ قسمت هست قسمت اول که در اصل سه (۳) سول بوده سول در زبان فارسی کهن به معنی ناودان که در اصل از ترکیب نوعی آرایش مو یعنی گذاشتن مو به صورت فرق از وسط ! البته این ۲ سولش بوده و سوله سومش رو من هر چقدر فکر کردم پیدا نکردم !
    مشق : پروژه ی دانشگاه ٫عملگی برای استاد !
    سوارم کردند: تا اونجا که رسم هست دختر رو سوار میکنند ولی خوب دیگه همون قضیه ی شتر با پنبه دونه هست دیگه !
    ماچ : یک حرکت غیر ورزشی !غیر اخلاقی و غیر فرهنگی است ! که به خاطر مسائل سیاسی و نفوذ انگلیس در ایران در زمان آقا محمد خان قاجار!در کشور ما رواج پیدا کرد نوع پر آب آن بیشتر در مراکز خصوصی استفاده داره !
    انگار فراتم داند:یعنی خیلی خوش گذشت جاتون خالی !
    سفر علمی: این هم خوب از اون حرفایی بود که برای قافیه استفاده میشه !

  6. 2 کاربر از boomba بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #164
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    موش و گربه

    --------------------------------------------------------------------------------

    عبيد زاکاني

    اگر داري تو عقل و دانش و هوش بيا بشنو حديث گربه و موش
    بخوانم از برايت داستاني که در معناي آن حيران بماني
    * * *
    اي خردمند عاقل و دانا قصۀ موش و گربه برخوانا
    قصۀ موش و گربه‌ي منظوم گوش کن همچو در غلطانا
    از قضاي فلک يکي گربه بود چون اژدها به کرمانا
    شکمش طبل و سينه‌اش چو سپر شير دم و پلنگ چنگانا
    از غريوش به وقت غريدن شير درنده شد هراسانا
    سر هر سفره چون نهادي پاي شير از وي شدي گريزانا
    * * *
    روزي اندر شرابخانه شدي از براي شکار موشانا
    در پس خفم مي‌ نمود کمين همچو دزدي که در بيابانا
    ناگهان موشکي ز ديواري جست بر خفم مي خروشانا
    سر به خفم برنهاد و مي نوشيد مست شد همچو شير غرانا
    گفت کو گربه تا سرش بکنم پوستش پر کنم ز کاهانا
    گربه در پيش من چو سگ باشد که شود روبرو به ميدانا
    * * *
    گربه اين را شنيد و دم نزدي چنگ و دندان زدي به سوهانا
    ناگهان جست و موش را بگرفت چون پلنگي شکار کوهانا
    موش گفتا که من غلام توام عفو کن بر من اين گناهانا
    گربه گفتا دروغ کمتر گوي نخورم من فريب و مکرانا
    مي شنيدم هرآن چه مي گفتي آروادين قحبۀ مسلمانا
    * * *
    گربه آن موش را بکشت و بخورد سوي مسجد شدي خرامانا
    دست و رو را بشست و مسح کشيد ورد مي خواند همچو مفلّانا
    بارالها که توبه کردم من ندرم موش را به دندانا
    بهر اين خون ناحق اي خلاق من تصدق دهم دو من نانا
    آن قدر لابه کرد و زاري کردي تا به حدي که گشت گريانا
    * * *
    موشکي بود در پس منبر زود برد اين خبر به موشانا
    مژدگاني که گربه تائب شد زاهد و عابد و مسلمانا
    بود در مسجد آن ستوده خصال در نماز و نياز و افغانا
    اين خبر چون رسيد بر موشان همه گشتند شاد و خندانا
    هفت موش گزيده برجستند هر يکي کدخدا و دهقانا
    برگرفتند بهر گربه ز مهر هر يکي تحفه‌هاي الوانا
    آن يکي شيشه‌ شراب به کف وآن دگر بره‌هاي بريانا
    آن يکي طشتکي پر از کشمش وان دگر يک طبق ز خرمانا
    آن يکي ظرفي از پنير به دست وان دگر ماست با کره نانا
    آن يکي خوانچه پلو بر سر افشره، آب ليمو عمانا
    * * *
    نزد گربه شدند آن موشان با سلام و درود و احسانا
    عرض کردند با هزار ادب کاي فداي رهت همه جانا
    لايق خدمت تو پيشکشي کرده‌ايم ما قبول فرمانا
    گربه چون موشکان بديد بخواند رزقکم في السماء حقانا
    من گرسنه بسي بسر بردم رزقم امروز شد فراوانا
    روزه بودم به روزهاي دگر از براي رضاي رحمانا
    هرکه کار خدا کند به يقين روزي اش مي شود فراوانا
    * * *
    بعد از آن گفت پيش فرمائيد قدمي چند اي رفيقانا
    موشکان جمله پيش مي رفتند تنشان همچو بيد لرزانا
    ناگهان گربه جست بر موشان چون مبارز به روز ميدانا
    پنج موش گزيده را بگرفت هر يکي کدخدا و ايلخانا
    دو بدين چنگ و دو بدان چنگال يک به دندان، چو شير غرانا
    آن دو موش دگر که جان بردند زود بردند خبر به موشانا
    که چه بنشسته‌ايد ايموشان خاک تان بر سر اي جوانانا
    پنج موش رئيس را بدريد گربه با چنگها و دندانا
    * * *
    موشکان را از اين مصيبت و غم شد لباس همه سياهانا
    خاک بر سر کنان همي گفتند اي دريغا رئيس موشانا
    بعد از آن متفق شدند که ما مي‌رويم پاي تخت سلطانا
    تا به شه عرض حال خويش کنيم از ستم‌هاي خيل گربانا
    شاه موشان نشسته بود به تخت ديد از دور خيل موشانا
    همه يکباره کردنش تعظيم کاي تو شاهنشهي به دورانا
    گربه کرده است ظلم بر ماها اي شهنشه اولم به قربانا
    سالي يک دانه مي گرفت از ما حال حرصش شده فراوانا
    اين زمان پنج پنج مي گيرد چون شده تائب و مسلمانا
    درد دل چون به شاه خود گفتند شاه فرمود کاي عزيزانا
    من تلافي به گربه خواهم کرد که شود داستان به دورانا
    * * *
    بعد يک هفته لشگري آراست سيصد و سي هزار موشانا
    همه با نيزه‌ها و تير و کمان همه با سيف‌هاي برانا
    فوج‌هاي پياده از يک سو تيغ‌ها در ميانه جولانا
    چون که جمع آوري لشگر شد از خراسان و رشت و گيلانا
    يکه موشي وزير لشکر بود هوشمند و دلير و فطانا
    گفت بايد يکي ز ما برود نزد گربه به شهر کرمانا
    يا بيا پاي تخت در خدمت يا که آماده باش جنگانا
    * * *
    موشکي بود ايلچي ز قديم شد روانه به شهر کرمانا
    نرم نرمک به گربه حالي کرد که منم ايلچي ز شاهانا
    خبر آورده‌ام براي شما عزم جنگ کرده شاه موشانا
    يا برو پاي تخت در خدمت يا که آماده باش جنگانا
    گربه گفتا که موش گه خورده من نيايم برون ز کرمانا
    ليکن اندر خفا تدارک کرد لشکر معظمي ز گربانا
    گربه‌هاي براق شير شکار از صفاهان و يزد و کرمانا
    لشکر گربه چون مهيا شد داد فرمان به سوي ميدانا
    * * *
    لشکر موشها ز راه کوير لشگر گربه از کهستانا
    در بيابان فارس هر دو سپاه رزم دادند چون دليرانا
    جنگ مغلوبه شد در آن وادي هر طرف رستمانه جنگانا
    آن قدر موش و گربه کشته شدند که نيايد حساب آسانا
    حملۀ سخت کرد گربه چو شير بعد از آن زد به قلب موشانا
    موشکي اسب گربه را پي کرد گربه شد سرنگون ز زينانا
    الله الله فتاد در موشان که بگيريد پهلوانانا
    موشکان طبل شاديانه زدند بهر فتح و ظفر فراوانا
    شاه موشان بشد به فيل سوار لشگر از پيش و پس خروشانا
    * * *
    گربه را هر دو دست بسته به هم با کلاف و طناب و ريسمانا
    شاه گفتا به دار آويزند اين سگ روسياه نادانا
    گربه چون ديد شاه موشان را غيرتش شد چو ديگ جوشانا
    همچو شيري نشست بر زانو کند آن ريسمان به دندانا
    موشکان را گرفت و زد به زمين که شدندي به خاک يکسانا
    لشگر از يک طرف فراري شد شاه از يک جهت گريزانا
    از ميان رفت فيل و فيل سوار مخزن تاج و تخت و ايوانا
    هست اين قصۀ عجيب و غريب يادگار عبيد زاکانا
    جان من پند گير از اين قصه که شوي در زمانه شادانا
    غرض از موش و گربه برخواندن مدعا فهم کن پسر جانا

  8. #165
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    نحوه دوشيدن شير 2 گاو شما از ديدگاهاي مختلف ...
    سوسياليسم :دو گاو داريد.يكي را نگه مي داريد.ديگري را به همسايهء خود مي دهيد.
    كمونيسم : دو گاو داريد.دولت هر دوي آنها را مي گيرد تا شما و همسايه تان را در شيرش شريك كند..
    فاشيسم : دو گاو داريد.شير را به دولت مي دهيد.دولت آن را به شما مي فروشد..
    كاپيتاليسم : دو گاو داريد.هر دوي آنها را مي دوشيد.شيرها را بر زمين مي ريزيد تا قيمتها همچنان بالا بماند..
    نازيسم : دو گاو داريد.دولت به سوي شما تيراندازي مي كند و هر دو گاو را مي گيرد..
    آنارشيسم : دو گاو داريد.گاوها شما را مي كشند و همديگر را مي دوشند..
    ساديسم : دوگاو داريد.به هر دوي آنها تيراندازي مي كنيد و خودتان را در ميان ظرف شيرها مي اندازيد..
    آپارتايد : دو گاو داريد. شير گاو سياه را به گاو سفيد مي دهيد ولي گاو سفيد را نمي دوشيد..
    دولت مرفه : دو گاو داريد.آنها را مي دوشيد و بعد شيرشان را به خودشان مي دهيد تا بنوشند..
    بوروكراسي : دو گاو داريد.براي تهيهء شناسنامهء آنها هفده فرم را در سه نسخه پر مي كنيد ولي وقت نداريد شير آنها را بدوشيد..
    سازمان ملل : دو گاو داريد.فرانسه شما را از دوشيدن آنها وتو مي كند.آمريكا و انگليس گاوها را از شير دادن به شما وتو مي كنند.نيوزلند راي ممتنع مي دهد..
    ايده آليسم : دو گاو داريد.ازدواج مي كنيد.همسر شما آنها را مي دوشد..
    رئاليسم : دو گاو داريد.ازدواج مي كنيد.اما هنوز هم خودتان آنها را مي دوشيد..
    متحجريسم : دو گاو داريد.زشت است شير گاو ماده را بدوشيد..
    فمينيسم : دو گاو داريد.حق نداريد شير گاو ماده را بدوشيد..
    پلوراليسم : دو گاو نر و ماده داريد.از هر كدام شير بدوشيد فرقي نمي كند..
    ليبراليسم : دو گاو داريد.آنها را نمي دوشيد چون آزاديشان محدود مي شود..
    دموكراسي مطلق : دو گاو داريد.از همسايه ها راي مي گيريد كه آنها را بدوشيد يا نه..
    سكولاريسم : دو گاو داريد.پس به خدا نيازي نيست..

  9. 3 کاربر از boomba بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #166
    پروفشنال boomba's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    782

    پيش فرض

    يه شب (اين همه روز يه بارم شب)يه شغالي چند تا مرغ مي دزده وقتي مي گيرنش ميگن تو مرغ دزديدي ميگه نه ، ميگن شاهدت كو (مثل هميشه نمي گه دمم بچه پرو )ميگه:تا وكيلم نياد حرفي نمي زنم.

  11. این کاربر از boomba بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #167
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    252

    پيش فرض

    با احترام به سهراب سپهري

    كفش هايم كو؟
    چه كسي بود صدا زد: يابو!
    آشنا بود انگار
    چه صداي خوفي!
    مثل يك عربده بود
    مثل كابوس طلبكار
    و صاحبخانه
    من به اندازه يك برج، دلم مي گيرد
    وقتي مي بينم
    كه سيامك- پسر همسايه-
    پرشيا مي راند
    با وجود اينكه
    ماست را مي ماند!
    و هم اينك جيبم
    كه به اندازه ليوان سياست خالي ست
    خنده اش مي گيرد
    مي شكوفد درزش!
    و بياريم سمسار
    ببرد اين همه مبل
    ببرد اين همه فرش
    ---
    خانه را بايد شست
    جور ديگر بايد زيست
    خانه بايد خود باد
    خانه بايد خود باران باشد!
    آن زمان است كه تو مي بيني
    ماه مي آيد پايين
    مي رسد دست به سقف ملكوت!
    ملك الموت كجاست؟
    كفش هايم كو؟
    چه كسي بود صدا زد: يابو!

    اینم یکی دیگه:
    کفش هایم کو؟!
    دم در چیزی نیست
    لنگه کفش من اینجاها بود!
    زیر اندیشه این جا کفشی!
    مادرم شاید این جا دیشب
    کفش خندان مرا، برده باشد به اتاق
    که کسی پا نتپاند در آن.
    هیچ جا اثر از کفشم نیست
    نازنین کفش مرا درک کنید
    کفش من کفشی بود
    کفشستان!
    و به اندازه انگشتانم معنی داشت...
    پای غمگین من احساس عجیبی دارد
    شست پای من از این غصه ورم خواهد کرد
    شست پایم به شکاف سر کفش، عادت داشت...!
    نبض جیبم امروز
    تندتر می زند از قلب خروسی که در اندوه غروب
    کوپن مرغش باطل بشود...
    جیب من از غم فقدان هزار و صد و هشتاد و سه چوق
    که پی کفش به کفاش محل خواهد داد
    "خواب در چشم ترش می شکند"
    کفش من پاره ترین قسمت این دنیا بود
    سیزده سال و چهل روز مرا در پا بود
    "یاد باد آن که نهانش نظری با ما بود"
    دوستان! کفش پریشان مرا کشف کنید!
    کفش من می فهمید که کجا باید رفت،
    که کجا باید خندید
    کفش من له می شد گاهی
    زیر کفش حسن و جعفر و عباس و علی
    توی صف های دراز
    من در این کله صبح، پی کفشم هستم
    تا کنم پای در آن
    و به جایی بروم
    که به آن "نانوایی" می گویند!
    شاید آن جا بتوان، نان صبحانه فرزندان را
    توی صف پیدا کرد
    باید الان بروم....اما نه!
    کفشهایم نیست! کفشهایم کو؟!

  13. این کاربر از hamed_shams بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #168
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    252

    پيش فرض

    اهل عرفانم من

    اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
    برجکی ساخته ام در دل شهر
    طبقاتش هفده
    همه را پیش فروش بنمودم
    پولهایم همه در بانک سوئیس
    به امانت باقی است
    اهل عرفانم من
    سفره نان و پنیری پهن است
    مُتلی ساخته ام در نوشهر
    باغهایم پر گل
    از صدور پسته
    جیبهایم سرشار
    اهل عرفانم من
    دامهایم همه پروارو قشنگ
    گاوها رنگ به رنگ
    کشت و صنعت دارم
    چند هکتار زمین
    همه شالیزار است
    دختران ِزیبا
    صبح تا شام در آن دشت وسیع
    بوته های شالی، درزمین میکارند
    اهل عرفانم من
    همه در سیر و سفر
    از ژاپن تا اتریش
    تا فراسوی پکن
    خانه کوچک خوبی دارم
    دردل شهر پاریس
    جایتان بس خالی است
    اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
    طبع شعری دارم
    شعرها گفته ام از عرفانم
    همه زیبا و قشنگ
    همچو آن ویلایم
    که بنا ساخته ام در چالوس
    یاکه مانند سگم پشمالو
    که بود فِرز و زرنگ
    الغرض لقمه نانی باقی است
    مردی هستم قانع
    اهل عرفانم من ،کارو بارم بد نیست

  15. این کاربر از hamed_shams بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #169
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    252

    پيش فرض

    بني آدم اعـضـــاي يكديگــرند"
    كه برخي از آنها به باقي سرند!

    كمي از پزشكان از آن دسته‌اند
    كه به كسب قدرت كمر بسته‌اند

    "چو عضوي به درد آورد روزگار"
    در آرنــــد از روزگـــارش دمـــــار!

    پس از حال و احوال با دردمند
    رقم‌ هاي بالا طلب مي ‌كنند!

    مريضي اگر سرفه بنمود سخت
    به تجويز ايشان ضروريست تخت-

    - بخوابد شبي توي دارالشفا
    دو ميليون بسُلفد بـــراي دوا !

    به سركيسه كردن شدند اوستاد
    بدا! آنكه كارش به ايشان فـتاد

    اگر مشكلي بود، حل مي‌كنند
    به هر نحو باشد، عمل مي‌كنند

    و گر مشكلي حل شود با دوا
    "عمل" مي‌كنندش در آن راستا!

    به قدري بيايد به اعضا فشار
    " كه عضو دگـــر را نماند قرار" !

    شود مستمند او به انواع وام
    به پايان رسيد اين سخن، والسلام!

    ...

    لــذا ، اي مدير عامل بانكِ ما!
    سر كيسه‌ي وام را شُل نما!

    اگر شل نكردي سرش را كمي
    "نشايد كه نامت نهند آدمي"!

  17. این کاربر از hamed_shams بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #170
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    252

    پيش فرض

    اي خدا HARD دلم FORMAT مكن
    FILD مـا را خالي از بركت مـكن
    OPTION غـم را خـدايا ON مـكـن
    FILE اشكم را خدايا RUN مكن
    DELTREE كـن شاخه هـاي غصه را
    سـردي و افـسـردگـي را، هـر سـه را
    JUMPER شـادي بيار تا SET كنيم
    سيستم انـدوه را RESET كنيم
    نـام تـو PASSWORD درهـاي بهشت
    آدرس E-MAIL سايت سرنوشت
    اي خــدا روز ازل CAD داشــتـي
    MOUSE بود اما مگر PAD داشتي
    كه چـنيـن طـرح 3D مــي زدي
    طرح خود بر روي CD مي زدي
    تـا نـيفـتد BUG در انـديشـه مــان
    تـا كـه ويـروسـي نگـردد ريشـه مـان
    اي خــدا از بـهــر مــا ايـمـن فـرسـت
    بهـر دلـهاي پـر آتـش FAN فرست
    اي خــدا حــرف دلـــم بـا كـي زنــم
    HELP مي خـواهم كه F1 مي زنم

  19. این کاربر از hamed_shams بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •