نوشته شده توسط رابین هود
سلام دوسته عزيز
خيلي زيبا نوشتي
منم دقيقا" با شما هم عقيده و گزينه 1 رو انتخاب ميكنم ولي متاسفانه دخترهاي امروزي پول واسشون شده خوشبختي هر كي هم بگه نه دروغ ميگه
90% شايدم بيشتر ولي حيف كه اين ذهنيت غلط رو دور نميندازن
نوشته شده توسط رابین هود
سلام دوسته عزيز
خيلي زيبا نوشتي
منم دقيقا" با شما هم عقيده و گزينه 1 رو انتخاب ميكنم ولي متاسفانه دخترهاي امروزي پول واسشون شده خوشبختي هر كي هم بگه نه دروغ ميگه
90% شايدم بيشتر ولي حيف كه اين ذهنيت غلط رو دور نميندازن
سلام ارميتا جوننوشته شده توسط Armita_amini
بالاخره يك بحثي شد و هر كس نظرات خودشا با دليل داد
نظرات هم مختلف بود
اصلا مودبانه نيست كه شما بگي اين ذهنيات غلط را دور بيندازيد من نمي گم گزينه 2 بهتر فقط مي گم حرفتا قشنگ ادا نكردي بچه هايي هم كه گزينه 2 را انتخابي كردن دليل داشتن
به نظرات هم احترام بگذاريم و سعي كنيم فقط با دليل و مهربانانه تر با هم برخورد كنيم
سلام فرانك جان
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>هميشه واقعيت تلخ و قبول كردنش سخته <<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<و
من اصلا" لحنه بدی تو صحبت هام به کار نبردم و نخواهم برد واگر هم بد برداشت شده من معذرت میخوام
و اما ذهنیات غلط :
میشه شما به من برداشت خودت رو از این ذهنیت بگی ؟
اگر دو نفر همدیگرو واقعا" دوست داشته باشن ولی از لحاظ مادی پسر وضعیت خوبی نداشته باشه .... چون این وظیفه سنگین رو قبول کرده و غیر از خودش یکی دیگه رو شریکه زندگیش کرده و بازم میگم چون این وظیفه رو قبول کرده خواه ناخواه یه باری رو دوشش میوفته
که با سعی و تلاشی که از خودش مطمئنن نشون میده ... نمیگم یکدفعه بلکه به مروره زمان گزینه دوم هم بدست میاره
چون همدیگرو دوست داشتن مطمئنا" دختره هم تا اون زمان میسازه
این نظره شخصی من بود و نظرات دیگران هم صد در صد مهم است
مرسی عزیزم
سلام آرميتا جان
ببين من حرفم اينه ازدواج يك امر مهم و نبايد با خواب و خيال هاي بچگي اشتباه گرفتش . البته هر سني اقتضاي خودشا داره و مسلما با رسيدن به سن مناسب معيارهاي ما براي ازدواج هم مناسب تر مي شه .
پول خوشبختي نمي ياره ولي اون قدر رويايي هم به اين مسئله نبايد نگاه كرد كسي كه حقوق پدرش ماهي 400 هزار بوده مي تونه با پسري زندگي كنه كه ماهيانه 200 هزار حقوق مي گيره اما كسي كه پول تو حيبي ماهيانه اش 400 هزار بوده بسيار بعيد كه بتونه با شخص مذكور زندگي كنه ( هرچند هميشه استثنا هست ) پس به اين قسمت كار بايد منطقي نگاه كرد نه بچه گانه . عرضه و مسئوليت پذيري يك فرد 100 درصد مهم تر از پولشه و پول خوش بختي نمي ياره اما نگاه بسيار رويايي و خوش بينانه به موضوع هم جالب نيست .
حرف اصلي من رو پول نبود من بيشتر قضيه عشق مد نظرم بود . عشق در وجود ما هست و اين كه فكر كنيم در زندگي احساسي ما فقط و فقط يك نفر مي تونه طلوع كنه خيلي اشتباه اگه ما كسي را دوست داريم حتما مي تونيم افراد ديگه را هم دوست داشته باشيم . يعني وقتي فردي از نظر شخصيتي با ايده آل ما تا حدودي مطابق بود حس علاقه هم ايجاد مي شه و اين فرد مسلما فقط يك نفر نيست يعني صرف دوست داشتن يك نفر فكر نكنيم همين كافيه و در صورت شكست عشقي احساس نكنيم همه چيز تمومه و نگيم عشق بعد از ازدواج معني نداره ممكنه كسي را بشناسي حسي بهش نداشته باشي اما با شرايط تو مطابق باشه اگه بخواي مي توني دوسش داشته باشي .
اين كه فرد گزينه اول را انتخاب كنه يا دوم بسته به خودشه من نظري ندارم فقط مي گم تصميم بايد عاقلانه باشه نه احساسي .
دوستان شايد اين حرفم خيلي منطقي نباشه و من به اين موضوع عقيده كامل دارم حداقل در مورد خودم اينجوري بوده
آدم ميتونه هر چيزي رو بدست بياره به اين شرط كه خودش بخواد(البته نميگم به هر قيمتي) ولي من شخصا (البته هميشه اينو ميگم خدا منو زيادي دوست داشته ازش ممنونم ) هر چي خواستم به دست آوردم اول از همه هدف داشتم (بازم ميگم شايد يه كمي هم رويايي فكر ميكردم) هدف اولم اين بود كه عاشقانه ازدواج كنم(البته بعد از اتمام تحصيلاتم)
عاشق شدم و بچه گانه هم عاشق نشدم كسي رو كه دوست داشتم و الانم همسرم هست ارزش همه چي رو داره كه به ژاش بريزي.بس كه اين مرد عاليه(از هر نظر)
چون سن همسرم هم كم بود و هم سن بوديم و اونم مثل من تازه فارغ التحصيل شده بود نميتونستم اون موقع ازش توقع خاصي داشته باشم
براي همين با هم دنبال كار گشتيم الانم هر دوتامون سركار ميريم و از اين لحاظ مشكلي نداريم
قدم هاي بعدي در راه كه هنوز به تحقق نرسيده (يعني زمانش هنوز نرسيده)
براي همين من خود شخص رو در رسيدن به خواسته هاش بزرگترين عامل ميدونن
با سلام به خانومای عزیز
تو ازدواج به نظر من مخصوصا تو این دوره زمون دقت زیاد + شانس که میشه گفت باید خدا یارت باشه خیلی مهمه چون واقعا ازدواج همونطوری که گفتن هندونه سر بستس اصلا معلوم نیس چی پیش می یاد.
زنان و جنگ
جنگجويان زن
مترجم: معصومه پيروزبخت
بخش نخست
در سال ۱۹۱۵ يك هنرمند به نام «مادام آرنوهنگ» زنان پاريس را به منظور مبارزه با آلمانها فرماندهى كرد.
«هلن دوترو» نخستين زنى بود كه دولت فرانسه اجازه داد در سالهاى جنگ جهانى اول خلبان هواپيماهاى جنگنده شود.
«اميلين مورو» يكى ديگر از زنانى بود كه درجنگ هاى متعدد در خط مقدم جبهه جنگيده بود و در يكى از آنها دو نفر از سربازان تيرانداز مخفى را كشت. او به خاطر رشادت هايى كه در ميدان جنگ از خود نشان داده بود، به دريافت مدال صليب سرخ انگليس و مدال انجمن «جان مقدس» مفتخر گرديد. در سال ۱۹۴۰ او دوباره به منظور كمك به كشورش و مبارزه با آلمانها جنگيد و مدال دريافت كرد.
در سال ۱۹۱۶ بيش از ۲۰۰زن در هنگ لهستانى ها مى جنگيدند كه مى توان از «سوفى جواناويچ»، «استانيسلاو» و «اردنيسكا» نام برد.
«فلورا ساندرس» زنى انگليسى بود كه هنگام جنگ بيش از ۴۰ سال عمر داشت. او درطول جنگ جهانى اول، در سنگر ارتش مى جنگيد، فرمانده او، كلنل ميلچ اظهارداشت او فقط به اين دليل اجازه پيوستن به گروه او را داده كه احساس مى كرده كه اين زن مى تواند به اندازه يك زن كشاورز كه از قبل مهارت هاى جنگى را آموخته، درجنگ مؤثر واقع شود. فلورا به دليل شجاعتش به مقام سرجوخگى نايل آمد و زمانى كه در سال ،۱۹۱۶ توسط يك نارنجك مجروح شد، مسؤوليت يك جوخه جنگ را به عهده داشت. او را به بيمارستان منتقل كرده و به او بالاترين مدال ارتش اعطاشد و مفتخر به دريافت نشان گروهبان اولى گرديد. معالجات درمورد او موفقيت آميز بود و وى پس از بهبودى مجدداً به خط مقدم جبهه بازگشت.
يكى ديگر از اين زنان شجاع هلن رز، يك سرجوخه ۱۹ ساله، از لژيون داوطلبان اوكراينى بود كه درخط مقدم جبهه در جنگ هاى كوههاى كاپاتين و كمپ گاسين حضور داشت. او در طول دوران خدمتش دوبار به دريافت مدال افتخار نايل آمد و هنگام خدمتش در اهلانز به دليل اصابت توپ شرپنل جان سپرد.
يكى ديگر از اين زنان، «سوفى هالتچكر» بود كه در سواره نظام اوكراين مشغول خدمت شد و عنوان گروهبان يكم افتخارى را كسب نمود.
در همين سال ۱۲ دختر نوجوان كه خود را پسر معرفى كرده بودند، به ارتش روسيه پيوستند و در جبهه «كارپاتين» و «گالاسيا» به جنگ مشغول شدند. «زويا اسميرنوف» تنها بازمانده اين گروه ۱۲ نفرى بود.
در بيشتر هنگ هاى ارتش قزاق روسيه، در جنگ جهانى اول، تعداد معدودى زن خدمت مى كردند. «اولگا كاكوسوا» كاپيتانى بود كه ۶ هنگ قزاق تحت فرمان او بودند و در صربستان جنگيدند و او در دو جنگ مجروح شد و مدال صليب جرج مقدس را دريافت كرد.
در سال ۱۹۱۷ستوان ماريا باكتسچارد، اولين گردان روسى را رهبرى كرد. الكساندر كرنسكى، نيز به تنهايى، گردانى را متشكل از ۲۵۰ زن كه همه به عنوان پرستار تجربه حضور در ميادين جنگى را داشتند، به وجود آورد و آنان را براى جنگ به جبهه شمالى فرستاد.
سپس، چند گردان ديگر از زنان جنگجوى روسى به سرعت شكل گرفت.يكى از اين گردان ها تحت فرماندهى ماريا باچكاروا به (گردان مرگ) مشهور شده بود كه دوتن از شجاع ترين زنان جنگجو به نام هاى «واكنستلى» و «لودميلاكورنيلوف» دراين گردان خدمت مى كردند.
«پرنس يوژين شوخوفسكايا» نخستين زن روس بود كه در سال ۱۹۱۴ به عنوان خلبان جنگى به فرمان تزار، چند پرواز اكتشافى يا شناسايى را به انجام رساند.
سپس او در انقلاب اكتبر روسيه به عضويت پليس مخفى شوروى درآمد و بعدها به عنوان جلاد بزرگ كيف مشهور شد.
پرنسس سوفيا الكساندرونا و دالگورونايا كه در سال ۱۹۱۴ گواهينامه خلبانى خود را دريافت كرده بود، به عنوان داوطلب در نيروى هوايى شروع به خدمت كرد و ۹ ماه در اسكادران هوايى لشگر ۲۶ خدمت كرد و پس ازانقلاب اكتبر، به دليل خويشاوندى با خاندان سلطنتى، از خدمت در ارتش معاف گرديد.
ديويد تروبى، در كتاب «زنان در جنگ» مى نويسد عده زيادى از زندانيان جنگى كه در سال ۱۹۱۸ به ميهن خويش بازگشتند، گزارش داده اند تعداد زيادى سرباز زن در ارتش آلمان به عنوان مسلسل چى درخطوط مقدم جبهه خدمت مى كردند.
جنگ جهانى دوم
دراندك زمانى، دوباره آتش جنگ در سراسر دنيا زبانه كشيد و اين بار نيز كشور بريتانيا و اتحاد جماهير شوروى زنان را به خدمت ارتش درآوردند.
تعداد زنان ارتش بريتانيا بيش از نيم ميليون نفر برآورد شده و در پايان جنگ جهانى دوم، ۱۹ درصد از سربازان مرد و ۲ درصد از كل سربازان زن ارتش بريتانيا زنده ماندند.
تعداد زيادى از اين سربازان وظيفه زن در واحدهاى جنگى مبارزه نكردند اما بيشتر سربازان وظيفه زن روسى عملاً در واحدهاى جنگى خدمت كردند. در ارتش انگلستان زنان جنگجوى زيادى در نيروهاى عملياتى ويژه خدمت كردند.
اين زنان جزو واحدهاى غيرنظامى فنى بودند كه به منظور تشكيل گروههاى جاسوسى، خرابكارى عمدى استخدام شده بودند و درگروههاى مقاومت بخش اشغال شده آكسيس فعاليت مى كردند. علاوه بر اين، دهها نفر از زن انگليسى در واحدهاى ضدهوايى و پرتاب منور خدمت مى كردند و در زمان اوج حملات نظامى، مسؤوليت شناسايى مواضع دشمن را به عهده داشتند.
در قرون گذشته زنان بسيارى به منظور جنگيدن و يا خدمت در ارتش بالباس مبدل و به عنوان مرد وارد ارتش شدند.
مدارك و شواهد نشان مى دهد كه در قرن بيستم تعداد اندكى اززنان به چنين حربه اى متوسل شدند و شايد دليل آن آزادى بيشتر زنان براى پيوستن به ارتش و تغيير قوانين استخدامى بوده است.
از ميان زنانى كه بالباس مبدل وارد ارتش شدند، مى توان از دختر نوجوانى به نام كولت نيروت نام برد كه در عمليات جنگى همراه با ارتش فرانسه شركت كرد و كشته شد و پس از مرگش مدال شجاعت به او تعلق گرفت.
الناهاس يكى از زنانى بود كه همراه با گروه مقاومت چك در جنگ شركت كرد. درسال ۱۹۴۴ او عملياتى را رهبرى كرد كه با هجوم به يك پل حياتى كه شديداً تحت محافظت بود آن را ويران نمود. او عمليات يورش متعددى را رهبرى كرد و طى اين عمليات تعداد زيادى از سربازان آلمانى و مهمات و تجهيزات آنان را از بين برد . «النا» در سال ۱۹۴۵ ، هنگامى كه عمليات يورش به فرودگاه نظامى را رهبرى مى كرد، جان سپرد.
يوناس هالاسى به همراه گروه جنگجويان آزادى مجارستان كه تحت سرپرستى شوهرش بودند، با دشمن جنگيد و پس از كشته شدن همسرش در آگوست سال ۱۹۴۴ به دست نازيها، او سمت رهبرى گروه را به عهده گرفت.
ماريا اسويد هم از جمله زنانى است كه با گروه مقاومت مجارستان همكارى مى كرد . كريستين گرانويل نيز از جمله زنانى بود كه براى نجات خلبانان و سربازان چتربازى كه هواپيماهايشان سقوط مى كرد ، شبكه فرار تشكيل داد و پس از جنگ مدال جرج و شجاعت دريافت كرد.
برآورد مى شود كه در ايتاليا ۲۵ هزار زن درگروه مقاومت فعاليت مى كردند. ۱۵ زن ايتاليايى، كه در طول جنگ توسط نازيها دستگير و براى گرفتن اطلاعات مربوط به گروه مقاومت تا سرحدمرگ شكنجه شدند پس از مرگ نشان يا مدال طلاى والر دريافت كردند. ۶۲۴ زن عضو گروه مقاومت نيز اعدام شدند و يا براثر جراحات وارده جان باختند ، ۴۵۶۳ نفر ديگر دستگير و تعداد زيادى نيز شكنجه شدند.
آلما آلن، يك مبارز گروه مقاومت دانماركى در اوايل دهه ۱۹۴۰ شخصاً گروهى از زنان و مردان را براى مأموريت هاى نظامى عليه نازيها رهبرى كرد. پس از جنگ او كه جان سالم به در برده بود، به سرويس مخفى انگليس پيوست
از خداوند پرسیدند که چرا اول مرد را افریدی و بعد زن را
خداوند گفت شما هم اگر بخواهید متنی بنویسید اول چک نویس میکنید ..........!!!
یادم رفت که بگم اینو من نگفتم یه جایی دیدمو گذاشتمش اینجا
به کسی برنخوره !!!
دخترها ''وفاداری'' و پسرها ''پاکدامنی'' را ملاک انتخاب همسر می دانند :
نتایج یک پژوهش نشان داد مهمترین ملاک دخترهای ایرانی برای انتخاب همسر ''وفاداری'' است و در مقابل پسرها بیشتر به ''پاکدامنی'' همسر اهمیت می دهند.
دکتر سیامک سامانی ، استاد رشته روانشناسی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با استناد به تحقیقات اش در خصوص ملاکهای ازدواج زنان و مردان، گفت: این مطالعه نشان داد که در ایران ملاکهای تعهد (وفاداری) ، پاکدامنی ، اخلاق و سلامت جسمی و روانی از مهمترین ملاکهای مردان و زنان مجرد در زمینه انتخاب همسراست.
وی اضافه کرد: همچنین داشتن شغل مناسب به عنوان نشانه ای از کفایت مالی مرد ، ملاکی مهم برای زنان در انتخاب همسر است و جالب آنکه مردان برای ظاهر و قیافه همسر در مقایسه با دیگر ملاکها اهمیت کمتری قائل بودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز اظهار داشت: نتایج این تحقیق نشان داد که کم اهمیت ترین ملاکها برای دختران، قیافه و ظاهر، مهارتهای خانه داری و برای پسرها شغل و درآمد همسرآینده است.
وی خاطر نشان کرد: مطالعات انجام شده در غرب حاکی است زنان به ملاک هایی همچون ابراز توجه ، اخلاق ، وفاداری ، خصوصیات شخصیتی ، درآمد خوب ، پیشینه خانوادگی و قیافه و ظاهر ارزش می دهند و تاکید بیشتر مردان نیز بر جذابیت فیزیکی ، مهارتهای آشپزی و صرفه جویی همسر است.
خيلي غير حقيقي به نظر مي ياد
به نظر من جامعه اماري تصادفي انتخاب نشده
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)