وقتی که آسمان می گرید
بازی Farenheit را بسیاری از گیمر ها می شناسند.اثر David Cage عده ی زیادی را مجذوب خود کرد.علت ان سبک متفاوت بازی و تحولی بود که این بازی در دنیای Game ایجاد کرد. سوالی که پیش می آمد این بود که اثر بعدی David Cage چه خواهد بود ؟ و بالا خره پاسخ این سوال این بود که بازی بعدی David Cage بازی به نام Heavy Rain خواهد بود.باران شدید ! واژه ی عجیبیست.حتی نام بازی هم هنری طراحی شده.باران یاد آور آب هوای ابری و دلگیر.یادآور تنهایی.آب هوای بارانی را همه نمی پسندند مگر کسانی غمی بزرگ را تجربه کرده باشند.آن گاه است باران شدید که ممکن حس منفوری را در میان بسیاری از انسان ها داشته باشد برای آن فرد غمگین نوعی آرامش باشد! آری حس سقوط به اعماق دره های نا امیدی .
فقط با کمی تامل در Box Shot نسخه ی J بازی Heavy Rain چنین آثاری را در نیم رخ مردی که در حال غرق شدن است خواهیم دید.Ethan در حال غرق شدن است.اینجاست که چنین افرادی به راحتی خود را به چنگال مرگ می سپارند.آرام و بی هیجان دستان خود را در مقابل سرنوشت بالا می برند و شکست را می پذیرند.آنها تسلیم می شوند.این بار در Heavy Rain داستان چنین افرادی را مرور می کنیم.با این تفاوت که آنها می خواهند مقاوم باشند.هیچ یک از آنها قهرمان نیستند.اما Ethan در این سناریو وضعیتی متفاوت با همه داردو دلیل آن چیست ؟
فقط چند دقیقه ی ابتدایی بازی کافیست تا هر گیمری را شکه کند.امروز روز بسیار خوبیست.فرزند Ethan امروز 10 ساله می شود.Ethan از خواب بیدار می شود.چه صبح زیبایی.آفتاب به شکل دلنشینی خانه را روشن کرده است.Ethan لبخند رضایت بر لب دارد.نامه ی Shame همسر او جلوی در اتاق دیده می شود.او گفته که بچه ها را از مدرسه بر می گرداند.Ethan از اتاق بیرون می رود.قفسی جلوی اتاق است و یک قناری زیبا در آن محبوس است.Ethan به حمام می رود.پس از بیرون آمدن از حمام صورت خود را اصلاح می کند و مسواک می زند.هم اکنون او آماده است تا به استقبال همسر و فرزندان خود برود.لباس می پوشد و به طبقه ی پایین می رود تا اینکه همسر و بچه های او از راه می رسند.بچه ها بلافاصله پیش پدر می روند.Jason امروز 10 ساله می شود.او از پدر خود سوالی می پرسد : آیا هم اکنون می توانم رانندگی کنم ؟ و جواب Ethan چندان غیر قابل پیش بینی نیست : فکر می کنم سن تو برای رانندگی هنوز کم است.بچه ها به حیاط می روند و Ethan نیز تصمیم می گیرد ت ابا آنها بازی کند. چه لحظات زیبایی!چه آرامش دلنشینی و چه خوانواده ی خوشبختی! قبل از خوردن نهار فرزند دیگر Ethan یعنی Shawon به طبقه ی بالا می رود.Ethan به طبقه ی بالا می رود و Shaun را در حالی که زانو زده می بیند.او گریه می کند.قناری کوچک داخل قفس بر روی زمین افتاده.Shaun گریه میکند.می گوید تقصیر من بود که این قناری مرد.Etahn به او دلداری می دهد و می گوید بعضی چیزها ناگهانی اتفاق می افتد واین اتفاق تقصیر تو نبود !آیا این یک نشانه است ؟ این آرامش ماندگار است یا آرامشی قبل از طوفان ؟ به نظر می رسد که خیلی طول نخواهد کشید که دوباره این جمله را بشنویم !
امروز خانواده ی Ethan برای خرید به بیرون رفته اند.بچه ها بازی می کنند.آنها به یک پاساژ می روند.Shame از Ethan درخواست می کند که برای لحظاتی مراقب Jason باشد تا او در مغازه برای Shaun کفش بخرد.Jason بازیگوش و پر انرژی جلو می رودپدر او را صدا می کند.Jason جلوی مرد بادکنک فروش پاساژ می ایستد و از Ethan می خواهد که برای او یک بادکنک بخرد.بادکنک قرمز.Ethan قبول می کند و Jason بار دیگر سرشار از انرژی راه می افتد.Ethan پول بادکنک را می پردازد اما ... Jason کجاست ؟او به طبقه ی پایین پاساژ می رود بادکنک قرمز را دنبال می کند تا به Jason می رسد.خبر بد این است که Jason در طرف دیگر خیابان است.Ethan داد می زند و Jason را صدا میکند.Jason به طرف پدر می دود اما یک ماشین با سرعت بالا در حال نزدیک شدن است ! Ethan فریاد می زند و آخرین تلاش خود را می کند. او به طرف Jason شیرجه می زند اما . . .Jason از دنیا رفته است و تلاش Ethan ثمری نداشت.Shame و Shaown می رسند و . . .
این فقط بخش خلاصه ای بود از مقدمه ی این بازی.تنها همین شروع کافیست تا هر گیمری را مجذوب داستان بازی کند.لازمه ی یک داستان پردازی قوی شخصیت پردازی قوی و در کنار آن یک داستان کامل است.اما Heavy Rain متفاوت است.داستان بازی چیزی فراتر از زیبایی را همراه دارد.در اصل ملاک یک داستان پردازی خوب برای من این بود که تمامی مشخصه ها را داشته باشد.اما اتفاقاتی که در بازی می افتد به نظر فراتر از داستان یک Game می رسد.شاید بهتر باشد به جای عنوان بازی ازعنوان فیلم استفاده کنم.اتفاقاتی که در زندگی روز مره ی هر کسی رخ می دهد.فقط در مقدمه ی Heavy Rain شاهد احساس رضایت خوشبختی عشق علاقه احساسات زیبای کودکانه و سرزندگی و در تضاد آنها ترس اضطراب وحشت غم ناراحتی و مرگ را مشاهده می کنیم.واقعا این یک شروع تحسین بر انگیز است.چیز هایی که شاید در یک Game فقط تعدادی از آنها را مشاهده کنیم در شاکاری به نام Heavy Rain مقدمه ی شروع است!عظمت داستان پردازی بازی به خوبی مشخص می شود.اما نکته ی جالب هنری است که در داستان Heavy Rain به کار رفته.پس چنین اتفاق ناگواری شاهد یک جو غم زده در بازی خواهیم بود.جالب است که جو زیبا و صمیمی خانواده ی Etahn به طور کامل به تابش دل انگیز افتاب تشبیه شده.پس از این اتفاق ناگوار خورشید هم محو می شود.تشبیه زندگی Ethan به افتاب و باران.در یک طرف آرامش و خوشبختی و در طرف دیگر تزلزل و به همریختگی و اضطراب.حتی عنوان بازی هم هنری انتخاب شده و به تصویر کشیدن صحنه های متفاوت در قالب تضاد اوج هنر نویسنگی را به ما نشان میدهد.در هر حال چیزی که در آن شکی نیست بدترین شرایط را در این داستان Ethan دارد.با ضربه ای که به سر او وارد شده او مشکلی پیدا کرده .زمانی که Ethan به زندگی روزمره ی خود می پردازد ناگهان از بعد زمان و مکان خارج می شود و به عالم دیگری می رود.در آنجا فقط بدن هایی را می بیند که با برخورد به آنها بر روی زمین افتند و در مکانی به هوش می آید که حتی خودش نیز نیم داند که چگونه به آن مکان رفته است! در چینین شرایطی بود که Shaun را نیز از دست داد.این بار شخصیت منفی اصلی بازی یعنی Origami Killer پسر Ethan را دزدیده است.اما او برای Ethan نشانه هایی باقی گذاشته.Ethan باید آزمایشات سختی را پشت سر بگذارد.در این بین او اید ثابت کند که تا چه اندازه حاضر است برای کسی که دوستش دارد پیش برود ؟
در این بین شخصیت های دیگری هم در بازی وجود دارند.بلافاصله پس از Ethan با Scott Shelby آشنا می شوید.یک کاراگاه خصوصی که به تحقیق در مورد قربانیان Origami killer می پردازد و از والدین آنها سوالاتی در باره ی نحوه ی گم شدن فرزندشان می پرسد.نکته ی مشترکی بین تمام پدران و مادرانی که فرزندشان قربانی Origami Killer بوده وجود دارد.زندگی همه ی آنها نابود شده است.شخصیت بعدی Norman Jayden است.یک مامور FBI که برای کمک به پلیس در پرونده ی Origami Killer فرستاده شده است.او یک عینک مخصوص دارد به همراه یک دستکش.عینکی که به او در کشف سرنخ کمک میکند و قابلیت دید مادون قرمز را دارد.پس از آن Norman به دفتر کار خود در اداره ی پلیس می آید و به کشف پرونده ی قتل Origami Killer می پردازد.اولین برخورد در بازی با Norman زمانی است که او به صحنه ی جنایت یکی از قربانین Origami Killer رفته است.او به مصرف نوعی مواد مخدر هم معتاد است که گاهی اوقات برای او دردسر ساز می شود.شخصیت دیگر بازی زنی به نام Madison Paige است.او در بازی یک خبرنگار است و به تدریج با Etahn آشنا می شود و سعی می کند که به او کمک کند.با توجه به این معرفی کاملا می توان فهمید که با قهرمانان افسانه ای که قدرت های فوق العاده دارند روبرو نیستیم.انسان های معمولی که در شرایط سختی قرار دارند.در این بین Ethan بدترین شرایط را دارد.و تمامی این افراد به دنبال فردی به نام Origami Killer میگردند.زمانی که او بچه ها را می دزدد والدین فقط 4 روز فرصت دارند تا افرزند خود را پیدا کنند.در غیر این صورت جسد فرزندشان را در حالی که یک Origami کاغذی در دست راست اوست پیدا خواهند کرد.این فرد در طول 3 سال 8 کودک با سن هایی بین 9-13 سال به شکلی مشابه به قتل رسانده..همه ی انها در پاییز به قتل رسیده اندچیزی که در سرتاسربازی حکم فرماست غم و اندوه است که با باران مطابقت دارد.پس به راحتی میتوان فهمید که داستان بازی از لحاظ هنری کامل است اما از لحاظ فنی انتخاب داستان و روند پیش روی آن با شماست.انتخاب های کوچک و بزرگی که در بازی میکنید داستان بازی را تشکیل خواهند داد.جالب اینجاست در Heavy Rain شما داستان را پیش خواهید برد با انتخاب هایشما به همراه سیستم QTE در بازی گیم پلی را تشکیل می دهد و شاخ و برگ داستان را خودتان تعیین می کنید.با گیم پلی بازی داستان آن را می سازید.داستان بازی در نهایت طرز تفکر شماست.پس در چنین آزادی ایرادی نخواهید دید چون این همان تفکر شماست.تنها می توان به هسته ی داستان ایراد گرفت که به نظر من به چز چند ایراد جزئی مشکلی ندارد.به نظر من Heavy Rain مانند یک تکه خمیر است که شکل می گیرد.طرز تفکر شما به این خمیر شکل می دهد و آن را به یک اثر هنری تبدیل می کند.یکی از ایراداتی که من به به داستان می گیرم زمانی است که 2 سال از حادثه ی مرگ Jason گذشه و ما مشاهده می کنیم که سرپرستی Shaun به Etahn است.شاید این قابل باور نباشد که چگونه مادر Shaun خود را قانع کرده که پس از حادثه ی مرگ Jason هم اکنون Shaun هم نزد پدر بماند.پدری که که Shame به دلیل مقصر شناختن او در مرگ Jason او را ترک کرده است!البته ایراداتی این چنین جزئی به داستان پردازی Heavy Rain هیچ لطمه ای وارد نخواهد کرد.
Etahn خسته و تنها و راهی که پایان آن به شما بستگی دارد.
اما همان طور که گفتم با گیم پلی بازی داستان آن را خواهید ساخت.گیم پلی بازی از دو بخش تشکیل شده.صحبت هایی که با دیگران می کنید و تصمیماتی که می گیرید و سیستم دکمه زنی یا QTE در بازی.در نهایت بخش دیگری از بازی هم با Norman کامل می شود که به کشف ردپا از Origami Killer می پردازید.در بازی 2 نوع تصمیم گیری وجود خواهد داشت.تصمیماتی ساده که در پایان بازی تاثیر گذار نیستند و تصمیماتی که در پایان بازی تاثیر گذارند این گونه تصمیمات را معمولا در بخش های پایانی بازی تجربه می کنید و با چندیدن بار تمام کردن بازی در حالت های مختلف تفاوت ها آشکار می شود.تصمیمات نوع اول معمولا تاثیری گذرا دارند.زیبایی بازی در اینجاست که گاهی اوقات تصمیمی بسیار ساده که حتی فکر تاثیر گذار بودن آن را هم نمی کنید در روند بازی تغییراتی ایجاد میکننکه به شکلی کاملا هیجان انگیز.این باعث می شود بازی به شکل غیر قابل انکاری پر از استرس باشد. گاهی اوقات همین تصمیمات روند آرام بازی را به هم می زنند و شما باید درگیری کاراکتر ها را با سیستم QTE به انجام برسانید.سیستم QTE بازی گاهی اوقات هیجانی برابر یا فراتر از یک بازی شوتر را به شما منتقل می کند.در بازی از انواع دکمه های کنترلر PS3 استفاده می شود و حتی قابلیت SIXAXIS دسته را نیز شامل می شود.استفاده از آنالوگ دسته بسیار بالاست.گاهی اوقات باید آن را نیمه بچرخانید.گاهی اوقات باید آن را سریع بچرخانید.گاهی اوقات باید آرام از آن استفاده کنید . گاهی اوقات هم باید دیگر دکمه ها را نگه دارید.چیزی که هیجان QTE بازی را از دیگر بازی ها جدا می کند این است که تعلل شما و اشتباهات شما ممکن است برای کاکتر سنگین تمام شود و شما به راحتی کارکتر خود را از دست می دهید.بله هیچ گاه در یک بازی چنین چیزی را تجربه نکرده اید.و نکته ی جالب این جاست که QTE بازی هم در حیطه ی تصمیم گیری شما قرار می گیرد و به طرز فکر شما.چه طور آدمی هستید ؟ به نظر شما زنده ماندن این کارکتر با واقعیت سازگاری دارد ؟ انتخاب با شماست.
گاهی اوقات تعلل و اشتباه وارد کردن دکمه ها در سیستم QTE ممکن است به قیمت جان کارکتر شما تمام شود.
سیستم QTE در بعضی از لحظات جنبه ی در گیری دارند و در بعضی لحظات جنبه ی فرار و گریز و در بخش دیگری از بازی با آن به انجا گارهای روزانه می پردازید.اما به نظر من با این تفاسیر باید تعللل و یا اشتباه در عمل به سیستم QTE باید عواقب جدی تری را به دنبال می داشت.در بعضی صحنه ها پیش می آید که با اشتباه کردن در فشار نیمی از دکمه های نمایش داده شده بر روی صفحه باز هم شخصیت جان سالم به در می برد.اما در هر حال این که سیستم QTE هم در حیطه ی قدرت تصمیم گیری گیمر است قابل تحسین است.کنترل بازی با دکمه ی R2 صورت می گیرد و کاراکتر را به جلو هدایت می کند.این نوع کنترل با توجه به سبک بازی بهترین انتخاب است اما گاهی اوقات در چرخش کارکتر و برگشتن به اطراف مشکل ساز است.علاوه بر آن در تمامی لحظات با فشار دکمه ی L2 می توانید با افکاری که در ذهن کاراکتر ها می گذرد آشنا شوید.در تمام لحظات.چه در لحظات ارام و چه در لحظات پر از استرس.در بعضی از تصمیم گیری ها با مرور افکار کاراکتر ها باز هم به نبرد و تضاد بین خیر و شر می رسیم.در هنگام صحبت کردن با دیگران انتخاب های شما به دور سر کارکتر می چرخند و فرصت محدودی باری انتخاب خواهید داشت.در لحظات هیجان انگیر بازی و در حین تصمیم گیری های سرنوشت ساز این انخاب ها به صورت لرزشی ظاهر می شوند تا استرس شما 2 چندان شود.نوع دیگر کنترل گیم پلی هم پرداختن به کار های روزانه از قبیل غذا خوردن حمام رفتن و .. است.درابتدای بازی این اعمال بسیار جالب خواهند بود اما با قرار گرفتن در جو سراسر هیجان بازی این کار ه کمی خسته کننده میشوند اما سیستم QTE که در آن گنجانده شده لحظات لذت بخشی را برای شما به ارمغان خواهند آورد.به عنوان مثال بعد بیرون آمدن Etahn از حمام باید با حوله بدن خود را خشک کند کنترل حوله به وسیله ی تکان دادن کنترلر PS3 اتفاق می افتد.این تجربه ای متفاوت و لذت بخش خواهد بود یا نمونه ای دیگر خوردن ابمیوه توسط Ethan بود که قبل از خوردن باید آت را تکان بدهید این کار هم با تکان دادن کنترلر PS3 صورت می گیرد.در بخش دیگر بازی باید به کمک مامور Noarman Jayden به کشف سر نخ ها بپردازید.در کشف سر نخ ها نیز مختار خواهید بود اما سنخ هایی را که پیدا می کنید در کنار هم قرار می دهید.این کار در دفتر Norman اتفاق می افتد.شما قادر خواهد بود با کمک عینک Norman تم های مختلفی را انتخاب و از آن لذت ببرید.هر چند که این کار فقط بهانه ای برای به رخ کشیدن گرافیک بازی در فضاهای زیبا و طبیعیست.پس از ان اطلاعاتی را جع به چیزهای کشف شده به شما ما داده میشود و اگر لازم باشد می توانید مکان ان را هم روی نقشه پیدا کنید.
با کمک عینک مخصوص Norman میتوانید به کشف سرنخ بپردازید.
با اشنا شدن با گیم پلی می تواایم راحت تر ارتباط داستان و گیم پلی را متوجه شویم.شاخ و برگ های داستان و در نهایت پایان آن را شما تعیین میکنید.در نهایت بزرگترین بخش بازی تصمیم گیری های شماست که صورت میگیرد.با به پایان رساندن بازی در یکی از حالت ها طرز تفکر خود را خواهید دید.اما نه به طور 100 درصد.در هنگام تصمیم گیری های سخت Ethan بسیاری از ما با او همدرد نیستیم چون حس پدر بودن را تجبه نکردیم.اما با تمام این اوصاف احساسات به خوبی به شما منتقل می شود.اگر تصمیم دردناکی بگیرید حس درد به طور خارق العاده ای به شما منتقل می شود وقتی از تصمیمی سختی عبور می کنید نفس راحتی خواهید می کشید.تاثیرات این بازی بر روی یک گیمر فوق العاده است.اما این تاثیرات به تنهایی اثر گذار نخواهند بود.صدا گذاری فوق العاده عاملی است که یک بازی را به یاد ماندنی می کند.شروع Heavy Rain چرا زیباست و چرا گیمر را شوکه می کند؟ چرا به دل می نشیند و چرا در یاد ها می ماند ؟ تنها دلیل آن صدا گذاری بی نظیر آن خواهد بود.من به شخصه نمی توانم چیزی را که احساس کردم برای شما توصیف کنم.بازی با صدای دل انگیز و فوق العاده ی پیانو شروع می شود.صدای زیبایی که احساسات زیادی از آن لبریز.غم- نا امیدی ، آرامش ، غرق شدن ، عبرت و ... تاثیر گذاری این آهنگ تا جاییست که در یک صحنه ی غم انگیز تا مرز گریه کردن پیش می روید و این مرز را می شکنید.برای توصیف احساساتی که از موزیک بی نظیر بازی به من می رسد باید چشم های خود را ببندم.اهنگ بی نظیر بازی را در ذهنم مرور کنم.آهنگی که بارها در در بازی به شکل های مختلف پخش می شود و تم اصلی موزیک بازی را تشکیل می دهد.با هر بار گوش کردن به آن بیشتر مجذوبش می شوید و بیشتر از آن لذت می برید.اگر شخصیت شما با بازی مطابقت داشته باشد این آهنگ ندای نا امیدیست.دوست دارید چشمان خود را ببندید و خود را به دست سرنوشت بسپارید.اگر شخصیتی مبارزه طلب داشته باشید با تمام سختی هایی که پیش روست با مشکلات مبارزه می کنید.اگر مضطربید با این آهنگ ارامش می گیرید.و هنر بازی تا حدی بی نظیر است که حتی از آهنگ ان هم می توان برداشت های متفاوتی داشت. اما موزیک بخش های در گیرانه و هیجان انگیز بازی می هم عالی نواخته شدند.کارکتر شما در حال پیش رفتن به سوی راهی نا معلوم است.وقت کم است و اننتخاب هایی پیش رو.انتخاب ها وضعیت نا پایداری دارند.آهنگ به شدت خود ادامه می دهد و این چینین است که هیجان بازی بدون هیچ گونه اغراقی حتی بعضی از بازی های شوتر را پشت سر می گذارد.اهنگ با ریتمی کوبنده و سریع پخش می شود و حس اضطراب را در دل شما تشدید می کند.با این آهنگ گاهی اوقات هول می شوید و تصمیمی را می گیرید که عذاب وجودان شدیدی را به شما منتقل می کند.این یکی از جنبه های بی نظیر بازیست.با کمک صدا گذاری بی نظیر و با توجه به تمامی عناصر ،حس خوشحالی ، نارحتی ، افسرگی ، عذاب وجدان شدید ، درد ، استرس و ... به شما منتقل می شود.واقعا چه جیزی می تواند عنوانی مانند Heavy Rain را این چنین فوق العاده جلوه دهد؟ و همه چیز در یاد شما بماند ؟ چه چیزی حس عذاب وجدان شدید را به گیمر منتقل می کند ؟ همه و همه هنر سازندگی آهنگ های بازی را می رساند.در این بین گاهی اوقات قطع شدن موقتی اهنگ به این بخش لطمه می زند و بعضا با پایان هر سکانس آهنگ به جای اینکه تمام شود قطع می شود که این کمی از حالت فیلم بودنبازی می کاهد.
اما صدا گذاری شخصیت های بازی هم فوق العاد صورت گرفته.صداهایی که برای هر کاراکتر انتخاب شده کاملا با شخصیت و چهره ی آنها سازگاری دارد.عصبانیت خوشحالی و دیگر حالت های صدایی به خوبی شنیده می شود.حتی صدای یک پیر مرد و توجه به سختی هایی که او در هنگام حرف زدن دارد.صدا گذاری فوق العاده ی شخصیت ها در کنار صدا گذاری محیط بازی را کامل می کند.هر چند صدای بعضی از کاکتر هایی که در بازی به شکل موقت دیده می شوند کمی عجیب کار شده است!90 درصد صداهایی که در محیط می شنوید الگو برداری فوق العاده دقیق از واقعیت است.صدای باز کردن یک شیر آب صدای فوق العاده ی ساعت صدای باران و بسیاری از آیتم های دیگر بی نظبر طراحی شده.در این بین به عنوان مثال صدای بعضی از چیزها به خوبی بقیه نیست برای مثال به صدا سرخ شدن یک تخم مرغ و یا شستن دست و صورت زیر آّب اشاره کرد که چندان جالب طراحی نشدند.همین طور که گفتم یکی از بخش های عالی صدا گذاری صدای باران است که البته با توجه به اسم بازی انتظاری کمتر از این هم از بازی نمی رفت.گاهی اوقات کاراکتر خود را به کنار پنجره می برید.شب زیباییست.شهر غوغای نور است.صدای دلنشین باران و برخورد آن به شیشه به همراه موزیک فوق العاده ی بازی که در حال پخش است روح شما را نوازش می دهد.گاهی اوقات با انجام این کار چند دقیقه ای از بازی به شکل دیگری لذت می برید و کار های دیگری را انجام مدهید.این محیط فوق العاده گاهی اوقات شما را به یاد یک تابلو نقاشی می اندازد.یکی از صحنه ها با Ethan به حیاط خانه ی جدیدش می روید.برگ های نارنجی در حال ریزش هستند.گیاهان زرد و نارنجی شده است.باران در حال بارش است و زمین را به شکل زیبایی اراسته کرده است.قدم بر می دارید و به جلو پیش می روید صدای باران و صدای قدم های Ethan بر روی زمین پوشیده شده از باران.واقعا محیط شما را به یاد تابلوی زیبای هنری می اندازد که جان گرفته است.جوی فوق العاده.
جو بازی بازی فوق العاده است.آب هوای ابری و بارانی اتمسفرکم نظیر به بازی بخشیده.
یکی از ضربات غیر قابل بخششی که سازندگان به این بازی وارد کردند خراب کردن جو بی نظیر بازی در بعضی بخش های بازیست.به عنوان مثال برای به تصویر کشیدن نور پردازی فوق العاده ی بازی جو روز ابری را در بازی فدا کرده اند.در یک روز ابری و بارانی که باران با بی رحمی در حال بارش است نوری مانند نور خورشید دیده می شود که به طور کلی حس شما را نسبت به بازی از بین می برد.هر چند در روز ابری هم نور وجود دارد اما نه به این شکل. اما در این بین بخش هایی از بازی که در روز آفتابی طراحی شده هم خالی از لطف نیست و باید اعتراف کرد عالی طراحی شده اند.نور بی نظیر خورشید در کنار حیاط سرسبز و زیبا که به دل هر کسی می نشیند.همچنین در بازی تناسب بی نظیری بین تمامی اجزا وجود دارد. در نتیجه می توان گفت که فضای هنری بازی بسیار عالی طراحی شده ولی بازی بیشتر به مکان های بسته محدود می شود و فضای باز کمتر در بازی دیده می شود.محیط دارای گرافیک خوبی است ولی جزئیات چندان زیاد نیست اما Heavy Rain از زمره ی بازی هاییست که به جای دید کلی نگر به گرافیک بازی به جزئیات بیشتر اهمیت داده است.قوی ترین بخش گرافیکی بازی طراحی چهره ی کارکتر هاست.باید اعتراف کرد به نحو خارق العاده ای طبیعی و پر جزئیات طراحی شده.هنر این طراحی با نزدیک شدن چهره بیشتر و بیشتر و بیشتر مشخص می شود.سازندگان برای بخش های Loading بازی چهره ی کراکتری را که شما کنترل او را در دست دارید انتخاب کرده اندکه از نزدیک به نمایش در می آید.با این کار اوج هنری گرافیک را به رخ گیمر ها کشیدند.در بین اجزای صورت و لب و چشم فوق العاده طراحی شده اند.رنگ چشم فوق العاده طبیعی به نظر می رسد.به قاعده ی کلی بازتاب نور در چشم به طور کامل توجه شده.لب ها دارای چین چروک هستند رنگ لب کاملا طبیعی طراحی شده.پوست صورت فوق العاده به نظر می رسد.علاوه بر آن زخم صورت Norman Jayden ، حفره های صورت Scot Shelby و ریش Ethan همه و همه فوق العاده کار شده اند و اوج کار هنر کار را به نمایش می گذارد.نکته ی جالب اینجاست حتی بر روی پوست صورت نیز قاعده ی بازتاب تور رعایت شده اما باز هم با رعایت اصول واقع گرایانه.برای مثال بر روی گونه ها بازتاب نور صورت می گیرد و با تغییروضعیت صورت و زاویه ی تابش بازتاب نور به زیر چشم منتقل می شود.
طراحی چهره عالیست.و قوی ترین بخش آن را طراحی چشم ها تشکیل می دهد.به قطرات اشک و بازتاب نور از چشم کارکتر دقت کنید.
طراحی چهره ی پر جزئیات بیشتر درباره ی شخصیت ها اصلی صدق میکند.نکته ای که در مورد تما کاراکتر ها دارای فراز و نشیب است پیاده کردن حالت های مختلف روی صورت است.برای مثال حالت غم حالت ترس حالت خوشحالی و ... در ابتدای امر باید گفت که بهترین حالت ممکن روی صورت کارکتر های Heavy Rain قابل مشاهده است.چیزی که در بازی های دیگر حتی یک چهارم آن را نیز مشاهده نمی کنیم.اما این حالت دارای فراز نشیب است.بعضی از حالت هایی که روی صورت پیاده می شود بسیار فوق العاده است.در یکی از بخش های بازی Scott باید به دیدار دوستش Manfred برود.او پیر مردی با موهای سفید است.اما حالت هایی که روی چهره ی او به تصویر کشیده شده بود بی نظیر بود و واقعا جای تحسین داشت.به طوری که با واقعیت مو نمی زد و من تا به حال چنین چیزی را ندیده بودم ( به صدا گذرای او هم اشاره شد).در حالت دیگر بعضی از حالت ها بسیار معمولی به نظر می رسد.برای مثال کاراکتر می ترسد و شما ترس خاصی را در چهره ی او مشاهده نمی کنید.اما در کل باید گفت یکی از فوق العاده ترین بخش های بازی طراحی حالت های چهره ی کارکتر ها بود.بخش دیگر گرافیکی محیط است.محیط در بعضی مواقع یک تابلوی هنری است.پوشش های گیاهی بازی در کل طراحی بسیار خوبی دارند.نکته ی فوق العاده ی دیگر نور پردزای بازیست که واقعا بی نظیر است.ابتدای بازی تلالو درخشان خورشید کافیست که به ما اثبات شود این فاکتور گرافیکی بی نظیر است.اما این شروع کار است.همین طور که گفتم بازتاب نور که جزئی از نور پردازیست چه در صورت و حتی در چشم کاراکتر هارعایت شده. زمانی که باران سرتاسر زمین را فرا گرفته است باز هم شاهد نور پردازی فوق العاده هستیم.حرکات موج گونه ی آب و تابش نور از آن بی نظیر طراحی شده است.برخورد قطرات باران به آب جمع شده برروی زمین و نوعی بی نظمی که در آب و نور بازتاب شده به وجود می آورد.در یکی از بخش های بازی شما باید وارد یک خانه ی متروکه شوید.اینجاست که که نورپردازی بازی خود را به اوج می رساند.نوع تابش نور طوری است که گرد و خاک و دانه های معلق در هوا به خوبی قابل مشاهده هستند.این صحنه واقعا یکی از تحسین برانگیز ترین صحنه ها یی بود که من در بازی مشاهده کردم.نور پردازی فوق العاده ی بازی تا جایی پیش می رودکه سازندگان در بعضی بخش ها برای به تصویر کشیدن زیبایی آن جو بازی را کمی از واقعیت دور کرده اند (مطلبی که قبلا عرض کردم).سایه پردزای بازی در نوع خود خوب است.اما در بعضی مواقع دچار مشکل به نظر می رسد.برای مثال هنگامی که سایه ها وارد وضعیت جزئی تری می شوند کمی حالت واقعی آنها زیر سوال می رود.نمونه ی ان را در تابش نور از میان برگ درختان و یا بوته ها مشاهده میکنیم.سایه زنی در بقیه ی اوقات نسبتا خوب به نظر می رسد.فیزیک بازی در بعضی مواقع به خاطر باگ های بازی ضعیف به نظر می رسد.یکی از صحنه های بازی که Shame و Ethan در اداره ی پلیس با هم در حال صحبت کردن هستند پلیس ها از آنها رد می شوند و این اتفاق فیزیک بازی را کلا زیر سوال می برد.در دفعات بعدی به پایان رساندن بازی چنین صحنه ای دیده نشد.و یا صحنه ی درگیری Scott که در یکی از تصاویر بالا نشان داده شده در هنگام در گیری کراوات با پیراهن فاصله دارد در حال که Scott طوری خوابیده که نیروی جاذبه کاملا بر کراوات غلبه دارد.بعضی باگ ها از جمله فرو رفتن در زمین و هنگ کرن بازی هم گاهی اوقات ناراحت کننده به نظر می رسند. به عنوان یکی از بخش های هنری بازی حرکت قطرات باران بر روی صورت و روی شیشه هم بسیار عالی طراحی شده و حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد.
باز هم نور پردازی بی نظیر بازی.حرکت قطرات باران روی شیشه دیدنیست.
اما دوست داشتم که بعد از این نقد صحبت کوتاهی درباره ی ویژگی های خاص Heavy Rain داشته باشم.4 شخصیت.4 فرد عادی.4 فردعادی که در شرایط غیر عادی قرار می گیرند.آنها قهرمان نیستند.شعار بازی ما را تا حدودی به یاد شعار سری بازی های Silent Hill می اندازد.اما Heavy Rain با بعد واقعیت سر و کار دارد.بخش تحسین بر انیگز بازی و احترامی که در بازی به گیمر گذاشته می شود او را به شدت به ادامه ی بازی ترغیب می کند.کوچکترین تصمیماتی که ممکن است حتی در روند بازی تاثیری نداشته باشند با شماست.بزرگترنی تصمیماتی هم که در تعیین پایان بازی نقش دارند با شماست.شما Heavy Rain را تایین می کنید.ما در باره ی Origami Killer چه می دانیم ؟ او یک قاتل است که کودکان را به قتل می رساند ؟ اما تا به حال شده از خود بپرسیم چرا ؟ واقعا دلیل این کار او چیست ؟ چرا او به این چنین فردی تبدیل شده است ؟ ایا جامعه مقصر نبوده ؟ اینها همه چیزهایی بود که در ذهن من مهم ترین فاکتور برای به پایان رساندن بازی را تشکیل می داد.یکی از فیلم هایی که قبلا دیده بودم درون مایه ای داشت شبیه به این صحبت.فردی که زن و بچه ی او توسط یک دزد کشته شده بودند شروع به قتل و عام پلیس ها و افراد بزرگ مملکتی کرده بود.دلیل آن این بود که فرد قاتل در دادگاه بی گناه شناخته شد چون مدرک معتبری وجود نداشت.و جامعه بدون کوچکترین تحقیقی آن فرد را بی گناه شناخت.یکی از اخرین نقشه های فرد قربانی بمب گذاری بود.پلیس ها این بار نقشه ی او را متوجه شدند.بمب را به مکانی که او در آنجا زندانی بود انتقال دادند.لحظه ی آخر فیلم یکی از پلیس ها به سلول فرد آمد و به او گفت اگر آن بمب را منفجر کنی یاد همسر و دختر خود را از بین برده است.فرد قربانی با تماس به یک شماره می توانست بمب را منفجر کند و صحبت های پلیس تاثیری روی او نداشت او بمب را فعال کرد و ناگهان متوجه شد بمب د سلول اوست.پلیس در سلول را بست و رفت.و آخرین حرکت قربانی تیری را به قلب خودش وارد ساخت.پایان غم انگیز و نا عادلانه ای بود اما هنری! هم اکنون شما شاهکاری به نام Heavy Rain را پیش رو دارید.چه جور پایانی را دوست دارید؟ پایانی سرتاسر قهرمان نمایی؟ پایانی خوشحال کننده ؟ پایانی دراماتیک ؟ شما انتخاب کنید.هر چند با پایان چند باره ی Heavy Rain به این نتیجه ی بزرگ رسیدم که همه چیز آن طر که به نظر می رسد نیست !
معرفی
9.5
+) داستان پردازی فوق العاده و سرشار از انتخابات فوق العاده و سراسر هیجان بر اساس سلیقه ی گیمر
-) بعضی بخش های داستان بدون توجیه به نظر می رسد
جذابیت
9
+) سیستم QTE فوق العاده و همه جانبه.پیش روی بازی بر اساس واقعیت و مرگ کارکتر ها.صحنه ها و تصمیم گیری های سراسر هیجان در بازی
-) با اینکه ممکن است با مرگ کاراکتر ها روبرو شوید اما تعلل در سیستم QTE از جانب شما همیشه مساوی با مرگ کارکتر نیست و در بعضی اشتباه 50 درصدی در وراد کردن دمه ها باز هم کارکتر زنده می ماند که این عامل کمی از جذابیت بازی میک اهد
گرافیک
8.5
+) طراحی فوق العاده ی چهره ی کارکتر های اصلی و بر مبنای واقعیت.نور پردازی فوق العاده
-) گرافیک بیشتر روی جزئیات تکیه دارد و نه روی کلیات.سایه پردازی متوسط.مشاهده ی برخی باگ های عجیب نظیر هنگ کردن و فرو رفتن کارکتر در زمین
صداگذاری
9.5
+) موسیقی فوق العاده ی بازی در بخش های مختلف.صدا گذاری عالی شخصیت های اصلی
-) قطع شدن موقتی صدا در بعضی مراحل بازی
گیم پلی
9.2
+) سیستم QTE و تصمیمات شما گیم پلی بازی را تشکیل میدهند.گیم پلی با توجه به سبک بازی بسیار خوب به نظر می رسد
[FONT=Tahoma]-) با ورود به بخش های هیجان انگیز بازی بعضی بخش های کند کمی خسته کنند هبه نظر می رسد
نمره کلی
در نهایت Heavy Rain نمونه ی کاملی از تناسب بین نام بازی ، جو بازی ، داستان بازی ، و موسیقی بازیست
9.4