يك مارماهي بردار
و با آن يك حلقه بساز.
بعد بذار كه دور بدنت بپيچه!
تنگ تر و تنگ تر و تنگ تر.
به نظرت مارماهي،
خيلي حيوان دوست داشتنيي نيست؟
هي! جواب منو بده.
چرا وايسادي اونجا و آبي مي شي؟
يك مارماهي بردار
و با آن يك حلقه بساز.
بعد بذار كه دور بدنت بپيچه!
تنگ تر و تنگ تر و تنگ تر.
به نظرت مارماهي،
خيلي حيوان دوست داشتنيي نيست؟
هي! جواب منو بده.
چرا وايسادي اونجا و آبي مي شي؟
مربع ساكت گوشه اي نشسته بود
كه يك مثلث محكم با آن تصادف كرد.
مربع زخمي فراد زد:
بايد هر چه زودتر به بيمارستان برسم.
زود يك دايره قلقلي سر رسيد،
مربع را برداشت و چرخ زنان به بيمارستان برد.
من نتونستم تكليفمو انجام بدم
چون يك اتفاقي افتاده
من نتونستم سر وقت بيام
چون يك اتفاقي افتاده
من نتونستم با كسي مهربون باشم
چون يك اتفاقي افتاده
من نتونستم كاري رو شروع يا تموم كنم
چون يك اتفاقي افتاده
اصلاً من نتونستم زندگي كنم،
چون يك اتفاقي افتاده
مي پرسيد"چه اتفاقي افتاده؟"
خب من از كجا بدونم؟!
شما بايد بگين آقاي دكتر!
آخه ناسلامتي شما پول مي گيريد كه همين چيزا رو بفهميد ديگه!
![]()
Last edited by Ahmad; 04-08-2007 at 18:06.
بايد خانه جانسون راخراب مي كرديم.
من بولدوزر آوردم، بيل مكانيكي آوردم، جرثقيل آوردم
سقف ها را كنديم، ديوارها را خراب كرديم
جاي بخاري را كوبيديم، لوله ها را كنديم
پنجره ها را خرد كرديم، زنگ ها را پاره كرديم
شيرواني ها رادر آورديم، كف چوبي اتاق را اره كرديم
به زيرزمين كه رسيديم تا آن را هم بكوبيم
يكنفر داد زد:
« هي اينجا خانه جانسون نيست، خانه آنها بغل دستي است»
(شايد به اين دليل است كه ديگر معمار نيستم)
یک گلوله ی برفی برای خودم درست کردم،
آنقدر گرد و خوشگل که فکرش را هم نمی توانی بکنی.
بعد فکر کردم برای خودم نگهش دارم،
و پیش خودم بخوابانمش.
برایش لباس خواب درست کردم،
یک بالش هم برای زیر سرش.
دیشب دیدم گذاشته رفته،
اما پیش از رفتن، جایش را خیس کرده بود!
پسر كوچولو گفت: «گاهي وقتها قاشق از دستم مي افتد.»
پيرمرد بيچاره گفت: «از دست من هم مي افتد.»
پسر كوچولو آهسته گفت: « من گاهي شلوارم را خيس مي كنم.»
پيرمرد خنديد و گفت: «من هم همينطور»پسر كوچولو گفت: « من اغلب گريه مي كنم»
پيرمرد سر تكان داد: «من هم همين طور»پسر كوچولو گفت: « از همه بدتر بزرگترها به من توجهي ندارند.»
و گرماي دست چروكيده را احساس كرد: «مي فهمم چه مي گويي كوچولو، مي فهمم.»
--------
یک پیشنهاد!!
سلام دوستان
و اما ماجرای پست تکراری در تاپیک شل سیلور استاین..
از اونجاییکه پستها در این تاپیک روز به روز بیشتر میشه(ماشاالله)
و اگه یه پستی هم چند بار تکرار بشه دیگه چی میشه...و فهرست هم برامون مهمه..امکان سرچ هم خیلی کمکی نمیکنه و ووو..
از دوستان میخوام خودمون اگه دیدیم یکی پست تکراری داده تا وقتی فهرست دوباره ویرایش نشده..بگیم تا پستشو ویرایش کنه
با اینحال حتما پست اولو در نطر داشته باشید
ممنون
Last edited by AaVaA; 04-08-2007 at 18:10.
شايد انگشت شست كسي
كه عادت به مكيدنش دارد
خيس و چروك باشد
و رنگش سفيد و پريده مثل برف
اما از مزه انگشت
شيرين تر تو دنيا نست
( اين را ما مي دانيم كه انگشت شست مي مكيم)
گربه پيدايش نيست
نمي دانم كجا هست
يا كجا رفته؟
كسي مي داند؟
بگذار از اين كلاهي كه مي رود بپرسم
.
اگه من به جای پا چرخ داشتماون وقت می تونستم به مسابقه ی پرورش گل برم
یا به جای چشمام گل سرخ داشتم
و چه بسا جایزه هم ببرم
If I had wheels instead of feet
And roses’ stead of eyes
Then I could drive to the flower show
And maybe win a prize
و این منم که سر و ته ایستاده امهر وقت توی آب یه آدمی رو می بینمکه سر و ته ایستادهنگاهش می کنم و هر هر می خندمالبته نباید این کارو بکنمچون شاید تو یه دنیای دیگه ایدر زمان دیگه ایدر جای دیگه ایچه بسا همون آدم درست ایستاده
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)