تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1697 از 2734 اولاول ... 697119715971647168716931694169516961697169816991700170117071747179721972697 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,961 به 16,970 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16961
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    شیشه قلبم شکست آخر
    عطر عشق تو گریزان شد
    چو بادمست آواره زدشت آشنایی
    گذشتم و دگررفتم دریغ ازاین جدایی
    برگ پاییزم آتش سردم
    شمع خاموشم قصه دردم
    بشنو از آواز پردردم
    قصه تلخ خداحافظ
    چو موج خسته ای رفتم
    ای ساحل فراموش
    دریای اندوه وحسرت
    گشوده برمن آغوش
    برگ پاییزم آتش سردم
    شمع خاموشم قصه دردم


    گیج از چی آخه؟
    ولش کن. اگه میدونستی که اسمش "گیجی" نبود

  2. #16962
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من نباشم می دونم تو استراحت می کنی
    اولش ساده به این نبودن عادت می کنی
    اما وقتی فهمیدی راس راسی عاشقت بودم
    نمی گی، اما یه کم احساس غربت می کنی


    خیلی فلسفی حرف زدی ها اقا جلال

  3. #16963
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    یارب برس امشب به فریادم
    بستان از آن نامهربان دادم
    بیداد او برکنده بنیادم
    گو ماه من ، از آسمان
    دمی چهره بنماید
    تا شاهد امید من
    ز رخ پرده بگشاید


    اره خیلی فلسفی بود. خودم هم دارم روش فکر میکنم!

  4. #16964
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دانم ای دل که بهاران بود و موسم عشرت
    من پربسته چه سازم که پريدن نتوانم

    گرچه ديری است خموشم، نرود نغمه ز يادم
    زان که هر لحظه به نجوا سخن از دل برهانم

    ياد آن روز گرامی که قفس را بشکافم
    سر برون آرم از اين عزلت و مستانه بخوانم


    اما زیاد فکر نکن اقا جلال می ترسم بشی نیچه ایران

  5. #16965
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    می گن اسب و رفیق روز جنگه
    مو می گویُم از او بهتر تفنگه
    سوار بی تفنگ قدرت نداره
    سوار وقتی تفنگ داره سواره

    تفنگ دسته نقرم رو فروختم
    برا یارم قبای ترمه دوختم
    فرستادم برایش پس فرستاد
    تفنگ دسته نقرم
    داد و بیداد


    باشه بهش میگم!

  6. #16966
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دریغا شعر در من مرده امروز
    نمی جوشد دگر آن حس مرموز
    کلامم سرد و یخ بسته ست هرچند
    دلی دارم پر از تاب و تب و سوز

  7. #16967
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    زان بخششی که بر در عالم شد
    انده نصیب گوهر آدم شد

    یارب چه نطفه بود نمی‌دانم
    کز وی زمانه حامله‌ی غم شد

    لطف از مزاج دهر بشد گوئی
    ای مرد لطف چه که وفا هم شد

    زیر سپهر کیست نمی‌دانم
    کز گردش سپهر مسلم شد

  8. #16968
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دو تنها و دو سرگردان، دو بی کس
    ز خود بیگانه، از هستی رمیده
    از این بی درد مردم، رو نهفته
    شرنگ ناامیدی ها چشیده


    مشیری


    شب خوش

  9. #16969
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    هیچ میگویی اسیری داشتم حالش چه شد
    خسته‌ی من نیمه جانی داشت احوالش چه شد

    هیچ می‌پرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه
    می‌رسید و نامه‌ای می‌بود بربالش چه شد

    هیچ کلک فکر میرانی بر این کان خسته را
    جان نالان خود برآمد جسم چون نالش چه ش


    شب خوش

  10. #16970
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    دلا طمع مبر از لطف بي نهايت دوست
    چو لاف عشق زدي سر بباز چابك و چست

    به صدق كوش كه خورشيد زايد از نفست
    كه از دروغ سيه روي گشت صبح نخست

    شدم ز دست تو شيداي كوه و دشت و هنوز
    نمي كني به ترحم نطاق سلسله سست

    مرنج حافظ و از دلبران حفاظ مجوي
    گناه باغ چه باشد چو اين گياه نرست

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •