در بوستان حريفان مانند لاله و گل
هر يك گرفته جامي در ياد روي ياري
حافظ
سلام سلام
خوبيد؟
در بوستان حريفان مانند لاله و گل
هر يك گرفته جامي در ياد روي ياري
حافظ
سلام سلام
خوبيد؟
یوز پلنگی
میدود در من
فلج میکند
قطب شمال و جنوب مرا
بیدار که میشوم
بوی جنگل میدهم
جنگلی که خط استوا از میانهی آن گذشته
پرندگان عجیبی
از دهانم
پر میکشند به آسمان
حیواناتی وحشی
از چشمانم
پا به فرار میگذارند
نه کمین میکند
نه میایستد از دویدن
بیخیال شکار است
یوز پلنگ نادر ایرانی
سلام
ممنون شما خوبید ؟
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
یعقوب درد می کشد و کور می شود
یوسف همیشه وصله ناجور می شود
ایجا نقاب شیر به کفتار می زنند
منصور را هر آینه بر دار می زنند
اینجا کس برای کسی کس نمی شود
حتی عقاب در خور کرکس نمی شود
جایی که سهم مرد بجز تازیانه نیست
حق با تو بود،ماندنمان عاقلانه نیست
ما می رویم،چون دلمان جای دیگر است
ما می رویم،هر که بماند مخیر است
ما می رویم،گرچه زالطاف دوستان
بر جای جای پیکرمان جای خنجر است
تنها و دل گرفته و بيزار و بي اميد
از حال من مپرس كه بسيار خسته ام
من خواب ديدم پر كشيدي و سحرگاه
تنها شدن در اين قفس تعبير من بود
در تذکر خواهی ار. اشراق من ؟......... عاشق نوری تو ... نی مشتاق من
خارجی از زُمره عشاق من ...... در حقیقت گر شوی اوراق من ؟......
مصدر انوار و اطوارت کنم
سلام اساتید
مخمل نگاه این بنفشه ها
می برد مرا سبک تر از نسیم
از بنفشه زار باغچه
تا بنفشه زار چشم تو که رسته در کنار هم
زرد و نیلی و بنفش
سبز و آبی و کبود
ببخشید من دوباره خرابکاری کردم
Last edited by diana_1989; 04-10-2007 at 12:48.
در آن نگاه خامش دریا رنگ
یک گوشه از دو چشم کبود تست
ای آسمان روشن مینا رنگ"
"ای کاش بود پیکر من شعری
تا قصه ساز بزم شبت می شد
می خواندی و چو بر دو لبت می رفت
سرمست بوسه های لبت می شد"
"می مرد کاش بر لب من آن شعر
کاو شرح بیقراری ی ِ من می گفت
اما چو دیدگان تو چشمانم
در یک نگه هزار سخن می گفت"
*-*-*
cool!
تو همان وصل و ثنایی که به دل جای گرفتی
نه همین صورت زیبا که به سر جای گرفتی
سلام به همه ی دوستان
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)