ياده قديما افتادم که بچه ها از همديگه سوتی ميگرفتن مثلا يه بنده خدايه تو يه تاپيکی
يه سوتی ميداد بچه ها ميرفتن اون سوتيو ميآوردن اينجا
![]()
--
--
ياده قديما افتادم که بچه ها از همديگه سوتی ميگرفتن مثلا يه بنده خدايه تو يه تاپيکی
يه سوتی ميداد بچه ها ميرفتن اون سوتيو ميآوردن اينجا
![]()
نه آقا اسم واقعی طرفو هر کس خواست بدونه پیغام خصوصی بزنه !نه دیگه نشد
چرا میخوای سوتی خودتو بپوشونی!!!![]()
![]()
چی چی برا خودتون می برید و می بافید من کجا سوتی دادم داداش !؟ياده قديما افتادم که بچه ها از همديگه سوتی ميگرفتن مثلا يه بنده خدايه تو يه تاپيکی
يه سوتی ميداد بچه ها ميرفتن اون سوتيو ميآوردن اينجا![]()
![]()
نزدیکای عید بود و تو خیابون پر از مهمونای عیدی .داشتیم یا دوتا از دوستامون از خیابون رد میشدیم که یه زانتیا اومد کنارمون وایستاد
.نگاه کردم دیدم سه تا دختر سانتال مانتال نشستن داخل دوستم امد بره جلو که جلوشو گرفتمو خودم رفتم .گفتم میتونم کمکتون کنم .یکیشون گفت
:ببخشید ما تازه اومدیم اینجارو بلد نیستیم بعد دستشو به طرف خیابونه بغلی دراز کرد و گفت : ما اگه بخوایم بریم اون خیابون از کجا باید بریم....
خلاصه تا این رفیقامون تا خونه مارو فیلم کردن و منم پشت دستمو داغ کردم دیگه کمکی از دستم بر بیاد.
آقا ما ماشینو گزاشتیم واسه فروشدیشب یکی زنگید گفت واسه دوست دخترم می خوام پولم نقده همین الان،
گفتم باشه بیا ببرش
.
قرار شد برم خونه اونا با اینترنت سابقه ماشینو چک کنه، رفتم دیدم اوه دختره پا به ماهه تا دیدم دلم سوخت که ماشین مشکل دار دارم میفروشم بهش
. من با دوست دخترش تو آشپزخونشون وایسادیم حرف زدن ، پسره هم رفت طبقه بالا تو اتاق سابقه چک کنه، از اونجا هم داد می زد با ما حرف میزد صداش وازه نبود
، گفت آره این ماشینو هدیه دارم می خرم واسه دوست دخترم چون 2روز پیش 6قلو حامله شد، منم یهو چشمام
شد، یوهو ایرانی بازیم گل کرد زدم زیر خنده داد زدم گفتم اگه فقط 2روز گزشته این بجای 6قلو 600 قلو حاملس با این شیکمش
.
یوهو همه ساکت شدن، چهره ها شد اینجوری
منم تازه فهمیدم چه گندی زدماون داد زده بود گفته بود تا روز موعود 2روز مونده ولی من فقط 2روزشو شنیده بودم. منم شدم:43:حالا مگه میشد جمش کرد گندی رو که بالا اورده بودم، از اون موقع به بعد نفهمیدم چطوری گزشت حتی پولو اومدم خونه خودمون شمردم
اون 20دقیقه 3سال گزشت اندازه 7-8 کیلو هم لاقر شدم انقدر عرق ریختم از خجالت
آقا يه بار من خونه يكي از دوستام بودم، دايي دوستم و زنش كه هر دو استاد پروازي هستن هم اونجا مهمون بودند، يهو زن دايي دوستم گفت اين رشتيها هم كه انقدر ميگن كله ماهي ميخورن پس باهوشن، همچين هم باهوش نيستن، منم بيمقدمه گفتم: اگه اينطوري باشه كه تركا هم همشون از بيخ خرن!!!!
يهو ديدم دايي دوستم و دوستم قرمز شدن و دارن با چشاشون علامت ميدن، منم سريع گرفتم و گفتم: خوب البته ميبينيد كه اينجوري هم نيست، تركها خيلي باهوشن و خيليهاشون هم استاد دانشگان!!!!
چند دقيقه بعد، وقتي زن دايي دوستم رفت يه جايي (گلاب به روتون) دايي دوستم برگشت گفت ماشاا... اين ياز هم حسابي آدم پوليتيكالي هستشها!!!!!
من همین چند روز پیش تو کلاس نشسته بودمو
دبیر هندسه تحلیلیمون ازم پرسید اسم شما جیه ؟
منم فکر کردم میگه امروز چند شنبه است ؟( امان از سر و صدای کلاس !!!)
گفتم : چهارشنبه
معملممون هم خیلی جدی گفتم مگه من باهاتون شوخی دارم
گفتم نه خانوم مگه من که شوخی نکردم ، دیگه کلی دوستام بهم توضیح دادن چی شده فهمیدم چه سوتی دادم !
خلاصه از اون روز بهمون میگن چهارشنه ، رانا خانوم کجاس !؟
سوتی جالبی دادی
باحال بود
حالا رانا خانوم چی کار میکنه![]()
سوتی های جالبی بود...............
یه بار تو کلاس زبان که نصف دختر ونصف پسر بود استاد گیر داد به تلفظ کلمه success منم اونو ساکسس می خوندم ولی استاده گیر داده بود ومرتب می گفت دوباره بگو و خودشم اشو کم تلفظ می کرد اقا خلاصه چند بار گفت و من اخر سر اشتباها گفتم --- که بوم کلاس منفجر شد وابروم رفت بعد کلاسم همه می گفتن وای چی گفتی![]()
مهران جان ممنون تاپيك رو پاك سازي نمودي ...![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)