تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1685 از 2734 اولاول ... 685118515851635167516811682168316841685168616871688168916951735178521852685 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,841 به 16,850 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16841
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,878

    پيش فرض

    او در گوشه ای از قلبم زیر سایه درختان نشسته است
    و در لحظه های پاییزی قلبم برایم شعر عشق می سراید.
    او آرام و متین در کویر احساسم بذر محبت می پاشد
    و من عاجزانه برای آخرین بار عشق آشکارش را در قلبم انکار می کنم.

  2. #16842
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
    که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق تر از مایی

  3. #16843
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,878

    پيش فرض

    یقین آنجاست آن جانان، امیر چشمه‌ی حیوان
    که باغ مرده شد زنده، و جان بخشیدن او تاند

    چو اندر گلستان آید، گل و گلبن سجود آرد
    چو در شکرستان آید، قصب بر قند پیچاند

    درختان همچو یعقوبان، بدیده یوسف خود را
    که هر مهجور را آخر ز هجران صبر برهاند

  4. #16844
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    گر از تو خبر نیست به دل ، بی خبری هست

    ور دل طلبد ، مستی چشم دگری هست



    من پاکتر از برگ گلم ، ورنه تو دانی

    هر گوشه گلی هست ، نسیم سحری هست



    زلفان بلندم شده چون عمر وفایت

    آشفته نسازد ، اگر آشفته سری هست



    بیگانه ام از حرف نگاه و سخن عشق

    گر دیده بخواهد ، نگهم را شرری هست



    ترسم ببرم نام تورا ای همه جایی

    زیرا که خدا هست و به آهی اثری هست



    می میچکد از گوشۀ پیمانه و بینم

    از اشک پر افسون تو هم پاکتری هست



    من کنج قفس خوشترم از دامن صحرا

    - بیگانه بدان- ورنه مرا بال و پری هست



    بر بال من از دست محبت نخورد سنگ

    گر مرغ لب بام شوم ، رهگذری هست


    دل همچو صدف لب نگشاید دگر ای دوست

    تا خلق ندانند که در آن گهری هست



    غم نیست اگر زنگ دلم اشک نشوید

    گر چشم تری نیست مرا ، شعر تری هست



    باکم نبود ، گر گل عشقم شده پرپر

    در سینه دلی هست ، که در آن خبری هست



    « عرفی سخن نغز تو پاینده که گفتی

    «تا ریشه در آب است ، امید ثمری هست»
    ...

  5. #16845
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    تویی که وصل تو هر درد را بود درمان
    تویی که نام تو هر بند را بود مفتاح

  6. #16846
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    حریفا ! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج میلرزدتگرگی نیست مرگی نیست.صدائی گر شنیدی صحبت سرما و دندان ست.

  7. #16847
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    ترا به حشمت ناپایدار رگبار
    ترا به عصمت باران نم نم می خوش
    ترا به آب
    به آبسالی پر آهو
    به بادهای پر از کبوتر
    به چاه آب بادیه سوگند گرگ مباش
    همان که قایق کوچک به باد وحشی گفت
    همان که با دکل کوتهش غرور بلندش به آب گفت
    مرا نوازش کن
    ترا به عشق بی اندوه ماهیان سوگند
    به عشق بی اندوه ماهیان سوگند
    به عشق های فراری
    ترا به مرگ های نجیب هزاران هزاری
    ترا به فاصله کام وحشی کوسه
    و تاب نرم ران سفید شناگر غافل
    ترا به وحشت دندان و خون و هول و حباب
    ترا به کوچ عشیره های فقیر ماهی ها
    به جستجوی چراگاه های خرم آب
    ترا به عشوه گرداب و بهت شاعر نومید
    ترا ... به خیزاب
    مرا
    نوازش کن
    ...

  8. #16848
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    نه رهایی می بخشد نور نه در بند می کشد
    نه دادگر است نه بیدادگر
    با دست های نرم خویش
    ساختمان های قرینه می سازد نور

    از گذرگاه های آینه می گریزد نور و
    به نور باز می گردد.
    به دستی می ماند که خود را باز می آفریند
    و به چشمی که خود را
    در آفریده های خویش باز می نگرد.

    اکتاویو پاز

  9. #16849
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    دختران بنشسته بر روزن
    مادران غمگین كنار در
    كم كمك در اوج آمد پچ پچ خفته
    خلق چون بحری بر آشفته
    به جوش آمد
    خروشان شد
    به موج افتاد
    برش بگرفت وم ردی چون صدف
    از سینه بیرون داد
    منم آرش
    چنین آغاز كرد آن مرد با دشمن
    منم آرش سپاهی مردی آزاده
    به تنها تیر تركش آزمون تلختان را
    اینك آماده
    مجوییدم نسب
    فرزند رنج و كار
    گریزان چون شهاب از شب
    چو صبح آماده دیدار
    مبارك باد آن جامه كه اندر رزم پوشندش
    گوارا باد آن باده كه اندر فتح نوشندش
    شما را باده و جامه
    گوارا و مبارك باد
    دلم را در میان دست می گیرم
    و می افشارمش در چنگ
    دل این جام پر از كین پر از خون را
    دل این بی تاب خشم آهنگ
    كه تا نوشم به نام فتحتان در بزم
    كه تا بكوبم به جام قلبتان در رزم
    كه جام كینه از سنگ است
    به بزم ما و رزم ما سبو و سنگ را جنگ است
    ...

  10. #16850
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    .تاريخ بر ما ؟
    بی ما ؟
    با ما ؟
    پيش می رود ....
    و خط تاريخ آبروی انسانيت می شود !
    نابغه ها ...حاکمان ... ديوانه های تاثير گذار ...
    محکومان ... شوريدگان و...کج رو ها !

    کج رو ها چشمان درشت پر نوری دارند که
    راه های هزار بار رفته را نمی بینند !!
    درهای چارتاق باز را نمی بینند !!
    و فکر های نخ کش شده را بر نمی تابند!

    کج رو ها !!
    بدنی مقاوم دارند که در برابر آسیب های
    جامعه پر توان است و بی تفاوت !

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •