تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 168 از 469 اولاول ... 68118158164165166167168169170171172178218268 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,671 به 1,680 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1671
    داره خودمونی میشه Zokoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    3.1430world
    پست ها
    99

    پيش فرض

    یه بارمن وقتی خیلی جوون بودم یه سوتی دادنم که بیشتر میخورد به گند زدن!!!!
    اخه من کرایه تاکسی یه دختر خانومی رو بدون اینکه بخوام حساب کردم!!!!
    اول دوم راهنمایی بودم که یه روز توی سرما ی زمستون اون موقع صبح ماشین برای رفتن به مدرسه پیدا نمی شد!!! این شد که من گفتم ای بابا 60 تومان میدادیم میرفتیم مثلا میدونa بعد 60 تومان دیگه میرفتیم سه راه!!
    این مدام تو ذهنم بود ..تااینکه ماشین نیومد ومن مجبور شدم 200متر پیاده برم وخودم رو برسونم به خیابون اصلی تر تا اون جا سوار شم غافل ازاینکه مستقیم درست میره سه راه ولی 60 تومان میگیره!!! ومن فکر میکردم ااا خوب کرایش حتما 120 تومانه دیگه یکی تاa یکی هم تا سه راه درحالی که 60 تومان بیشتر نبود!!!
    حالا ادامش... توی صف پشت یه دختر خانوم خوشگل من سوار شدم!!! ومن نشسته بودم وسط که بعد مسافر بغلی پیاده شد ومن وایشون عقب بودیم!!! منگفتم اقای راننده کرایش چنده؟؟ گفت:60 تومان منم که انگار خر شده بودم گفتم اره ..لابد تا A رو میگه نه تاسه راه فکر نمیکنه من قراره سه راه برم!!!
    منم دست کردم جلوی روی دختره 120 تومان بهش دادم!!!!!!!!! دیدم با شک یه جوری شد بعد خندید وگرفت!!!!! منم گفتم دیوونه میخنده!!!! بعد دیدم دختره هم میخنده..بعد یه دفعه گفت..اقا پسر کرایش 60 تومانه.... منم نگاش کردم از من بزرگ تر بود ولی با اون کلاه و روسری یه جوری بودش!!!
    بعد چیزی نگفتم... گفتم چی میگه؟؟؟ دوباره صدا زد با خنده بیشتر اقا پسر کرایش 60 تومانه!!! حالا رسیدیم سه راه!!!! گفتم این چی میگه...اه... اخر گفتم ول کن بابا حالا عیب نداره!!!!!!! بعد که پیاده شدیم تازه یخ کلم وا شد ووفهمیدم!!! دختره پول تاکسی نداد وپیاده شد وخداحافظی کرد!!! وباخنده رفت...منم تازه فهمیدم که پولشو من حساب کردم!!!!! وخودم خبر ندارم.... عجب گندی زدم من وچه حالی کرد اوون خانووم!!! بچه بودیم دیگه!!!

  2. #1672
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    127.0.0.1
    پست ها
    2,664

    پيش فرض

    دیروز با بروبچ از طرف مدرسه ، ساعت 1:30 رفته بودیم سینما... از بس سانسورش کرده بودن هیچی ازش نفهمیدیم!
    بعد از اینکه فیلم تموم شد ، حدود ساعت 3 اینطورا بود ، با دو تا از بچه ها قرار گذاشتیم بریم یه گشتی تو خیابون صفاییه بزنیم (یه خیابون تو شهر ما هست ، اسمش صفاییه هست ، جوونا همیشه شبها این خیابون رو متر میکنن ، نمیدونم چرا ، اما مثل اینکه وسواس دارن این رو هم بگم که این خیابون پیاده رو های خیلی باریکی داره ، شاید عرض پیاده رو حدود 2 تا 3 متر به زور برسه)
    داشتم میگفتم ، ساعت حدود 3 بعد از ظهر بود و خیابون خلوت بود...
    تا وسطش رفتیم و تصمیم گرفتیم برگردیم... سه تایی عرض پیاده رو را گرفته بودیم و کس دیگه ای نمیتونست از کنار ما رد بشه ، این رو هم بگم که من طرف جوی آب راه میرفتم...
    یه دفعه دیدم یکی داره خودش رو بهم میزنه ... برگشتم ، دیدم یه پسره حدود بیست و یکی دو ساله ، با قد حدود 170 ، و قیافه جدی داره خودش رو به من میزنه ، گفتم چته؟ گفت میخوام رد شم... حوصله کل کل نداشتم و گفتم یکی بزن تو گوشم و بعد برو... یه نگاهی بهم کرد... از بغلم رد شد... طرف شلوار جین چسبون پوشیده بود و یه کیف هم دستش بود ، قدش حدود 170 بود و اندامش هم لاغر بود... بهش میخورد از اون بچه ننه ها باشه!
    دو سه متر که رفت جلوتر ، یکی از رفیقام گفت "به به" ، اون یکی هم گفت "ببین چی هست!"
    طرف اینها رو شنید ، برگشت ، چشم تو چشم بهم نگاه کرد... گفت با من بودی؟ منم حوصلش رو نداشتم ، بهش گفتم نه ، تو کوچه رو نشون دادم و گفتم با اون بودم ، اونوقت تو کوچه رو نگاه کردم ، دیدم یه پیر زنه داره از فاصله حدود 50 متری ، آروم آروم طرف ما میاد... خداییش کف کردم از حرفی که زدم!
    یارو یه نگاهی به پیرزنه کرد ، یه نگاهی به من ، دو سه بار هیکلم رو بر انداز کرد ، بعد پشتش رو کرد و با سرعت جت از ما دور شد!!!
    برگشتم به رفیقام نگاه کردم ، دیدم دارن از خنده میترکن... خودم هم از حرفی که زده بودم خندیدم... یه 5 دقیقه ای راه میرفتیم و فقط میخندیدیم...

    قبل از این اتفاق به پارک رفتیم ، سر فرصت قضیه ای که تو دستشویی برام اتفاق افتاد براتون میگم...

  3. #1673
    پروفشنال Inkareeeeeeeeee's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    دانمارك
    پست ها
    559

    پيش فرض

    اینکاره جون ، ممنون از سوتی هات (نوید که اینورا پیداش نیست!!!)
    یه سوال ، شما که در دانمارک ، ببخشید ، کشور گل محمدی زندگی میکنی ، میشه بگی که شیرینی دانمارکی ، eh ، ببخشید ، شیرینی گل محمدی اونجا هست یا نه؟ یعنی اصلیت این شیرینی برای کشور گل محمدی هست یا نه؟ اونجا زیاد میخورن یا نه؟
    ممنون
    دوست من ، من اینجارو وجب به وجب گشتم ( مساحت کل دانمارک = مساحت تهران بزرگ ، جمعیت =1.500.000 خارجی + 3.500.000 دانمارکی = جمعیت کل دانمارک 5 میلیون نفر ) و هیچ چیزی مثل اون شیرینی دانمارکیهای توی ایران اینجا نیستش


    آخ آخ ...من شیرینی دانمارکیهای تهرونو میخوام ... ... یه شیرینی فروشی بالای پارک شهرآراء توی تهرون هست که شیرینی دانمارکیهاش حرف نداره ... گذرتون افتاد بخرید ازش .

  4. #1674
    پروفشنال Inkareeeeeeeeee's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    دانمارك
    پست ها
    559

    پيش فرض

    اخی بابت اولی متاسفم...اما دومی..جالب بود تا باشه از این سوتی ها !!!! خجالت کشیدی دیگه اره؟؟؟
    من بودم میگفتم اومدم سنسور این جا رو چک کنم!!!! یا اکالیپتوس بریزم !!!! نکنه خشک بود!!!!!!!
    عیب نداره بازهم برو فوقش دلشون روشاد میکنی دیگه!!!
    سوتی بعدیت هم که دیگه از گرسنگی بوده!!! چه دوست با جمبه ای شاید اون هم گرسنه بوده!!!
    سوتی شما هم بامزه بودش ...
    باور کن که حواسم نبودش که اشتباهی درب سونای اونهارو باز کردم ... آره سونای خشک بودش ، توی سونای بخار که چشم چشمو نمیبینه که .... یه سری تو حموم سونای اینها اکالیپتوس ریختم و رفتند صاحبشو آوردند و نزدیک بود از اونجا شوتم کنند بیرون ، نیم ساعتی درب سونا رو باز گذاشتند تا بوی اون بره ... این احمقها چی میفهمند که اکالیپتوس چیه ..... پروردگار فقط بهشون بدن و پوست خوب و زیبایی داده ولی مغز ندارن ... امیدوارم که یروز یه هواپیمارو 750 نفری رو از قزوین بدزدند و بیارن اینجا ( منظورم اینه که قلنج پسرهاشونو بشکونن ... حیوونیها رو تاحالا کسی قلنجشونو نشکونده )
    باورکن من استخر یا دریا رفتن اینجا برام مکافاته ... اینها پسر و دختراشون تو بدنشون مو نداره ( بجز سر و زیر بغل و ...) وقتی من لخت میشم اینها انگاری که دارن به یه گوریل نیگاه میکنن ، چشماشون گرد میشه . حالا فرض کن یه گوریل لخت دیده باشن
    Last edited by Inkareeeeeeeeee; 31-10-2007 at 18:53.

  5. #1675
    پروفشنال Inkareeeeeeeeee's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    دانمارك
    پست ها
    559

    پيش فرض

    بابا درکشور ی مثل اون جا هر### بخوان به راحتی وبا قانون های اومانیستی میخورن!!!
    شما میگی شیرینی دانمارکی!!!! همون گل محمدی!!!! نوش جان ما که مردم کشورمون رفاه خوبی ندارن!!!

    این سی پی یوهای مغزم سوخت ... منظورت از اومانیستی یه چیزی تو مایه های هیومنیستیه ؟!!!

  6. #1676
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    127.0.0.1
    پست ها
    2,664

    پيش فرض

    دوست من ، من اینجارو وجب به وجب گشتم ( مساحت کل دانمارک = مساحت تهران بزرگ ، جمعیت =1.500.000 خارجی + 3.500.000 دانمارکی = جمعیت کل دانمارک 5 میلیون نفر ) و هیچ چیزی مثل اون شیرینی دانمارکیهای توی ایران اینجا نیستش
    آخ آخ ...من شیرینی دانمارکیهای تهرونو میخوام ... ... یه شیرینی فروشی بالای پارک شهرآراء توی تهرون هست که شیرینی دانمارکیهاش حرف نداره ... گذرتون افتاد بخرید ازش .
    من فکر میکردم اونها 24 ساعته دارن از این شیرینی ها میخورن... میگم چطوره یه قنادی اونجا باز کنی و از این شیرینی ها (و شیرینی های سنتی ایرانی) بفروشی... خیلی خوشمزس ، فکر کنم کارت بگیره
    باورکن من استخر یا دریا رفتن اینجا برام مکافاته ... اینها پسر و دختراشون تو بدنشون مو نداره ( بجز سر و زیر بغل و ...) وقتی من لخت میشم اینها انگاری که دارن به یه گوریل نیگاه میکنن ، چشماشون گرد میشه .
    باحال بود!!!

  7. #1677
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    سلام
    يه سوتي هم من بگم
    مامان يكي از دوستام تازه كه كارتهاي اعتباري مترو اومده بود.مي خواست كه از قسمت كنترل بليط رد بشه كيفش رو روي دستگاه مي زاره تا كنترلچي محتويات داخل كيف رو كنترل كنه

  8. #1678
    آخر فروم باز mehdi_vsgh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    توی لباسام
    پست ها
    8,492

    پيش فرض

    یکی از بچه های ما هم این کارو کرده بود !
    بعد از 10 دقیقه مامان طرف گفته حالا نگین رو چی کارش داری !؟
    اسم Gf دوستت نگین بید!!!؟

  9. #1679
    آخر فروم باز soleares's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اراج ...
    پست ها
    3,803

    پيش فرض

    اسم Gf دوستت نگین بید!!!؟
    نگین مثال بود عزیزم ..

  10. #1680
    آخر فروم باز mehdi_vsgh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    توی لباسام
    پست ها
    8,492

    پيش فرض

    نه دیگه نشد

    چرا میخوای سوتی خودتو بپوشونی!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •