تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 168 از 638 اولاول ... 68118158164165166167168169170171172178218268 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,671 به 1,680 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #1671
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    آواز می خوانم

    خنده می سپارم

    گاهی هم در تنهایی می گریم

    انگار

    ورقی از تقویم را…

    با خود برده ای.....

  2. #1672
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    او رفته است

    دلتنگی

    حادثه ای ست

    که پشت تمام چراغ قرمز های جهان

    اتفاق می افتد

    بی آنکه قطره ای خون

    از بینی کسی بریزد

  3. 6 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #1673
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اینگونه غریب

    برای چه دوست دارم تو را

    وقتی که فاصله

    کوتاهترین فاصله میان ما

    اقیانوس اطلس است

  5. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #1674
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دماوند

    از دور پیداست

    پرواز من اما…

    به نوک همین آسمان خراش نزدیک

    ختم می شود

    امان از این فرش های ماشینی

    کجایی سلیمان؟…

  7. #1675
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض


    سر قرار نيامد
    دلم به شور افتاد
    دوباره اين دلِ وامانده کار دستم داد
    و کوچه کوچه‌ي بن بست برگريزان بود
    همان مکان قديمي،
    محله‌ي ميعاد
    پلاک خانه همان...
    نه! عوض شده انگار
    پلاک؟؟ سابق شده؟؟؟
    چقدر پنجره ها...
    دير شد کجا مانده !؟
    و کوچه را دو سه باري قدم زدم در باد
    مرا ببخش
    که بعد از سه سال و چندين ماه
    دوباره آمدم با ترانه با فرياد
    و باجه ي سر کوچه، خداي من آخر
    کي اين شماره‌ي اشغال مي شود آزاد ؟!؟
    دو سايه از بغلم رد شدند
    يک زن و مرد
    زني شبيه گذشته مليح و ساده و شاد؟؟؟
    هواي ابري پاييز و نم نم باران
    کسي به ساعت خود خيره شد و رفت از ياد...

  8. #1676
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    كبريتِ بي‌خطر، آتش زده مرا
    [هرگز كسي نمي‌خواهد بدِ مرا!]

    من زنده‌ام هنوز از مُردگي فقط
    تزئين ِ نموده يك گل مرقدِ مرا

    يك تكه ابر در هفت آسمان خشك
    يك پوچي ِ جديد! اشك آمده مرا

    خيس از عرق كند - « آرام جانِ من! »
    [دكتر نخواسته هرگز بدِ مرا!]

    دكتر فرشته شد! بر تخت ِ چوبي ِ...
    تا موريانه‌ها خواندند اشهدِ مرا!

    چيزي شبيه چيز از چيز ِ من بچيز!
    «چيز است!» پاسخ بي‌مسند مرا

    يك مرگِ حتمي ِ... يك زندگي بمير!
    بي‌سرنوشتِ قطعاً - بايدِ مرا

    مفهوم ِ عقل، پوچي، فلسفه، مرگ، عشق
    انسان شده به زور ِ شعبده مرا

    يك چيز ِ بي‌خطر، در لاي دفترم
    يك شعر بي‌دليل آتش زده مرا !

  9. #1677
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    چه شوم است و دل گیر


    غروبی که از مخمل است و بنفشه و یک کاج!


    کلاغی گذر کرد


    کلاغی دیگر نیز ! ...

  10. #1678
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    شبی از شب ها


    یاد من


    -پاورچین پاورچین-


    از در خانه برون رفت


    و ندانستم کِی باز آمد،


    و کجا بود.

    آنقدر بو بردم ،


    که تنش بوی دلاویز تو را با خود داشت.

  11. این کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1679
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض


    وقتی کمی دورتر
    تمامی جهان این است


    که حوا به آدم سیب میدهد


    همین نزدیکی


    هنوز تمامی گناه این است


    که در آغوش تو آرام گیرم


    و بگویم چه خسته ام


    از شنیدن جنگل که تبر


    تبر


    میمیرد.

  13. #1680
    آخر فروم باز MaaRyaaMi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    2,106

    پيش فرض

    عكس

    کمی آن طرف‌تر بنشین
    که فنجان بلور
    توی چشمت بیافتد
    تا ندانم
    به رنگ چای خیره شوم
    یا چشم‌های تو را بنوشم
    حالا
    راستش را بگو
    مرا بیشتر دوست داری
    یا دوربینم را؟

  14. 3 کاربر از MaaRyaaMi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •