تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1678 از 2734 اولاول ... 678117815781628166816741675167616771678167916801681168216881728177821782678 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,771 به 16,780 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16771
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    دیگر از باران نباریده
    فرصتٍ معصومِ باقی مانده
    سیراب نمی شود
    دیگر به تصویرِ تبسم وُ کرشمه‌ی هیچ فردایی
    عاشق نمی شوم .
    ایینه‌ی زخمهای گذشته نمی گذارد
    اسماعیلِ لحظه های خویش را
    قربانی دهم
    که شاید من نباشم
    تا شاعرِ شعرهای نشکفته باشم
    شاید نباشم.
    ...

  2. #16772
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من اگرديوانه ام
    با زندگي بيگانه ام
    مستم اگر يا گيج و سرگردان و مدهوشم
    اگر بي صاحب و بي چيز و ناراحت
    خراب اندر خراب و خانه بر دوشم
    اگر فرياد منطق هيچ تأثيري ندارد
    در دل تاريك و گنگ و لال و صاحب مرده ي گوشم
    به مرگ مادرم : مردم
    شما اي مردم عادي
    كه من احساس انساني خودرا
    بر سرشك ساده ي رنج فلاكت بارتان
    بي شبهه مديونم

  3. #16773
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    مي هراسم
    از خويش
    از قلبت

    كه شروع كند به زدن
    سرشار و پر اميد

    در اين خانه خراب را

  4. #16774
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    از بلوغِ بغضهای تو وُ
    از بارش باران
    بـَلَد شده ام
    شاعرانه ترینِ واژه ها را
    به همسایگانِ خوبِ خلوتِ خیالم
    پیشکش کنم
    و میزبانی سبزترینِ مهربانی ها را
    از زلالیت خویش
    از چشمه
    ایینه و آفتاب
    از تو
    جستجو کنم .


    حالا اگر حدودِ حرمت تو را
    پایی دراز داشته ام
    پیشانی بلند عاطفه ات را می بوسم
    که در من جز عشق
    گناهی گمان نخواهی برد
    که اینهمه را، تنها و تنها
    از بلوغ بغضهای تو وُ
    از بارش باران
    بـَلد شده ام.
    ...

  5. #16775
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    ماه دخت
    روبنده‌‌اش را بالا زد لرزان
    دستم را گرفت و فشرد
    برق می زد چشمانش

    گفت
    می‌فهمم چه می‌گویی
    جای تو بودم کاش
    کنارم ماه دختی بود
    می‌گرفت دستم را
    چه خیال‌ها داشتم

    ماه دختی جسور
    چشمانش پر از برق شیطنت
    و به من
    آن روزها می‌گفت
    خطر کن
    خطر کن دخترجان

    می‌فهمی چه می‌گویم؟
    ماه دخت پرسید

  6. #16776
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    در چنین پاییزی که مرگ
    «نفس کشی» به میدانش نیست
    در جانم جوانه می زند
    زخمی که یادگار «قابیل» است .
    و من هنوز
    به دوش می کشم
    نعش برادران هابیلم را
    با سنگینی سکوتی که سالهاست
    میلادش را انتظار می برم
    در فریادی
    شبیه شهوت پاییز.
    ...

  7. #16777
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    زیر لب می گویم : این همه مروارید ، وین همه شمع ،
    همراه آینه ی روشن ماه
    دختر شب به سر رهگذرت آورده است
    یا به خوشنودی ای مژده که بر میگردی ،
    آسمان، خانه ی نیلینه چراغان کرده است .

  8. #16778
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض


    حالا که خط کشیدند زمین را
    حالا که پیشِ چشم ما یارکشی کردند
    باشد ...

    نیم‌کت ذخیره‌ در کار ما نیست
    با برانکار از زمین بیرون می‌آییم
    بگذار روی ما خطا کنند
    جز به جرزنی برنده نیستند
    زمین می‌داند حق با برنده نبوده هیچ وقت

    با احساس ما بازی کنند
    به تو گل بزنند
    چشم مستت را تو فقط نبند

    تیم ما پیراهنِ مارک‌دار نمی‌پوشد
    بی سپانسر حال می‌دهد بازی

    یک بازیِ تمیز
    تمیز یعنی قشنگ
    بی‌هوسِ گل زدن
    خراب یعنی
    ما که یک زمین بیشتر نداریم
    بهترین دروازه‌بانت می‌شوم
    بی‌خط، بی‌نشان

    خلاص

  9. #16779
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    بودی آن نازنین عروسک عشق
    که تو را ساختم ز موم ِ خیال
    بر تنت ریخت دست پندارم؛

    صافی و لطف ِ چشمه های زلال
    تن ِ نرم ترا نهان کردم
    در پرند ِ سپید جامه ی شعر
    بر رخ پک تر ز مرمر تو
    خط و خالی زدم به خامه ی شعر
    وه! چه شب ها که با نوک مژگان
    ز آسمان ها ستاره دزدیدم
    تا که آویز گردنت سازم
    یک به یک را کنار هم چیدم
    تا بشویم تن سپید ترا
    شبنم از لاله زار آوردم
    تا دهم بوی خوش به سینه ی تو
    عطر صبح بهار آوردم
    صبح چون خنده زد، ز خنده ی او
    از برای تو وام بگرفتم
    شب درآمد، برایت از مویش
    طره یی مشکفام بگرفتم
    خوب آن سان شدی که چون رخ تو
    هیچ گل دلفریب و نرم شد
    لیک افسوس هر چه کوشیدم
    پیکر مومی ی ِ‌تو گرم نشد
    روزی از روزهای گرم خزان
    بِنِشاندم در آفتاب، تو را
    رفتم و آمدم چه دیدم... آه
    کرده بود آفتاب، آب، تو را
    تو شدی آب و جامه ی شعرم،
    غرق در پیکر زلال تو ماند
    بر پرند ِ سپید او جاوید
    لکه ی مومی ی ِ خیال تو ماند

  10. #16780
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    دردِ غریبی عبور می کند امروز
    حتا از استخوان هایم
    که گمان نمی برم اینگونه هرگز
    زخمی اذان گفته باشد
    به هیچ کس
    حتا به رؤیای مادرم
    که مثل همیشه
    سیاهپوش نابرابری ست .
    اگرچه امروز تمام ِتقدیرِ خویش را
    تف کرده ام وُ رمال را
    در عصیانی که عریانی اش را در من دید وُ
    دردی که عبور می کند
    حتا از استخوان هایم .
    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •