تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1672 از 2734 اولاول ... 672117215721622166216681669167016711672167316741675167616821722177221722672 ... آخرآخر
نمايش نتايج 16,711 به 16,720 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #16711
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    دل عالمی زجاشد، چو نقاب برگشودی
    دو جهان به هم بر آمد، چو به زلف تاب دادی

  2. #16712
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    يكبار از چشمهايت آن تيله هاي درخشان
    در ظلمت خاطر من رد شهابي درخشيد

    انگار لبها شكفتند حرفي كلامي نه اما
    چندين غزل خواند وقتي زآن غنچه سرخ خنديد

    من ساز در دست رفتم تو خنده بر لب گذشتي
    گفتم كه عاشق شدم باز افسوس اما نفهميد

  3. #16713
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض


    دگر تخته پاره به امواج دريا سپرده ام من
    زمام حسرت به دست دريغا سپرده ام من
    همه بودها دگرگون شد
    سواحل آشنايي
    در ابرهاي بي سخاوت پنهان گشت
    جزيره هاي طلايي
    در آب تيره مدفون شد
    برگشت
    افق تا افق آب است
    كران تا كران دريا

  4. #16714
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    آب خضر و می شبانه یکی است
    مستی و عمر جاودانه یکی است

    بر دل ماست چشم، خوبان را
    صد کماندار را نشانه یکی است

    پیش آن چشمهای خواب آلود
    ناله‌ی عاشق و فسانه یکی است

  5. #16715
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض


    تحمل مي كنم اين حسرت و چشم انتظاري را
    ولي باران نيامد
    پس چرا باران نمي آيد ؟
    نمي دانم ولي اين ابر باراني ست ، مي دانم
    ببار اي ابر باراني ! ببار اي ابر باراني
    شكايت مي كنند از من لبان خشك عطشانم
    شما را ، اي گروه تشنگان ! سيراب خواهم كرد
    صداي رعد آمد باز ، با فرياد غول آسا
    ولي باران نيامد
    پس چرا باران نمي آيد ؟
    سر آمد روزها با تشنگي بر مردم صحرا
    گروه تشنگان در پچ پچ افتادند
    آيا اين
    همان ابر است كاندر پي هزاران روشني دارد ؟
    و آن پير دورگر گفت با لبخند زهر آگين
    فضا را تيره مي دارد ، ولي هرگز نمي بارد
    سگها و گرگها

  6. #16716
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    اين صبح، اين نسيم، اين سفره‌ي مُهيا شده‌ي سبز، اين من و اين تو، همه شاهدند
    که چگونه دست و دل به هم گره خوردند ... يکي شدند و يگانه.
    تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد، آمدي و آمديم.
    اول فقط يک دلْ‌دل بود. يک هواي نشستن و گفتن.
    يک بوي دلتنگ و سرشار از خواستن. يک هنوز باهمِ ساده.
    رفتيم و نشستيم، خوانديم و گريستيم.

  7. #16717
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مي بينم كه مي لرزيد و مي ترسيد
    از فرياد ظلمت كوب و بيداد افكن مردم
    كه در عمق سكوت اين شب پر اضطراب و ساكت و فاني
    خبر ها دارد از فرداي شورانگيز انساني
    و من ... هر چند مثل ساير رزمندگان راه آزادي
    كنون خاموش ،در بندم
    ولي هرگز بروي چون شما غارتگران فكر انساني نمی خندم

  8. #16718
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    ما
    كاروان ساغر و چنگيم
    لوليان چنگمان افسانه گوي زندگيمان ،‌ زندگيمان شعر و افسانه
    ساقيان مست مستانه
    هان ، كجاست
    پايتخت قرن ؟
    ما براي فتح مي آييم
    تا كه هيچستانش بگشاييم
    اين شكسته چنگ دلتنگ محال انديش
    نغمه پرداز حريم خلوت پندار
    جاودان پوشيده از اسرار
    چه حكايتها كه دارد روز و شب با خويش
    اي پريشانگوي مسكين ! پرده ديگر كن
    پوردستان جان ز چاه نابرادر نخواهد برد
    مرد ، مرد ، او مرد
    داستان پور فرخزاد را سر كن
    آن كه گويي ناله اش از قعر چاهي ژرف مي آيد
    نالد و مويد
    مويد و گويد
    آه ، ديگر ما
    فاتحان گوژپشت و پير را مانيم
    بر به كشتيهاي موج بادبان را از كف
    دل به ياد بره هاي فرهي ، در دشت ايام تهي ، بسته
    تيغهامان زنگخورده و كهنه و خسته
    كوسهامان جاودان خاموش
    تيرهامان بال بشكسته

  9. #16719
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض


    هزاران حرف های خوب در گفتار خود می زد
    نماند از ادعا هایش به جز خاکی و گرد اما


    شعرات چریکی شده فرانک.
    Last edited by sise; 01-10-2007 at 23:40.

  10. #16720
    اگه نباشه جاش خالی می مونه gazall's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    419

    پيش فرض

    اگر ای آسمان خواهم كه يكروز
    از اين زندان خامش پر بگيرم
    به چشم كودك گريان چه گويم
    ز من بگذر، كه من مرغی اسيرم
    من آن شمعم كه با سوز دل خويش
    فروزان می كنم ويرانه ای را
    اگر خواهم كه خاموشی گزينم
    پريشان می كنم كاشانه ای را

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •